اسم کردی - صفحه 5
نازنین، نازنین ( نگارش کردی
دختر
کردی بنان
سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...
پسر، دختر
عربی، کردی
مذهبی و قرآنی بندن
بلندی روی کوه ( نگارش کردی
پسر
کردی بنن
شاة کوة، جای سخت درکوة ( نگارش کردی
دختر
کردی بنین
نوعی گیاهی خوراکی که در بهار میروید، نوعی گیاهی خوراکی کة در بهار میروید ( نگارش کردی
دختر
کردی بوتان
لهجةای در زبان کردی ( نگارش کردی
پسر
کردی بورباش
از فرمانروایان کاسی ( نگارش کردی
پسر
کردی بوکین
خیمه شب بازی ( نگارش کردی
دختر
کردی بوین
خوشبو، خوشبو ( نگارش کردی
دختر
کردی بکیل
شخم زن ( نگارش کردی
دختر
کردی بی چم
هیئت، سیما ( نگارش کردی
دختر
کردی بیرگا
یادگه، یادگه بیرگه یادگه ( نگارش کردی
پسر
کردی بیستون
محل عبادت خدا، خانه یا کاخی کةدرآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه که فرهاد برای رسان ...
پسر
کردی بیسو
بی گمان، کمینگاه شکارچی، کمینگاه شکارچی ( نگارش کردی
دختر
کردی بیکن
بدون رقیب، یگانه، یگانة ( نگارش کردی
دختر
کردی آری
آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر ...
پسر
کردی آزا
آزار دهنده آسیب رساننده، نام پادشاه مانایی
پسر
کردی ساهی
آسمان صاف
پسر
کردی آسکی
آهو، کنایه از زیبایی و دلفریبی
دختر
کردی آگا
آگاه، مطلع، با خبر
پسر
کردی آریوان
نگهبان اتش
پسر
کردی آلگون
نام یکی از آبادیهای سَقّز کردستان
دختر
کردی تایان
پرستار، دایه
دختر
کردی آکو
قله بلند، قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر
پسر
کردی ایوان
تراس، ایوان، تراس ( نگارش کردی
دختر
کردی بابا
با احترام اسم از پدر بردن، پدر بزرگ، تخلص شاعرکرد «حسین کرم الله»، نام شاعرو عارف کرد «بابا طاهر عر ...
پسر
کردی بازو
نام آهنگی ( نگارش کردی
دختر
کردی بازیار
بازدارنده، ( در قدیم ) کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی، ( در قدیم ) مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، با ...
پسر
فارسی، کردی باستان
قدیمی، دیرینه، کهنه، گذشته، مربوط به گذشته ی دور، زمان قدیم، ( در قدیم ) ( به مجاز ) پیر و سالخورده ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن باغبان
باغبان ( نگارش کردی
پسر
کردی بالا
قیافه ( نگارش کردی
پسر
کردی بالین
کمکی دیوار و ستون، چوبی که پشت در نهند، کلون ( نگارش کردی
دختر
کردی بانگ
خبرکردن مردم، اذان، اذان ( نگارش کردی
پسر
کردی بختیاری
خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی
پسر
کردی برادر
اخوی، داداش، کنایه از رفیق ( نگارش کردی
پسر
کردی براو
زمینی کة بوسیله چشمة یا رودخانه آبیاری شود ( نگارش کردی
پسر
کردی برهم
بهره، حاصل، نام خوانندةکرد زبان «برهم حسن» ( نگارش کردی
پسر
کردی برو
بلوط ( نگارش کردی
پسر
کردی بریان
گذر آب یا باد ( نگارش کردی
پسر
کردی برین
بلند مرتبه و بزرگ، ( بَر = اَبَر، بالا + ین ( پسوند نسبت ) )، واقع در بالا یا بالاترین جا، بالایی، ...
دختر، پسر
کردی جوآنا
دختر زیبا
دختر
کردی چاوه
عزیز
پسر
کردی بژول
نگا «برژانگ» ( نگارش کردی
دختر
کردی بنفش
نگا «وةنةوش» ( نگارش کردی
دختر
کردی بنوشه
بنفشه، ( در کردی و بعضی از گویشهای ایرانی )
دختر
کردی
طبیعت، گل بوار
محل عبور در رودخانه ( نگارش کردی
پسر
کردی بی باک
با جرأت ( نگارش کردی
پسر
کردی بی نور
دیدنی ( نگارش کردی
دختر
کردی بی کس
تنها و بدون حامی ( نگارش کردی
پسر
کردی بیرون
پرنده ای که محل زندگی ندارد ( نگارش کردی
دختر
کردی بیزار
کسی که از اعمال زشت پرهیز کند ( نگارش کردی
پسر
کردی بیشو
بی حد، بی اندازه، بی اندازه ( نگارش کردی
دختر
کردی پاداش
جزا، اجر کار خوب، مکافات نیکی ( نگارش کردی
پسر
کردی راسان
دوباره برخواستن و کوهستان
پسر
کردی شالیار
همدم شاه، شهریار، ( اعلام ) ( = پیر شهریار، پیر شالیار ) نام پیری در اورامان از مغان زردشتی موسوم ب ...
پسر
کردی دادیار
حامی قانون، مجری عدالت، مجری عدالت ( نگارش کردی
پسر
کردی داژو
داغ و گرم
پسر
کردی درتا
مانند مروارید، همتای دُر، در ( عربی ) + تا ( فارسی ) مانند در
دختر
کردی، عربی، فارسی دلین
مطمئن، آرام دل، آسوده
دختر
کردی دیلا
گندم زیبا و طلایی
دختر
کردی کژین
جامه ابریشمی یا ابریشم
دختر
کردی رابین
معتمد
پسر
کردی رادمین
جوان مرد کوچک، بخشنده
پسر
کردی رژان
کسی که چشم های شهلا دارد، روژان، روزها ایام
دختر
کردی روژ
روز، خورشید
دختر
کردی روژنا
روشنایی
دختر
کردی ریبار
رهگذر
پسر
کردی شیلانه
منسوب به شیلان، سور، غذا، ( شیلان، ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
کردی گئو
بزرگ
پسر
کردی چوک
چشمه
دختر
کردی زانا
دانا، باهوش، کسی که در مورد همه چیز آگاهی دارد، دانشمند
پسر
کردی زاور
دلیری و یارایی، جرئت، ظاهراً از برخاسته های فرقه آذر کیوان است و معنای متعددی برای آن آورده اند از ...
پسر
فارسی، کردی ژنوا
شنوا
پسر
کردی هناسه
نفس
دختر
کردی وی نسار
سرسبزی
دختر
کردی کارزان
کاردان و دانا
پسر
کردی ساکار
بی پیرایه
دختر
کردی سوزیار
یار دلسوز و عاشق
دختر
کردی سولاف
آبشار، آبشارکوچک
دختر
کردی سولین
غنچه تازه شکفته
دختر
کردی
طبیعت سیامند
نام کوهی است
پسر
کردی شاخوان
مرد کوه نشین
پسر
کردی سم کو
نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک
پسر
کردی شاوه
نام نوعی پرنده
دختر
کردی
پرنده شونا
رد، اثر، شون ( در گیاهی ) آقطی ( = شون )
دختر
کردی
طبیعت شاکو
شاه کوه ها
پسر
کردی شایار
یار پدر، وزیر ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی شاین
شاهدانه، بر وزن فاعل
دختر
کردی شپول
موج آب
پسر
کردی شتاو
آبشار
پسر
کردی
طبیعت شلر
لاله واژگون
دختر
کردی شنیا
نسیم
دختر
کردی شهنیا
از خاندان شاه
دختر
کردی شوانه
گله بان، چوپان
دختر
کردی شوخان
دختر شاد
دختر
کردی نشمین
دختر زیبارو و خوش اندام
دختر
کردی هالین
آشیانه و خانه
دختر
کردی هنرمند
آن که توانا در خلق آثار هنری است، آن که دارای مهارت و فنی است، ( در قدیم ) آن که دارای فضل و کمال ی ...
پسر
فارسی، کردی فرمیسک
اشک چشم
دختر
کردی گایار
یار بزرگ یار قدرتمند، یار بزرگ یار قدرتمند ( نگارش کردی
پسر
کردی