اسم کردی - صفحه 6
دلیری و یارایی، جرئت، ظاهراً از برخاسته های فرقه آذر کیوان است و معنای متعددی برای آن آورده اند از ...
پسر
فارسی، کردی رابر
پیشوا و رهبر
پسر
کردی رابین
معتمد
پسر
کردی ژیلمو
آتش زیر خاکستر
پسر
کردی ژیلوان
کوهنورد
پسر
کردی ژینار
زندگی
پسر
کردی ژیوا
نگاه به زندگی
دختر
کردی ژیوانا
حافظ زندگی
دختر
کردی ژیکال
زیبای کوچک، قطره باران
دختر
کردی ژیکو
انسانی عاقل و هوشمند و زیرک
پسر
کردی روژ
روز، خورشید
دختر
کردی روژآوا
غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب
دختر
کردی
کهکشانی روژنا
روشنایی
دختر
کردی روژه
الماس
دختر
کردی روژییار
روزگار
دختر
کردی رومانگ
دختر ماه چهره
دختر
کردی رونیاس
روناس، نام یک گیاه، ( = روناس )
دختر
کردی
طبیعت روهات
طلوع خورشید
دختر
کردی روومانگ
روومانگ
دختر
کردی روکال
دختر سفیدروی و زیبا
دختر
کردی ساکار
بی پیرایه
دختر
کردی سپانو
دانا و زیرک
پسر
کردی سارال
نام روستایی در نزدیکی سنندج، ( اعلام ) نام بخشی در شهرستان دیواندره در استان کردستان
دختر
کردی ساریسا
کوشا، پیگیر
دختر
کردی سامران
سربلند و شاهانه
پسر
کردی سامرند
نام کوهی است
پسر
کردی سامینه
ماهر
دختر
کردی سم کو
نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک
پسر
کردی ساهی
آسمان صاف
پسر
کردی شاخوان
مرد کوه نشین
پسر
کردی سیامند
نام کوهی است
پسر
کردی زوران
نام نوعی کشتی باستانی
پسر
کردی زیوین
نقره ای، نقره گون
دختر
کردی ژابیز
دارویی گیاهی، نام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران ( بوی مادران ) معروف است، اشک آتش
دختر، پسر
کردی
طبیعت ژالان
شبنم گل ها
دختر
کردی ژالانه
گیاهی زیبا و خودرو
دختر
کردی ژالیا
الهه زیبایی
دختر
کردی ژان
نام روستایی در نزدیکی سنندج
دختر، پسر
کردی ژاوه
نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
دختر
کردی ژاویا
جوینده
پسر
کردی ژاوین
سرزندگی
دختر
کردی شلر
لاله واژگون
دختر
کردی شلیر
نام گلی زیبا، ( = شَلیل )، میوه ی خوشبو و گوارا و آبدار شبیه شفتالو و هلو، درخت این میوه، به فتح شی ...
دختر
کردی
گل شنه
نسیم آرام و دلپذیر
دختر
کردی شنیا
نسیم
دختر
کردی شاوه
نام نوعی پرنده
دختر
کردی
پرنده شاکو
شاه کوه ها
پسر
کردی شایار
یار پدر، وزیر ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی شاین
شاهدانه، بر وزن فاعل
دختر
کردی شپول
موج آب
پسر
کردی شتاو
آبشار
پسر
کردی
طبیعت شارو
بازمانده یا پنهان
پسر
کردی
پرنده شالیار
همدم شاه، شهریار، ( اعلام ) ( = پیر شهریار، پیر شالیار ) نام پیری در اورامان از مغان زردشتی موسوم ب ...
پسر
کردی ژنا
خانم، زن
دختر
کردی ژنوا
شنوا
پسر
کردی ژوانا
میعادگاه عاشقان
دختر
کردی ژیا
زندگی
دختر
کردی ژیانو
زندگی نو
دختر
کردی ژیران
باهوش
پسر
کردی ژیرو
دانا و عاقل
پسر
کردی شهنیا
از خاندان شاه
دختر
کردی شوار
حسن و جمال، خوبی، زینت آرایش، باد ملایم و نسیم، ( در کردی ) شب هنگام
دختر
کردی، فارسی شوانه
گله بان، چوپان
دختر
کردی شوخان
دختر شاد
دختر
کردی سوزیار
یار دلسوز و عاشق
دختر
کردی سولاف
آبشار، آبشارکوچک
دختر
کردی سولین
غنچه تازه شکفته
دختر
کردی
طبیعت شونا
رد، اثر، شون ( در گیاهی ) آقطی ( = شون )
دختر
کردی
طبیعت فلکناز
آن که موجب نازش آسمان است، بسیار زیبا، فلک ( عربی ) + ناز ( فارسی )، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز ...
دختر
کردی، عربی، فارسی شیلانه
منسوب به شیلان، سور، غذا، ( شیلان، ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
کردی گردآزاد
پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران
پسر
کردی، فارسی گرشین
شعله آبی
دختر
کردی گوران
نام یکی از طوایف کرد
پسر
کردی گولی
یک گل ( نگارش کردی
دختر
کردی لارا
پری دریایی، ناز، ظریف
دختر
ترکی، کردی لانیا
آشیانه خوشبختی
دختر
کردی لاهور
یکتا
پسر
کردی لاویا
نوازش شده
دختر
کردی گئو
بزرگ
پسر
کردی گایار
یار بزرگ یار قدرتمند، یار بزرگ یار قدرتمند ( نگارش کردی
پسر
کردی لیزان
نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران، ( اَعلام ) نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران و هم اکنون بخشی از ...
دختر
کردی، فارسی مانگ
مانک، ماه
دختر
کردی مانوش
نام کوهی، نام چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
پسر
کردی
تاریخی و کهن مانوشا
نام یک کوه، نام یکی از کوههای سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد
دختر
کردی مانک
مانگ، ماه
دختر
کردی گلباش
از نامهای رایج میان زنان کرد
دختر
کردی
گل ماهورا
زیباتر از ماه
دختر
کردی ماکوان
محافظ و نگهدارنده مادر
پسر
کردی ماسا
زیبا و درخشنده مثل ماه
دختر
کردی مدیار
همیار و دوستدار قوم ماد
پسر
کردی فرمیسک
اشک چشم
دختر
کردی گیسیا
دارای گیسوان بلند و سیاه
دختر
کردی گیوا
جذاب، گیرا، فریبنده و دلبر، دلربا، ( کردی ) ( گیو = جذاب و گیرا، ا ( پسوند نسبت ساز ) )، به معنی گی ...
دختر
کردی، فارسی مةترا
باران
دختر
کردی میدیا
سرزمین کهن
دختر
کردی میرکو
کوه بزرگ
پسر
کردی میشواک
منطقه ای در کردستان
پسر
کردی مهرآوین
ترکیب دو اسم مهر و آوین ( محبت و عشق )
دختر
کردی، فارسی ناریا
قاصدک
دختر
کردی ناژو
درخت کاج، صنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) کاج
دختر
کردی
طبیعت