اسم کردی - صفحه 5
قله بلند، قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر
پسر
کردی تاویار
نگهبان آتش
پسر
کردی تایان
پرستار، دایه
دختر
کردی بوار
محل عبور در رودخانه ( نگارش کردی
پسر
کردی بوبان
بةسوی بالا ( نگارش کردی
پسر
کردی بوتان
لهجةای در زبان کردی ( نگارش کردی
پسر
کردی بودیان
نام یکی از قبایل ماد ( نگارش کردی
پسر
کردی بورباش
از فرمانروایان کاسی ( نگارش کردی
پسر
کردی پولا
فولاد
پسر
کردی تروسکه
درخشان و نورانی
دختر
کردی پاره وان
بانک ( نگارش کردی
پسر
کردی پاره یار
کارمند بانک ( نگارش کردی
پسر
کردی تافگه
آبشار
پسر
کردی
طبیعت پرشنگ
قطره های آب که پاشیده می شود
دختر
کردی پروشه
دانه های برف
دختر
کردی تیشکو
پرتو نور
پسر
کردی تینو
تشنه
پسر
کردی خاوین
پاک سرشت
پسر
کردی دیلا
گندم زیبا و طلایی
دختر
کردی پریوه
پری خوب، بهتر و زیباتر، پری گونه، ( پری، وه = به، خوب، بهتر، زیباتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار ...
دختر
کردی پژال
جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان، ( کردی، pižāl ) به معنی جوانه نازک، شاخه های ریز درخ ...
دختر
کردی
طبیعت توشیار
دچار، روبرو شدن
پسر
کردی تووشیار
خورشید، اشعه ی خورشید، برخورد و ملاقات، ( کردی، tušyār )، به معنی خورشید
دختر
کردی
طبیعت تیروژ
پرتو و درخشش خورشید
دختر
کردی تیریژ
پرتو
پسر
کردی رادمین
جوان مرد کوچک، بخشنده
پسر
کردی جانام
ضمیر دستوری ( نگارش کردی
دختر
کردی سارال
نام روستایی در نزدیکی سنندج، ( اعلام ) نام بخشی در شهرستان دیواندره در استان کردستان
دختر
کردی ساریسا
کوشا، پیگیر
دختر
کردی سامران
سربلند و شاهانه
پسر
کردی سامرند
نام کوهی است
پسر
کردی سامینه
ماهر
دختر
کردی ساهی
آسمان صاف
پسر
کردی ساکار
بی پیرایه
دختر
کردی جوآنا
دختر زیبا
دختر
کردی جیهان
کیهان، جهان، گیتی، ( اَعلام ) نام دختر شاه جهان از سلسله ی تیمور لنگ که به تصوف و زیبایی مشهور بوده ...
دختر
کردی، عربی
تاریخی و کهن، کهکشانی چاوان
چشم ها
دختر
کردی چاوه
عزیز
پسر
کردی چاویار
ناظر، نگهبان
پسر
کردی چرو
جوانه درخت، شکوفه برگ
دختر
کردی چوک
چشمه
دختر
کردی دیمن
دشت
پسر
کردی دیمه
روی، رخسار، چهره، روشنی، روی و رخساره، روشنی باران و شبنم، ( در کردی ) نیز چهره
دختر
کردی، عربی رابر
پیشوا و رهبر
پسر
کردی رابین
معتمد
پسر
کردی رازان
اسرار، رموز، ( مجاز ) رمزگونه، ( اعلام ) نام چند روستا و مکان در شهرستان های بروجرد، خرم آباد و محل ...
دختر
کردی، فارسی رازیما
راز ما
دختر
کردی راژانه
نام گیاهی داروئی، رازیانه
دختر
کردی
طبیعت راژور
جای بالا در مجلس، حاکم، فرمانروا، ( کردی )
پسر
کردی راژیس
درستکارترین و شایستە ترین
دختر
کردی راسان
دوباره برخواستن و کوهستان
پسر
کردی سپانو
دانا و زیرک
پسر
کردی چیا
کوهستان بلند، کوهستان، کوه
دختر، پسر
کردی
طبیعت چیاوا
نگهبان کوه
پسر
کردی چیاوان
مانند آب و باران زندگی بخش و گوارا
دختر
کردی چیاکو
کوه کوچک
پسر
کردی خوشناو
خوشنام، نیک نام، ( کردی )، نوعی انگور سیاه دانه بزرگ، ( اعلام ) نام یکی از طوایف کرد در ناحیهی چقلا ...
پسر
کردی دادیار
حامی قانون، مجری عدالت، مجری عدالت ( نگارش کردی
پسر
کردی داژو
داغ و گرم
پسر
کردی داژیار
روزی، قدرت، قوت
پسر
کردی دامینه
( مجاز ) زیبا، جاری و روان، [دامین ( کردی ) = دامن، دامنه ی کوه، ه ( پسوند نسبت ) ] ( به مجاز ) زیب ...
دختر
کردی، فارسی راهین
آموزنده
دختر
کردی راویژ
تدبیر
پسر
کردی رایبد
دانشمند، حکیم، دانا، به ضم ب، خداوندگار خرد، مرکب از رای به معنای دانش و خرد و بد پسوند ملکیت
پسر
کردی، فارسی ربن
یکدست یک اندازه ( نگارش کردی
پسر
کردی ربین
راه شناس
پسر
کردی سوزیار
یار دلسوز و عاشق
دختر
کردی سولاف
آبشار، آبشارکوچک
دختر
کردی سولین
غنچه تازه شکفته
دختر
کردی
طبیعت سیامند
نام کوهی است
پسر
کردی شاخوان
مرد کوه نشین
پسر
کردی رزگار
رستگار
پسر
کردی رژان
کسی که چشم های شهلا دارد، روژان، روزها ایام
دختر
کردی دانژه
غنچه گل نیمه باز
دختر
کردی دایراک
مادر سر سخت، مادر حضرت سلطان اسحاق
دختر
کردی درتا
مانند مروارید، همتای دُر، در ( عربی ) + تا ( فارسی ) مانند در
دختر
کردی، عربی، فارسی درجان
مروارید جان
دختر
کردی، عربی درسین
مروارید آسمان
دختر
کردی، عربی دژان
قلعه مستحکم
پسر
کردی سم کو
نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک
پسر
کردی روچیار
آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب
پسر
کردی
کهکشانی روژ
روز، خورشید
دختر
کردی روژآوا
غروب، غرب، ( = روژاوا، rožawā ) غروب
دختر
کردی
کهکشانی روژنا
روشنایی
دختر
کردی روژه
الماس
دختر
کردی روژییار
روزگار
دختر
کردی رومانگ
دختر ماه چهره
دختر
کردی رونیاس
روناس، نام یک گیاه، ( = روناس )
دختر
کردی
طبیعت روهات
طلوع خورشید
دختر
کردی روومانگ
روومانگ
دختر
کردی روکال
دختر سفیدروی و زیبا
دختر
کردی رویسا
مانند چشمه زلال
دختر
کردی ریبار
رهگذر
پسر
کردی ریباز
رهگذر
پسر
کردی ریبوار
رهگذر، مسافر
پسر
کردی ریبین
رهبر و راهنما
پسر
کردی ریژنه
بارش شدید باران
دختر
کردی ریژوان
راه و میعادگاه عاشقان
پسر
کردی ریناس
راه شناس
دختر
کردی شارو
بازمانده یا پنهان
پسر
کردی
پرنده