امانتداری مؤمنان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امانتداری مؤمنان (قرآن). مؤمنان بدلیل امانتداری در روابط اقتصادی و رد امانات به صاحبانشان از نعمت بهشت جاوید برخوردار می شوند.
امانتداری مؤمنان، زمینه ساز برخورداری آنان از بهشت جاوید:«قد افلح المؤمنون: مؤمنان رستگار شدند؛» «والذین هم لاماناتهم وعهدهم ر اعون: و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می کنند؛» «اولـئک هم الوار ثون: (آری،) آنها وارثانند! » «الذین یر ثون الفر دوس هم فیها خالدون: (وارثانی) که بهشت برین را ارث می برند، و جاودانه در آن خواهند ماند! » حفظ و ادای امانت به معنی وسیع کلمه و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤ منان است . در مفهوم وسیع امانت ، امانتهای خدا و پیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است ، نعمتهای مختلف خدا هر یک امانتی از امانات او هستند، آئین حق ، کتب آسمانی ، دستورالعملهای پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهای اویند که مؤ منان در حفظ و ادای حق آنها می کوشند تا در حیاتند از آن پاسداری می کنند و به هنگام ترک دنیا آنها را به نسلهای برومند آینده خود می سپارند، و چنین نسلی را برای پاسداری آن تربیت می کنند. جمله الّذین یرثون ... بیان کلمه وارثون است و وراثت مؤ منین فردوس را به معنای این است که فردوس برای مؤ منین باقی و همیشگی است ، چرا که این احتمال می رفت که دیگران هم با مؤ منین شرکت داشته باشند، و یا اصلا غیر مؤ منین صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ایشان اختصاص داده و منتقل نموده است . در روایات هم آمده که برای هر انسانی در بهشت ، منزلی و در آتش منزلی است ، و چون کسی بمیرد و داخل آتش شود، سهم بهشت او را به ارث به اهل بهشت می دهند.
امانتداری در روابط اقتصادی
سفارش خداوند به مؤمنان مبنی بر امانتداری در روابط اقتصادی: «یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... : ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده ای از روی عدالت ، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت می کنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر می باشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست می کنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم می دهد؛ خداوند به همه چیز داناست.» «وان کنتم علی سفر ولم تجدوا کاتبا فر هان مقبوضة فان امن بعضکم بعضا فلیؤد الذی اؤتمن امانته ولیتق اللـه ر به ولا تکتموا الشهادة ومن یکتمها فانه آثم قلبه واللـه بما تعملون علیم: و اگر در سفر بودید، و نویسنده ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام می دهید، داناست.» این آیه در حقیقت با ذکر چند حکم دیگر در رابطه با مساله تنظیم اسناد تجاری مکمل آیه قبل است ، و آنها عبارت اند از:۱. هر گاه در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید تا اسناد معامله را برای شما تنظیم کند و قرار داد را بنویسد گروگان بگیرید (و ان کنتم علی سفر و لم تجدوا کاتبا فرهان مقبوضة ). گر چه از ظاهر آیه در بدو نظر چنین استفاده می شود که تشریع قانون رهن مخصوص سفر است ، ولی با توجه به جمله ((و لم تجدوا کاتبا)) (نویسنده ای پیدا نکنید) به خوبی استفاده می شود که منظور مواردی است که تنظیم کننده سند پیدا نشود، بنابراین هر گاه در وطن هم دسترسی به تنظیم کننده سند، کار مشکلی باشد اکتفا کردن به گروگان مانعی ندارد، هدف این است که معاملات بر پایه و اساس محکمی باشد خواه اطمینان از نظر تنظیم سند و گرفتن شاهد حاصل شود یا از طریق رهن و گروگان. در تفاسیر اهل بیت (علیهمالسلام ) نیز به این حقیقت اشاره شده از جمله در منابع معروف حدیث شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) زره خود را در مدینه به عنوان گروگان نزد شخص غیر مسلمانی گذاشت و مبلغی به عنوان وام از او گرفت.۲. گروگان حتما باید قبض شود و در اختیار طلبکار قرار گیرد تا اثر اطمینان بخشی را داشته باشد، لذا می فرماید: ((گروگانی گرفته شده ))فرهان مقبوضة.در تفسیر عیاشی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم که فرمود: ((لارهن الا مقبوض ))، ((رهنی وجود ندارد مگر آنکه طلبکار او را تحویل بگیرد)).۳. سپس به عنوان یک استثنا در احکام فوق می فرماید: ((اگر بعضی از شما نسبت به بعضی دیگر اطمینان داشته باشد (می تواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله کند و امانت خویش را به او بسپارد) در این صورت کسی که امین شمرده شده است باید امانت (و بدهی خود را به موقع ) بپردازد و از خدایی که پروردگار او است به پرهیزد)) (فان امن بعضکم بعضا فلیود الذی او تمن امانته و لیتق الله ربه ).آری همانگونه که طلبکار به او اعتماد کرده او هم باید اعتماد و اطمینان او را محترم بشمرد و حق را بدون تاخیر ادا کند و تقوا را فراموش ننماید.قابل توجه اینکه در اینجا طلب طلبکار به عنوان یک امانت ، ذکر شده که خیانت در آن ، گناه بزرگی است.
رد امانات به صاحبانشان
سفارش خداوند به مؤمنان در بازگرداندن امانت ها به صاحبانشان: «ان اللـه یامر کم ان تؤدوا الامانات الی اهلها واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان اللـه نعما یعظکم به ان اللـه کان سمیعا بصیرا: خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می دهد! خداوند، شنوا و بیناست.» هر مسلمانی طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتی نسبت به هیچکس (بـدون استثناء) خیانت نکند، خواه صاحب امانت ، مسلمان باشد یا غیر مسلمان ، و این در واقع یـکـی از مـواد اعـلامـیـه حقوق بشر در اسلام است که تمام انسانها در برابر آن یکسانند. آن چه در کتابهای آسمانی آمده و بیانگر معارف الهیه است ، خود امانتی است که خدای تعالی به اهل هر کتابی سپرده و از آنان میثاق گرفته که به گوش مردمش برسانند، و از اهلش کتمان نکنند. بنابراین منظور از امانات تنها امانتهای مالی نیست ، بلکه شامل امانتهای معنوی از قبیل علوم و معارف حقه که باید به اهلش برسد نیز می شود. و سخن کوتاه این که وقتی یهود به امانتهای الهیه که به دستشان سپرده شده بود خیانت کردند و با علم به این که دین خدا توحید است و دین توحید همین است که پیامبر اسلام بدان دعوت می کند و پیامبر اسلام همان است که تورات و انجیل نشانه های او را داده ، با این حال ، نشانه های رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) را که در کتاب آنان ذکر شده بود کتمان کردند آنهم در وقتی که واجب بود به مردم اعلام کنند. قـابـل تـوجـه ایـنـکـه در آیـه فـوق ، مـسئله ادای امانت ، بر عدالت ، مقدم داشته شده ، این مـوضـوع شـایـد به خاطر آن است که مسئله عدالت در داوری ، همیشه در برابر خیانت لازم مـیـشود، زیرا اصل و اساس این است که همه مردم امین باشند، ولی اگر فرد یا افرادی از این اصل منحرف شدند نوبت به عدالت میرسد که آنها را به وظیفه خود آشنا سازد. در مـنابع اسلامی به قدری درباره این موضوع تاکید شده که در مورد سایر احکام کمتر دیده می شود، احادیث کوتاه زیر روشنگر این واقعیت است :۱. از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که فرمود:لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش و لکـن انـظـروا الی صـدق حـدیـثه و اداء امانته : (تنها) نگاه به رکوع و سجود طولانی افـراد نـکـنـیـد، زیرا ممکن است عادتی برای آنها شده باشد که از ترک آن ناراحت شوند، ولی نگاه به راستگوئی در سخن و اداء امانت آنها کنید. ۲. در حـدیـث دیـگـری از امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) نقل شده که فرمود: اگر علی (علیه السلام ) آن همه مقام در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) پیدا کرد به خاطر راستگوئی در سخن و اداء امانت بود.

پیشنهاد کاربران