سوپ

/sup/

مترادف سوپ: آب گوشت، آش، شوربا

برابر پارسی: با، آش

معنی انگلیسی:
soup

لغت نامه دهخدا

سوپ. ( اِ ) بزبان خیوق که یکی از الکای خوارزم است آب را گویند همچنانکه پکند نان را و سوپ و پکند آب و نان است و بعضی گویند طلب آب و نان است و بزبان هندی غله برافشان باشد. ( برهان ). بلهجه خوارزمی آب. ( ناظم الاطباء ) :
محنت سوپ و پکند او که از بیخم بکند
طبع موزونم همی اندیشه ناموزون کند.
انوری ( دیوان چ سعید نفیسی ص 39 ).
رجوع به سوب شود.

سوپ. ( فرانسوی ، اِ ) آش روان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

آبگوشت، خوراک آبدارورقیق باگوشت وسبزی، شوربا
( اسم ) آب گوشت سبزی و حبوب آشی رقیق شبیه شوربا و آن شامل انواع متعدد است .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) نوعی آش رقیق که قبل از غذا خورده شود.

فرهنگ عمید

خوراک آبدار که با آب گوشت، سبزیجات، هویج و امثال آن ها بپزند.

دانشنامه عمومی

سوپ ( به فرانسوی: soupe ) ، مایعی خوراکی و غنی از مواد مغذی است که معمولاً به صورت گَرم مصرف می شود. مصرف آن در برنامهٔ غذایی نقشی بسیار اساسی دارد. سوپ، از مواد غذایی مختلف نظیر آب، سبزیجات، گوشت، گوشت چرخ کرده، روغن، ادویه، نمک خوراکی و دیگر افزودنی ها تهیه می شود. علاوه بر این، سوپ به عنوان پیش غذا برای باز شدن اشتهای افراد و معمولاً همراه یک غذای اصلی سرو می شود. [ ۱] به طور کلی سوپ ها به دو نوع کلی تقسیم می شوند: سوپ های رقیق و سوپ های غلیظ.
در اصل سوپ ها در گذشته خود غذایی کامل بوده اند که اساس آن ها برپایهٔ گوشت قرمز، گوشت ماکیان، گوشت خوک یا ماهی بوده است. شکل فعلی سوپ و مواد تشکیل دهندهٔ آن قدمت چندانی ندارد و به قرن ۱۹ بازمی گردد. [ ۱]
سوپ ها ادویه های خاصی دارند که خیلی گسترده و سلیقه ای هست، پس بسته به ذائقه شخصی به آن ها ادویه می زنند؛ مثلاً به سوپ جو کمی پودر آویشن می زنند. بعضی سوپ ها با مزهٔ تند مطبوع تر هستند و از فلفل و طعم دهنده های تند مزه در آن ها استفاده می شود. بعضی از آن ها نیز با طعم شیرین سرو می شوند و در آن ها از شکر یا عسل استفاده می شود.
در تهیهٔ سوپ ها، از انواع سبزیجات استفاده می شود؛ اما سبزیجاتی که کاربرد بیشتری دارند شامل انواع کلم، هویج، ذرت، نخود فرنگی، کرفس، جعفری، سیر، پیازچه و پیاز است.
سوپ ها گوناگونی و تنوع بسیار زیادی دارند و به چند دسته تقسیم می شوند که نمونه هایی از آن ها عبارت اند از:
سوپ آلبالو
سوپ آووکادو
سوپ انار
سوپ سیب
سوپ ملون
• سوپ میوه
سوپ آب تره
سوپ اسفناج
سوپ بامیه
سوپ برش
سوپ پیاز
سوپ ترشی
سوپ تره فرنگی
سوپ تورتیلا
سوپ خیار
• سوپ سبزیجات
سوپ سیب زمینی شیرین
سوپ عدس
سوپ کاهو
سوپ کدو حلوایی
• سوپ کلم
گازپاچو
سوپ گزنه
• سوپ گوجه فرنگی
سوپ آبجو
سوپ بالهٔ کوسه
سوپ بیکن
سوپ تاکو
سوپ ترشک
• سوپ جو
سوپ سیرابی
سوپ سیاه
سوپ مار
سوپ ماندل
سوپ مرغ
• سوپ میسو
• سوپ نان
عکس سوپ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

soup (اسم)
ابگوشت، سوپ، غذای مایع، اشامه

فارسی به عربی

شوربة

پیشنهاد کاربران

واژه سوپ
معادل ابجد 68
تعداد حروف 3
تلفظ sup
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: soupe]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی sup
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
سوپ کلمه ای تورکی است در تورکی باستان به اب سوب می گفتند که به مرور ب ان افتاده و سو شده است sea به معنی دریا از سو گرفته شده سوپ به معنی اش از سوب گرفته شده قوم سوبار از دو جزئ سوب و ار به معنی مرد و
...
[مشاهده متن کامل]
قهرمان گرفته شده و به معنی مرد ابی و یا طایفه ای که در کنار اب زند گی می کنند است که سیبری هم از اسم انها گرفته شده است رود ینی سئی به معنی اب جدید یا رود جدید در سیبری هم از کلمه سو گرفته شده است

کلمه ی مشترک سوپ
سوپ
این واژه ایرانوویچی یا هندواروپایی بوده و شکل دیگری از واژهء : شوربا است:
شوربا < شورب< شوب< شوپ< سوپ
شوراندن ، شوریدن و همین گونه شورش به مَنای هم زدن و به هم زدن و شور دادن است چون شورب یا شوب را باید دَم به دَم هم زد.

بپرس