داوری

/dAvari/

مترادف داوری: حکم، قضا، قضاوت، تظلم، خصومت، ستیزه

معنی انگلیسی:
arbitration, judgement, judgeship, adjudication, arbitrament, decision, doom, estimate, eye, judgment, pronouncement, verdict

لغت نامه دهخدا

داوری. [ وَ ] ( حامص ) و آن اجرای حکمی است که خداوند عالم در روز جزا بر مردمان خواهد فرمود. ( متی 10: 15 ) ( واعظ 11:9 ) ( متی 12:36 ) ( اعمال رسولان 17:301 ) ( عبرانیان 9:27 و دوم پطرس 2: 9 و 3: 7 ) ( اول یوحنا 4: 17 ) و داور آن روز خداوند ومنجی ما عیسی مسیح خواهد بود ( متی 25: 31 و 32 ) و 26: 64 ( یوئیل 22 اعمال 17:31 ) ( رساله رومیان 2:16 ) ( دوم قرنتیان 5:10 ) و این داوری عمومیت خواهد داشت ( یوئیل 5؛ 28 و 29 ) ( رساله رومیان 14: 10 و 22 ) ( دوم قرنتیان 5: 10 و 20: 12 و 13 ). باید دانست که آن داوری را تغییر و تبدیل نخواهد بود لهذا بر حسب فرمان داور، پاکان در ملکوت مسیح و اشرار و ناپاکان در ظلمت خارجی و یأس و نومیدی ابدی خواهند بود ( مقابل متی 25: 14-46 و اول قرنتیان 1: 52 - 57 و اول تسالونیکیان 4: 14 - 17 عبرانیان 6:2 ). ( قاموس کتاب مقدس ).

داوری. [ وَ ] ( حامص ) قضاوت. در باره داوری و داوران یا قضاة در دوران هخامنشیان نگاه کنید به ایران باستان ج 2 ص 1487.

داوری. [ وَ ] ( حامص ) عمل داور. قضا. حکومت. قضاوت. حکم دیوان کردن. حکمیت. محاکمه کردن. ( برهان ). یکسو نمودن میان نیک و بد. ( برهان ) ( شرفنامه ). احکومة. ( منتهی الارب ). حکمة. ( دهار ). حکم میان دو خصم. فتاحة [ ف ِ / ف ُ ]. ( منتهی الارب ) :
ز یزدان بترسد گه داوری
نجوید بلندی و گندآوری.
فردوسی.
همم داد دادی و هم داوری
همم تاج دادی و انگشتری.
فردوسی.
ز یزدان بترسد گه داوری
نیازد بکین و به گندآوری.
فردوسی.
چو برجستی از برتری کمتری
ببدگوهر و ناسزا داوری.
فردوسی.
تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داوری.
فردوسی.
بود داوریمان چو حکم سدوم
همانا شنیدستی آن حکم شوم
که در شهر خائن شد آهنگری
بزد قهرمان گردن دیگری.
فردوسی.
چو عاجز شدی رایش از داوری
ز فیض خدا خواستی یاوری.
نظامی.
گلوی ستم را بدانسان فشرد
که دارا بدان داوری رشک برد.
نظامی.
بخندید دانا کزین داوری
به ار جز منی را بدست آوری.
نظامی.
چو آمد گه دعوی وداوری
به دانش نمائی و دین پروری.
نظامی.
درین داوری کاوری راه پیش بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محمد متخلص به داوری سومین پسر وصال از شاعر از قرن سیزدهم (و. ۱۲۳۸ - ف. ۱۲۸۲ ه. ق. ) .وی در ۱۲۷۹ در تهران بود و در شیراز به بیماری دق در گذشت و در بقعه شاه چراغ شیراز مدفون گردید.
۱ - شکایت پیش قاضی بردن
محمد خوشنویس است

فرهنگ معین

( ~. ) [ په . ] ۱ - (حامص . ) قضاوت کردن . ۲ - شکایت کردن . ۳ - ستیزه ، جنگ . ۴ - (اِ. ) واقعه .

فرهنگ عمید

۱. قضاوت و انصاف دربارۀ نزاع و کشمکش و مرافعۀ دو یا چند تن.
۲. (ورزش ) شغل و عمل داور.
۳. شکایت.
۴. محاکمه.
۵. جدل، نزاع.
۶. تضاد، مخالفت.
۷. اختلاف.
۸. مغالطه.
۹. (اسم ) قضیه، کار.
۱۰. بحث، سخن.

دانشنامه عمومی

داوری (آلبوم آناتما). داوری ( به انگلیسی: Judgement ) نام یک آلبوم استودیویی از گروه موسیقی راک بریتانیایی، آناتمااست که در ۲۱ ژوئن ۱۹۹۹ عرضه شد. این آلبوم اولین آلبومی بود که گروه از وجود دانک پترسون استفاده نکرد، دانک کسی بود که در دو آلبوم قبل نقش تاثیر گذاری در نوشتن آهنگ ها ایفا کرده بود. از این آلبوم به بعد گیتاریست گروه دنییل کاوانا نقش خود را به عنوان آهنگساز ایفا کرد و اکثر آهنگ های گروه توسط وی نوشته شده است. متن صفحه. [ ۱]
• "Deep" ( دنییل کاوانا, دِیو پایبیوس, وینسنت کاوانا ) – 4:53
• "Pitiless" ( دنییل، وینسنت کاوانا، پایبیوس، جان داگلاس ) – ۳:۱۱
• "Forgotten Hopes" ( دنییل ) – 3:50
• "Destiny Is Dead" ( دنیل، پایبیوس ) – 1:47
• "Make It Right" ( داگلاس ) – 4:19
• "One Last Goodbye" ( دنییل ) – 5:24
• "Parisienne Moonlight" ( دنییل ) – 2:09
• "Judgement" ( دنییل، داگلاس، وینسنت ) – 4:20
• "Don't Look Too Far" ( داگلاس ) – 4:57
• "Emotional Winter" ( دنییل، وینسنت ) – 5:54
• "Wings of God" ( داگلاس ) – 6:29
• "Anyone, Anywhere" ( دنییل، پایبیوس ) – 4:51
• "2000 & Gone" ( دنییل، پایبیوس ) – 4:51
• "Transacoustic" — 3:49 ( آهنگی به عنوان جایزه )
آهنگ "One Last Goodbye" به مادر برادران کاوانا تقدیم شده است که در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت. این آلبوم در مکان ۱۵۱ آلبوم های سال ۱۹۹۹ بریتانیا قرار گرفت.
عکس داوری (آلبوم آناتما)

داوری (حقوق). داوَری روشی برای حل اختلاف است که در آن طرفین به جای رجوع به نهاد قضائی، اختلاف خود را به یک یا چند داور مورد اعتماد ارجاع می دهند. آن ها می توانند داوران را خود تعیین کرده یا تعیین آن را به شخص دیگری یا به دادگاه بسپارند. رجوع به داوری ممکن است در هنگام تنظیم قرارداد ( به صورت شرط داوری ) پیش بینی شود یا پس از پیدایش اختلاف تصمیم به استفاده از آن گرفته شود.
مهمترین دلایل استفاده از داوری یکی اینست که داوران برخلاف مراجع قضایی مکلف به رعایت قوانین و تشریفاتِ زمان بر آیین دادرسی نیستند و در نتیجه سرعت رسیدگی به دعوا بسیار بالاتر رفته و معمولاً هزینه بسیار کمتری نیز خواهد داشت. گاهی هم اعتماد نداشتن به بی طرفی دادگاه ها - به ویژه در اختلافات بین المللی - افراد را به استفاده از داوری ترغیب می کند.
داوری به ویژه در قراردادهای بین المللی تجاری بسیار مورد استفاده است. در حقوق داخلی هم داوری استفاده فراوانی دارد و همه افراد می توانند مأموریت رسیدگی به اختلاف خود را به شخص یا اشخاصی واگذار کنند که با توجه به شهرت به درستکاری و امانتداری و احاطه به جنبه های تخصصی مورد اعتماد آن ها هستند. [ ۱]
رای داور مثل رای دادگاه قطعی و لازم الاجراست و البته راه های محدودی برای اعتراض و درخواست ابطال آن هم در قوانین پیش بینی می شود. ضمناً آرای داوری معمولاً تک مرحله ای هستند برخلاف مراجع قضایی که در بسیاری از موارد دو یا چند مرحله رسیدگی ( دادگاه بدوی، دادگاه تجدید نظر، دیوان عالی و … ) برای آن ها در نظر گرفته می شود.
همه اختلافات قابل ارجاع به داوری نیستند. اینکه چه نوع اختلافاتی را می توان از طریق داوری حل کرد و چه نوع اختلافاتی منحصراً باید در دادگاه رسیدگی شود در قوانین هر کشور تعیین می شود. در اکثر نظام های حقوقی اختلافات مربوط به اعتبار یا بطلان ازدواج، مسائل مربوط به اهلیت، ارث، فرزندخواندگی، حقوق رقابت، ورشکستگی، حقوق کار، تأمین اجتماعی، حقوق مصرف کننده، اوراق بهادار و اختلافات کیفری از موارد غیرقابل داوری شناخته می شوند. [ ۲]
تفاوت داوری با میانجی گری در این است که میانجی فقط مذاکرات بین دو طرف را تسهیل کرده و پیشنهادهایی برای حل اختلاف به ایشان می دهد اما اختیار صدور رای و حل اختلاف را ندارد.
مقررات داوری در حقوق ایران در باب هفتم قانون آیین دادرسی مدنی از ماده ۴۵۴ تا ۵۰۱ پیش بینی شده است.
عکس داوری (حقوق)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

decision (اسم)
قرار، تصویب نامه، داوری، تصمیم، عزم، حکم دادگاه

umpire (اسم)
داوری، حکمیت، داور مسابقات، سرحکم

adjudication (اسم)
قضاوت، داوری، حکم ورشکستگی، احقاق حق

arbitration (اسم)
داوری، حکمیت، نتیجهء حکمیت، رای بطریق حکمیت

judgment (اسم)
داوری، رای، عقیده، فتوی، فتوا

judgement (اسم)
داوری، فتوی، فتوا

فارسی به عربی

تحکیم , حکم , قرار

پیشنهاد کاربران

حکمت_قضاوت

قضاوت و حاکمی
قضاوت، میان چند چیز تصمیم گرفتن
داوری:به معنی کشاکش و ستیز است و در این کاربرد و معنا ، از ویژگی های سبکی شاهنامه است .
( ( زمانه بر آسود از داوری
به فرمان او، دیو و مرغ و پَری. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 263. )

قضاوت کردن

هنگام قضاوت
حکم ، قضاوت
قضاوت
حکمیت

بپرس