اسم کردی - صفحه 4

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

برکاو/barkav/

دامنه کوه، دامنةکوه ( نگارش کردی


پسر

کردی

طبیعت
برکو

خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ ( نگارش کردی


پسر

کردی
برکوش

پیش بند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریا

واژة ایکاش ( نگارش کردی


دختر

کردی
بریان

گذر آب یا باد ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریتان/beritan/

دختر دلیر و شجاع


دختر

کردی
بریز

محترم ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریسکه

نگا «بروسکه» ( نگارش کردی


پسر

کردی
برین/barin/

بلند مرتبه و بزرگ، ( بَر = اَبَر، بالا + ین ( پسوند نسبت ) )، واقع در بالا یا بالاترین جا، بالایی، ...


دختر، پسر

کردی
بریندار/barin dar/

تخلص شاعر معاصر محمد رستمی، زخمی، تخلص شاعر معاصر «محمد رستمی» ( نگارش کردی


پسر

کردی
برینداره

آمبولانس ( نگارش کردی


دختر

کردی
بریوان/barivan/

دختری که گوسفندان بازگشته از چراگاه را صدا میزند


دختر

کردی
بریکار

وکیل ( نگارش کردی


پسر

کردی
بزان

شکست دهنده، نام روستایی ( نگارش کردی


دختر

کردی
باشن/bashan/

خوب است عالی است، خوب است عالی است ( نگارش کردی


دختر

کردی
باشوان

نام کوهی در بانة، آشیانه ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشور

جنوب ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشوک/bashook/

نوعی پرنده شکاری، نوعی پرنده شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی

پرنده
باشیلا

خانه ‏به ‏دوش ( نگارش کردی


دختر

کردی
باغان

چند باغ میوة که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند، نام روستایی در کردستان ( نگارش کردی


دختر

کردی
باغبان

باغبان ( نگارش کردی


پسر

کردی
باگرو/bagro/

تند باد


پسر

کردی
بال بان

نوعی پرنده ‏شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی
بالا

قیافه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیستان/bistan/

جالیز، جالیز ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیستون/biston/

محل عبادت خدا، خانه ‏یا کاخی کةدرآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه ‏که ‏فرهاد برای رسان ...


پسر

کردی
بیسو/biso/

بی گمان، کمینگاه ‏شکارچی، کمینگاه ‏شکارچی ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیشو/bisho/

بی حد، بی اندازه، بی اندازه ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیگ رد/bigard/

بدون رقیب، کنایه ‏از بسیار زیبا، کنایه ‏از بسیار زیبا ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیلاش

مفقود الاثر ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیلو

جویبار کوتاه ‏مدت ( نگارش کردی


دختر

کردی
بینر

بیننده ( نگارش کردی


پسر

کردی
بینیار/binyar/

بیننده، بیننده ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیور

بی بهره، عدد میلیون در ریاضی ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیوی/bivi/

انسان بی آزار، سلامت ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیکژ

هموار، صاف ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیکن/biken/

بدون رقیب، یگانه، یگانة ( نگارش کردی


دختر

کردی
پاپریک/paprik/

نام یک گیاه خوشبو، نام گیاهی خوشبو است ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاپک/papak/

استوار، از شخصیتهای شاهنامه، پدر کوچک، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدربزرگ ارد ...


پسر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
پادار/padar/

ثابت، ثابت ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاداش

جزا، اجر کار خوب، مکافات نیکی ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاداشت

جزا ( نگارش کردی


پسر

کردی
پادشا

حاکم ( نگارش کردی


پسر

کردی
باریز

میوةایی که ‏به ‏وسیله ‏باد از درخت کندة می‏شود ( نگارش کردی


دختر

کردی
باریزان/barizan/

رواج، برکت، برکت ( نگارش کردی


دختر

کردی
باریسان/barisan/

نام قبیله ای از کردها، نام قبیلةایی ازکردها ( نگارش کردی


پسر

کردی
باریکان

دماغه ‏کوه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بازان

جمع «باز» پرندة شکاری، نام روستایی در کردستان، در حال باختن، بازنده ( نگارش کردی


دختر

کردی
بازبان

کسی که ‏باز را برای شکار تربیت می‏کند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بازنه

النگو ( نگارش کردی


دختر

کردی
بازو

نام آهنگی ( نگارش کردی


دختر

کردی
بازور

نام پرندةایی کوچک خاکستری رنگ ( نگارش کردی


دختر

کردی
بازیار/bāzyār/

بازدارنده، ( در قدیم ) کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی، ( در قدیم ) مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، با ...


پسر

فارسی، کردی
بازیان/bazyan/

مکانی نزدیک سلیمانیه، مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه ‏محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستا ...


پسر

کردی
باژار

شهرک، بازار، مکان داد و ستد ( نگارش کردی


پسر

کردی
باژوران

جنوبیها، طایفةایی از کردها ( نگارش کردی


دختر

کردی
باژیر

شهر ( نگارش کردی


دختر

کردی
باژیلان

محل وزش باد، قبیلةایی از کردها کة در اطراف خانقین سکونت دارند ( نگارش کردی


دختر

کردی
باسام

ترسناک ( نگارش کردی


پسر

کردی
باستان/bāstān/

قدیمی، دیرینه، کهنه، گذشته، مربوط به گذشته ی دور، زمان قدیم، ( در قدیم ) ( به مجاز ) پیر و سالخورده ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن
باستینگ/basting/

گل نو شکفته، گل نو شکفتة ( نگارش کردی


دختر

کردی
باسکار/baskar/

قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال، توانمند در بحث و استدلال ( نگارش کردی


دختر

کردی
باسکان

قلةهای چند کوه ‏در یک سلسلةجبال ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشار/bashar/

چاره، علاج، درمان، مقاومت، مقابله، درمان ‏ ( نگارش کردی


پسر

کردی
پرزین/parzin/

پرچینی از گلهای ریز به دور باغات


دختر

کردی
پرژان/parzhan/

کار


دختر

کردی
پرشنگ/parshang/

قطره های آب که پاشیده می شود


دختر

کردی
پروشه/poroshe/

دانه های برف


دختر

کردی
پریوه/parivah/

پری خوب، بهتر و زیباتر، پری گونه، ( پری، وه = به، خوب، بهتر، زیباتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار ...


دختر

کردی
پژال/pežāl/

جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان، ( کردی، pižāl ) به معنی جوانه نازک، شاخه های ریز درخ ...


دختر

کردی

طبیعت
بکیل

شخم زن ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی باک

با جرأت ( نگارش کردی


پسر

کردی
بی بش

محروم ( نگارش کردی


پسر

کردی
بی توش

همیشه ‏سایه ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی چم

هیئت، سیما ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی خال

بی نشان ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی خم

آرامش ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی نور

دیدنی ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی وینه

بی نظیر ( نگارش کردی


دختر

کردی
بی کس

تنها و بدون حامی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیاره

نام روستایی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیانه

نگا « بةیان» ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیبون

گلی وحشی کةدر کوهستانهای کردستان فراوان سبز می‏شود، بابونة ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیتاوان/bitavan/

بی گناه، بی گناة ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیرشاد/birshad/

یادمان خوشحالی، یادمان خوشحالی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیرگا/birga/

یادگه، یادگه بیرگه یادگه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیرور/biror/

متفکر، متفکر ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیرون

پرنده ای که محل زندگی ندارد ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیری

زنی که شیر می دوشد ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیریفان

دوشیدن شیر گوسفند توسط دختران در کوهستان هنگام بهار ( نگارش کردی


دختر

کردی
بیزار

کسی که ‏از اعمال زشت پرهیز کند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیساران

بی سرها، بی دلیل قتل‏عام شدةها، نام روستایی نزدیک سنندج ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیسان/bisan/

بی همتا، بی مانند، جالیز ( نگارش کردی


دختر

فارسی، کردی
پشتیسار/poshtisar/

یاور، یاور ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاره وان

بانک ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاره یار

کارمند بانک ( نگارش کردی


پسر

کردی
تافگه/tafge/

آبشار


پسر

کردی

طبیعت
بلالوک

آلوبالو ( نگارش کردی


دختر

کردی
بلباس/belbas/

به برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند، بة برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلنجه/belanje/

نوعی گل خوشبو وخوشرنگ، خرامان، صاحب خرام، نوعی گل خوشبو وخوشرنگ ( نگارش کردی


دختر

کردی

گل



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر کردیاسم دختر کردی