اسم با حرف خ - صفحه 2

خدا ( فارسی ) + مراد ( عربی ) نام یکی از سرداران کریمخان زند

آن که خداوند یار اوست

حسن و خوبی

خداوند، پادشاه، امیر، فرمانروا، ( در قدیم )، رئیس، ( اَعلام ) عنوان هریک از پادشاهان دوره ی اخیر مصر

نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله دلاوری ایرانی در زمان نوذر پاد ...

دانش

کمال، درستی، ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار، [قدیمی] روز ششم از هر ماه خورشیدی، ( پهلوی، harv ...

نام یکی از پادشاهان ساسانی

نام پزشکی ایرانی در دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی

کمال، رسایی و درستی بهتر، ( اَعلام ) نام یکی از جغرافی دانان مسلمان [قرن هجری]، ( در اعلام ) نام یک ...

دارای خرد، عاقل، دانا، هوشیار، دارای خرد و قدرت اندیشه

خردمند، دارنده خرد، ( خَرد، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارنده ی خَرد، خَردمند

خورزاد، نام یکی از پسران خسروپرویز پادشاه ساسانی

شادمان، خوشحال، قانع، خشنود، راضی و قانع

ترکیب دو اسم خرم و شاد ( فرخنده و خوشحال )، شادان، بسیار شاد، با طراوت و شاداب

فریاد، بانگ

خروشنده، فریاد کنان، نالان، آن که خروش بر می آورد، ( به مجاز ) پر تلاطم و پر سر و صدا و جوشان

کسی که به امری اقرار و اعتراف می کند، مقر، معترف، اقرارکننده

ترکیب دو اسم خسرو و پرویز ( پادشاه و فاتح )، ( اَعلام ) خسرو پرویز یا خسرو دوم [قرن و میلادی]، شاه ...

داده پادشاه

زاده پادشاه

پادشاهِ شادمان، پادشاه شاد و خرم

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی

شاه دلیر نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر

تحریفی از نام پادشاه هیاطله

لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه