اسم کردی - صفحه 7
درخت کاج، صنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) کاج
دختر
کردی
طبیعت ناسیکو
شکست ناپذیر
پسر
کردی نوژیان
زندگی نو
دختر
کردی میدیا
سرزمین کهن
دختر
کردی نیشا
نشانه
دختر
کردی نیهان
پنهان
دختر
ترکی، کردی نیوزار
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن هانیس
چشمه
دختر
کردی هاوار
فریاد
پسر
کردی هاوره
همراه
پسر
کردی هاوری
یار و یاور
پسر
کردی هاورین
به نرمی و لطافت ابر
دختر
کردی هاوژین
همدم و یار زندگی
دختر
کردی هاویار
یار و یاور
پسر
کردی هاوین
تابستان
دختر
کردی هایکا
آرام، مرموز، از اسطوره های کردستان
پسر
کردی هایین
هستی، وجود
دختر
کردی هتاو
خورشید و آفتاب
دختر
کردی هاژان
صدای آبشار
دختر
کردی هالین
آشیانه و خانه
دختر
کردی هانه
چشمه، تحریک، اینک، اینها، اینهاشان
دختر
کردی هانو
یاری دهنده
پسر
کردی هیران
محل قرار، قرار ( نگارش کردی
دختر
کردی هیزان
نیرومند، توانا، توانا ( نگارش کردی
دختر
کردی هیژان
لایق و سزاوار، ارزیدن، جنبیدن ( نگارش کردی
دختر
کردی هیلان
آشیانه و محل آرامش، آشیانة، مکان آرامش ( نگارش کردی
دختر
کردی هیمو
دختر پاکدامن، پاک دامن ( نگارش کردی
دختر
کردی هینا
ماهر
دختر
کردی هینان
آوردن، آوردن ( نگارش کردی
دختر
کردی هیوان
ایوان تراس، ایوان تراس ( نگارش کردی
دختر
کردی واتیار
سخنگو، سخنگو ( نگارش کردی
پسر
کردی هموند
اعضاء ( نگارش کردی
دختر
کردی هنار
مانند انار زیبا، انار ( نگارش کردی
دختر
کردی هناس
نفس
دختر
کردی هناسه
نفس
دختر
کردی هناو
زهره، شجاعت، شجاعت ( نگارش کردی
دختر
کردی هنرمند
آن که توانا در خلق آثار هنری است، آن که دارای مهارت و فنی است، ( در قدیم ) آن که دارای فضل و کمال ی ...
پسر
فارسی، کردی هوار
قشلاق، خیمةسلطان در قشلاق ( نگارش کردی
پسر
کردی هوال
رفیق، خبر، رفیق ( نگارش کردی
پسر
کردی هوتخش
صنعت گر ( نگارش کردی
پسر
کردی هوراز
دوست صمیمی، دوست صمیمی ( نگارش کردی
پسر
کردی هورامان
منطقةایی در کردستان نزدیک ( نگارش کردی
پسر
کردی نیان
رفیق، شریک زندگی
دختر
کردی نیچروان
شکارچی
پسر
کردی وش
خواستن ( نگارش کردی
دختر
کردی وشان
افشان، کاشتن، تکان شدید ( نگارش کردی
دختر
کردی وشن
خوب است، خوب است ( نگارش کردی
دختر
کردی ولام
پیام، پاسخ، پاسخ ( نگارش کردی
پسر
کردی ولان
مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد، مکانیکةگل زرد بسیار داشتة باشد ( نگارش کردی
دختر
کردی هریاد
همیشه در خاطر
پسر
کردی هژین
زندگی جاویدان
دختر
کردی هستنوه
قیام تودةمردم ( نگارش کردی
دختر
کردی هفال
رفیق ( نگارش کردی
پسر
کردی هفدن
وزن شعر ( نگارش کردی
دختر
کردی هفیان
آرام گرفتن، آرام گرفتن ( نگارش کردی
دختر
کردی هگبه
رةآورد، هدیةسفر، خورجین ( نگارش کردی
دختر
کردی هلاله
گلی زرد رنگ خوشبو، آلالة، جارزدن، با خبر ساختن ( نگارش کردی
دختر
کردی
گل هلبژارده
انتخاب شده ( نگارش کردی
پسر
کردی هلبژیر
انتخاب کننده ( نگارش کردی
پسر
کردی هلبست
شعر ( نگارش کردی
پسر
کردی هلپرین
رقصیدن، رقصیدن ( نگارش کردی
دختر
کردی هلدیر
آبشار، آبشار ( نگارش کردی
پسر
کردی
طبیعت هلگر
بردارندة، حامل، بلند نگةدارنده ( نگارش کردی
پسر
کردی هلگورد
بهترین جلودار ( نگارش کردی
پسر
کردی هلمت
حمله، هجوم ( نگارش کردی
پسر
کردی هلموت
کنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است ( نگارش کردی
پسر
کردی هلو
عقاب ( نگارش کردی
پسر
کردی هلورین
ریختن چیزی از بالا به پایین ( نگارش کردی
پسر
کردی هلکو
کوه کوچک، تپه، کوةکوچک، تپه ( نگارش کردی
پسر
کردی هلکوت
فرصت، وقت ( نگارش کردی
پسر
کردی کاردوس
اهل کار، کاردوست
پسر
کردی کارزان
کاردان و دانا
پسر
کردی کاروس
گیاهی خوشبو
پسر
کردی وادیار
اینطور که پیداست، ظاهر امر، ظاهر امر ( نگارش کردی
پسر
کردی وارش
باران، باریدن باران، ( کردی ) ( = وارشت ) بارش
دختر، پسر
کردی، مازندرانی
طبیعت کامشاد
آرزوی شاد، مرکب از کام ( خواسته، آرزو ) + شاد
پسر
کردی، فارسی کاندیش
اندیشه
پسر
کردی کانیلان
دره پر از چشمه
دختر
کردی کاوان
صخره، کاویان، منسوب به کاوه
پسر
کردی، فارسی موراشین
مروارید آبی
دختر
کردی وتار
مقاله، سخنرانی، مقالة، سخنرانی ( نگارش کردی
پسر
کردی وچان
زمان استراحت کوتاه، زمان استراحت کوتاة ( نگارش کردی
دختر
کردی کاژاو
آب زلال که از دل کوه بیرون می آید
پسر
کردی کاژه
محل امن و پناهگاه
دختر
کردی کاژین
سرچشمه زندگی
دختر
کردی کالین
دختری جوان با مو و روی روشن
دختر
کردی کویستان
کوهستان
دختر
کردی هوژان
زیرک و یادگیر
دختر
کردی هوژین
آموختن، آموختن ( نگارش کردی
دختر
کردی هوسکر
شنزار، کویر ( نگارش کردی
پسر
کردی هوگر
انس گرفتن، عادت کردن، عادت کردن ( نگارش کردی
پسر
کردی هولان
چوگان بازی ( نگارش کردی
پسر
کردی هوما
مرغ سعادت، فرخنده، فرخنده ( نگارش کردی
دختر
کردی هونراوه
کنایةاز کلام منظوم ( نگارش کردی
دختر
کردی هوین
خون
دختر
کردی هی را
فراخ، وسیع، وسیع ( نگارش کردی
پسر
کردی کژین
جامه ابریشمی یا ابریشم
دختر
کردی وردی
کوچک، ریزنقش، ریزنقش ( نگارش کردی
دختر
کردی ورزان
محافظ، نگهبان، فصلها ( نگارش کردی
پسر
کردی ورزمیار
حامی اهورا مزدا ( نگارش کردی
پسر
کردی