اسم پسر طبیعت - صفحه 1

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

جعفر/jaefar/

جوی، رود، نام ششمین امام شیعیان، ناقه ی پر شیر، ( اَعلام ) ) ابوعبدالله جعفر ابن محمّد [، قمری] ششم ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت
بهرام/bahrām/

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
بهمن/bahman/

نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل
مهران/mehrān/

منسوب به مهر، دارنده ی مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، به معنی دارنده ی مهر، ( اَعلام ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نیما/nimā/

تخلص شعری علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک، نام کوهی است حوالی نور، ( اَعل ...


پسر

مازندرانی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
ماهان/māhān/

منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( اَعلام ) ) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، ) نام یکی ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
سهیل/soheyl/

نام ستاره ای درخشان، ( اَعلام ) روشن ترین ستاره ی صورت فلکیِ کشتی ( سفینه ) و دومین ستاره ی درخشان ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت، کهکشانی
حمزه/hamze/

شیر بیشه، نام عموی پیامبر اسلام ( ص )، شیر، ( اَعلام ) ) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود پیش از هجرت – هج ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت
فرشاد/faršād/

شادمان و باشکوه، نام روح و عقلِ کره مرّیخ، ( دساتیر )، نفس فلک مریخ، [از برساخته های دساتیر ـ برهان ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
باران/bārān/

قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
سیروس/sirus/

کوروش، نام نوعی ابر، ( اَعلام ) از زمره ی نام های کهن ایرانی، ابرِ سیروس، ( تلفظ فرانسوی کوروش )، ب ...


پسر

فارسی، فرانسوی

تاریخی و کهن، طبیعت
عرشیا/aršiyā/

ملکوتی، آسمانی، منسوب به عرش، [عرش، ی ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند نسبت یا اسم ساز ) ]، عرش، ( عربی ـ ...


پسر

فارسی، عربی

طبیعت
کیوان/keyvān/

زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آسمان، به علاوه ( در قدیم ) ( به مجاز ...


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
شاهین/šāhin/

نام نوعی پرنده شکاری، منسوب به شاه، نوعی پرنده ی شکاری از خانواده ی باز، ( در قدیم ) ( درگاه شماری ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی، هنری
نوروز/no (w) ruz/

( به مجاز ) بهار، روز نو، نام یکی از نواهای موسیقی، بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
سنا/sanā/

روشنایی، فروغ، بلندی، نام گیاهی دارویی از خانواده گل ارغوان، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درخچه ای ...


دختر، پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
اسد/asad/

شیر درنده، برج پنجم از برج های فلکی، ماه مرداد، شیر، کنایه از شجاعت و بی باکی، ( اَعلام ) نام چند ت ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
رهام/rohām, rohhām/

نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...


پسر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت
محمد ماهان/m.-māhān/

ترکیبی دو اسم محمد و ماهان ( ستوده و منسوب به ماه )، از نام های مرکب، محمّد و ماهان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت، کهکشانی
سهند/sahand/

محکم، پابرجا، کوه آتش فشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان شرقی میان تبریز و مراغه، که بلندترین قل ...


پسر

فارسی

طبیعت
شمس الدین/šamsoddin/

خورشید دین و آیین، آفتاب دین، ( اَعلام ) ) شمس الدین آلب ارغو: ( = آلب ارغوان ) ششمین اتابک [، قمری ...


پسر

عربی

طبیعت، کهکشانی
کیهان/keyhān/

جهان، دنیا، مجموعه سیارات منظومه شمسی، گیهان، عالم، گیتی، مجموعه ی همه اشیا و پدیده های موجود در هس ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
سوما/sumā/

ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و مجرای قنات، در گویش ...


دختر، پسر

کردی، گیلکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
چنور/če(i)nur/

نام گیاهی خوش بو، گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید، گیاهی خوشبو


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت
ضرغام/zarqām/

شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر در ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، طبیعت
ایاز/ayāz/

باد خنک، نسیم، هوای خنک متحرک، نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی


پسر

ترکی، گیلکی

طبیعت
شاهو/šāhu/

آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است، مروارید شاهوار و نفیس، کوتاه شده ی شاهوار، ( اعلام ) نام کوهی در ...


پسر

فارسی

طبیعت
سعد/saed/

مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
ماهور/māhvar/

تپه های به هم پیوسته ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در علوم زمین ) هریک از برآ ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، گل، هنری
صباح/sabāh/

بامداد، سپیده دم، روز، صبح در مقابلِ مَسا، صبح‎ ‎‏، نام دعائی منسوب به علی ( ع )


دختر، پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
آترینا/ātarinā/

منسوب به آترین، آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتَرین، ا ( پسوند نسبت ) )، زیبا و محبوب همگان، آ ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
آکام/ākām/

سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده


پسر

کردی، فارسی

طبیعت
البرز/alburz/

کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن، طبیعت
نوری/nuri/

منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...


پسر، دختر

فارسی، عربی

طبیعت
آراس/ārās/

آراز، رود ارس، به معنی رود ارس، ( اَعلام ) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه


پسر

ترکی

تاریخی و کهن، طبیعت
ربیع/rabi‛/

بهار، نام دو ماه از سال قمری، فصل اول سال، ( در تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک، ( اَعلام ) ابن ...


پسر

عربی

طبیعت
هیرو/hiru/

منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت، گل
راشین/rāšin/

راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت
الماس/almās/

سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ...


دختر، پسر

فارسی، یونانی

طبیعت
محمد سهیل/m.-soheyl/

ترکیب دو اسم محمد و سهیل ( ستوده و نام ستاره ای درخشان )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهیل


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
الیا/alyā/

شحم المرج، گل خطمی صحرایی، ( یونانی )، الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و د ...


دختر، پسر

عربی، یونانی، عبری

طبیعت، گل
حاصل/hāsel/

نتیجه، بدست آمده، نفع، سود، باقی مانده، فراهم و موجود یا به دست آمده، آنچه در طول عمر به دست آمده ی ...


پسر، دختر

عربی

طبیعت
محمد طارق/m.-tāreq/

ترکیب دو اسم محمد و طارق ( ستوده و ستاره )، از نام های مرکب، ا محمّد و طارق


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
پیروزه/piruze/

فیروزه، سنگ معدنی گران بها، ( = فیروزه )، در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران، عنوان ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
محمد مهیار/m.-mahyār/

ترکیب دو اسم محمد و مهیار ( ستوده و ماهیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهیار


پسر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
محمد سپهر/m.-sepehr/

ترکیب دو اسم محمد و سپهر ( ستوده و آسمان )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و سپهر


پسر

فارسی، عربی

طبیعت
طلحه/talhe/

درختی خاردار که شترها از آن می چرند، درخت موز، ( اَعلام ) ) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام ( ص ) ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی
ریاض/riyāz/

روضه ها، باغها، ( جمع رَوضَه )، ( اعلام ) ) شهر، پایتخت کشور عربستان صعودی، ) ریاض ( محمد ریاض ) [، ...


پسر

عربی

طبیعت
الشن/elšan/

شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، شادی ایل، حکمران یک منطقه


پسر

ترکی

طبیعت
زهیر/zohayr/

درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نجم/najm/

ستاره، خوشه پروین، ثریا، نام پنجاه و سومین سوره قرآن مجید، نام نوعی گیاه، سوره ی پنجاه و سوم از قرآ ...


پسر، دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
طوفان/tufān/

جریان هوای بسیار شدید، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = توفان )، جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه ...


پسر

عربی، آرامی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
دامون/dāmun/

دشت و صحرا، نام یکی از حکمای قدیم یونان، ( اَعلام ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان، در گویش ما ...


پسر

فارسی

طبیعت
حنظله/hanzale/

نام گیاهی که خاصیت دارویی دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول ( ص ) جنگید و به شهادت ...


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ساکو/sāko/

کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است


پسر

کردی

طبیعت
ثامر/sāmer/

مثمر، میوه دهنده، میوه دار، ثمردهنده


پسر

عربی

طبیعت
سنجر/sanjar/

مرغ شکاری، یعنی مرغ شکاری، ( اَعلام ) [، قمری] شاه سلسله ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد ...


پسر

ترکی

پرنده، طبیعت
بهامین/bahāmin/

فصل بهار، بهار، به ضم ب


پسر، دختر

فارسی

طبیعت
سیپان/sipān/

کوهی که در همه ی ایام برف داشته باشد، بلندی مانع باد، ( اَعلام ) نام دو کوه در کردستان


پسر

کردی

طبیعت
توماج/tumāj/

چرمی رنگین و خوش بو، چرم دباغی شده، تیماج ( چرمی رنگی که بوی خوشی دارد )


پسر

ترکی

طبیعت
سیف/seyf/

شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود، کناره ی دریا


پسر

عربی

طبیعت
سرو/sarv/

شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه، ( در گیاهی ) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطی ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، هنری
ارس/aras/

نام رودی در مرز شمالی ایران، ( اَعلام ) نام رودخانه ای بزرگ که از کوه های هزار ترکیه سرچشمه می گیرد ...


پسر

فارسی

طبیعت
اسفند/esfand/

پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
رعد/raed/

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
شادن/šāden/

بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...


دختر، پسر

عربی

طبیعت
فرات/forāt/

آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند


پسر

عربی

طبیعت
حسون/hasun/

نام پرنده، سهره، ( عربی )، نام پرنده ای، ( در عربی ) شوَیکیّ، ( در گویشهای محلی خوزستان ) مصَغر حسن ...


پسر

عربی

طبیعت
سحاب/sahāb/

ابر، میغ، توده بخار آب، توده ی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده می شود


پسر

عربی

طبیعت
سمندر/samandar/

اسب تندرو و نیرومند، اسبی که رنگ آن مایل به زرد باشد، ( در یونانی ) «سالامندرا» به معنی فرشته موکل ...


پسر

فارسی

طبیعت
میشا/mišā/

همیشه بهار، همیشه جوان، گیاهی که همیشه سبز است، همیشه جوان و همیشک جوان، نوعی از ریاحین که همیشه سب ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
ارشا/aršā/

چالاک و گریز پا، دلیرمرد، ( عربی )، آهو بره ای که قوی گردد و همپای مادر بدود، [در ایران باستان ارشا ...


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
نوژن/nužan/

نوعی کاج، صنوبر


پسر

فارسی

طبیعت
زاگرس/zāgros/

نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از ...


پسر

فارسی

طبیعت
آرال/ārāl/

نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...


پسر

ترکی

طبیعت
الوند/alvand/

اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان، تندمند و دارای تندی و تیزی، ( اَعلام ) ) نام کوهی ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

طبیعت
اروند/arvand/

تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، ( در تفسیر پهلوی، arvand )، شأن و شوکت، ( اَعلام ) ) نام رودِ دجله ...


پسر

فارسی، اوستایی

طبیعت
یاقوت/yāqut/

سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، ( معرب از فارسی یاکند )، ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکی ...


پسر

عربی، فارسی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
نیروان/nirvān/

نام رودخانه ای در سقز، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه ی سلیمان بیک ...


پسر

فارسی

طبیعت
رشا/rašā/

بچه آهو، ( صورت تخفیف یافتۀ «رَشَأ» ) بچۀ آهو، بچه آهویی که همپای مادر راه می رود، آهوبره


دختر، پسر

عبری

طبیعت
گرشا/garšā/

پادشاه کوه، [این واژه ( در اوستا ) «گری/ gery» به آرش کوه است و ( در سانسکریت ) «گیری/ giray» نوشته ...


پسر

اوستایی

طبیعت
واران/vārān/

باران، نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده اند


دختر، پسر

پهلوی، یونانی

طبیعت
آرنا/ārnā/

نهر و رودخانه، نام روستایی در نزدیکی نقده


دختر، پسر

ترکی، فارسی

طبیعت
کارون/kārun/

پرآب ترین و بزرگ ترین رود ایران، ( اعلام ) نام رودی در جنوب غربی ایران، در استانهای چهارمحال و بختی ...


پسر

فارسی

طبیعت
تیما/timā/

دشت، بیابان، دشت و بیابان


دختر، پسر

عربی

طبیعت
پوریامهر/p.-mehr/

ترکیب دو اسم پوریا و مهر ( بسیار دارنده و خورشید )، ( فارسی ) از نامهای مرکب، پوریا و مهر


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
آبان/ābān/

نام ماه هشتم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آب، آبها، ( در گاه شماری ) ماه هشتم از سال شمسی، ( در قد ...


دختر، پسر

پهلوی، فارسی

طبیعت
آتش/ātaš/

حرارت توأم با نور، یکی از عناصر اربعه، ( به مجاز ) حرارت و گرما، ( به مجاز ) عواطف تند، شور و شوق، ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
تابان مهر/t.-mehr/

ترکیب دو اسم تابان و مهر ( روشن و خورشید )، خورشید تابان، خورشید درخشان


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
تافگه/tafge/

آبشار


پسر

کردی

طبیعت
چاولان/chavlan/

آبشار


پسر

ترکی

طبیعت
مهرورز/m.-varz/

بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست، با محبت، مهربان، ( در قدیم ) عاشق


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
آوند/āvand/

حجت، دلیل، برهان، آونگ، ( در قدیم ) ظرف، ( در گیاهی ) لوله ی باریک ساقه گیاهان


پسر

فارسی

طبیعت
بارش/bāreš/

بارش باران، نازل شدن نعمت الهی از آسمان، ( اسم مصدر از باریدن ) عملِ باریدنِ باران، برف و تگرگ، ( ا ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
بورمند/burmand/

نام گیاهی بسیار خوشبو


پسر

فارسی

طبیعت
پیرمهر/pir mehr/

محبت و دوستی کهن


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خورشاد/khoršād/

خورشید، ( به مجاز ) آفتاب


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
رخام/rokhām/

سنگ سپید، سنگ سپید و نرم


پسر

فارسی

طبیعت
مه دار/meh dār/

مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، دار = سرا، سرای، خانه )، روی هم به معنی مِهتر ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر آزما/m.-āzmā/

ترکیب دو اسم مهر و آزما ( خورشید و آزماینده )، مهر آزمای، آزماینده ی محبت، آن که دوستی و مهر را به ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر