[ویکی فقه] اعداد صحیح (قران). اعداد صحیح در قرآن کریم از کاربردهای گوناگونی برخوردار هستند.
واحد به معنای یک که ۶۱ بار در قرآن آمده و ۲۲ بار آن در ارتباط با توحید و یگانگی خداست: «والـهکم الـه واحد لا الـه الا هو الرحمـن الرحیم» این گونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و اله و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست، مفهوم وحدت از مفاهیم بدیهی است که در تصور آن هیچ حاجت بان نیست که کسی آن را برایمان معنا کند ؛ وحدت بر چند قسم است:۱- وحدت عددی که در مقابل عدد دو و سه الخ است.۲- وحدت نوعی که می گوییم: انسان ایرانی و هندی از نوع واحدند.۳- وحدت جنسی که می گوییم: انسان و حیوان از یک جنسند.در چنین زمینه ای اگر قرآن کریم بفرماید (معبود شما واحد است)، ذهن شنونده به آن وحدتی متوجه میشود که کلمه (واحد) در نظرش به آن معنا است، به همین جهت اگر فرموده بود (اللَّه اله واحد، اللَّه اله واحد است) توحید را نمی رسانید، برای اینکه در نظر مشرکین هم اللَّه اله واحد است، هم چنان که یک یک آلهه آنان اله واحدند، چون هیچ الهی دو اله نیست، هر یک برای خود و در مقابل خدا اله واحدند. و همچنین اگر فرموده بود (و الهکم واحد، اله شما واحد است)، باز آن طور که باید، نص و صریح در توحید نبود، برای اینکه ممکن بود گمان شنونده متوجه وحدت نوعیه شود، یعنی متوجه این شود که اله ها همه یکی هستند، لکن وقتی فرمود: (وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ) و معنای اله واحد را- که در مقابل دو اله و چند اله است- بر کلمه (الهکم) اثبات کرد، آن وقت عبارت صریح در توحید می شود، یعنی الوهیت را منحصر در یکی از آله ه ای که مشرکین معتقد بودند کرده و آن اللَّه تعالی است. بلکه منظور «وحدت حقه» است؛ یعنی وجود خدا به گونه ای است که تصور هرگونه شریک دیگری برای او ممکن نیست و ذات او از هرگونه کثرت و ترکیب پیراسته است.
دو
۱. واژه های اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که ۱۵ بار در قرآن در ۱۲ آیه و مرتبط با ۹ موضوع ذکر شده است:• سهم الارث فرزندان میت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند: «فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا...:اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست » «فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثان... : اگر دو خواهر (از او) باقی باشند دو سوم اموال را می برند؛» • دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات برزخی و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روزقیامت: «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْن ...:آنها می گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛» مراد از اینکه گفتند: أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ دو بار ما را میراندی و دو بار زنده کردی به طوری که بعضی گفته اند- میراندن در آخرین روز زندگی دنیا و زنده کردن در برزخ است و سپس میراندن از برزخ، و زنده کردن در قیامت برای حساب است. پس آیه شریفه که سخن از دو میراندن و دو زنده کردن دارد، اشاره به میراندن بعد از زندگی دنیا و میراندن بعد از زندگی در برزخ، و احیای در برزخ، و احیای در قیامت می کند، چون اگر زندگی در برزخ نبود، دیگر میراندن دومی تصور صحیحی نداشت، چون هم میراندن باید بعد از زندگی باشد و هم احیا باید بعد از مردن و هر یک از این دو باید مسبوق به خلافش باشد و گرنه اماته و احیاءنمی شود. در نتیجه زندگی دارای سه مرحله می شود: یکی زندگی در دنیا، دوم در برزخ، سوم در قیامت، و کفار در این کلام خود متعرض حیات دنیوی نشده اند، و گرنه می بایستی گفته باشند: و أحییتنا ثلاثا و ما را سه زندگی دادی با اینکه زندگی دنیا هم احیا بود، برای اینکه این زندگی هم بعد از مرگ یعنی بعد از دورانی واقع شده، که هنوز روح در بدن دمیده نشده. • شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر وصیت: «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُم ...:ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد» • زوجیت در آفرینش حیوانات (دوگونه نر و ماده): «ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ نَبِّئُونی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین :هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا ماده ها را؟ یا آنچه شکم ماده ها در برگرفته؟ اگر راست می گویید (و بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید!»» «وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْن ...:و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید)؛ بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا ماده ها را؟ یا آنچه را شکم ماده ها دربرگرفته؟» • زوجیت در آفرینش میوه ها (دوگونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...): «جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ...:در آن کوه ها و نهرهایی قرار داد؛ و در آن از تمام میوه ها دو جفت آفرید؛...» • نفی شرک و دوگانه پرستی: «ُلا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ...:دو معبود (برای خود) انتخاب نکنید؛ معبود (شما) همان خدای یگانه است» • داستان حضرت نوح علیه السّلام در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود: «احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ...:از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! ...» «فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ...:از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن؛» • تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم انطاکیه که در ابتدا دو نفر بودند: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ...:هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم،...» ؛۲. همچنین واژه «مثنی» که به معنای دوتا دوتاست سه بار در قرآن آمده است:• جواز ازدواج با بیش از یک زن: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ...:با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر...» • قیام در راه خدا: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ...:بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید» • بالهای فرشتگان: «ً أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...: فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه گانه و چهارگانه،...» ۳. واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْن ...:آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود...»
سه
۱. واژه های ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است ۱۷ بار در ۱۶ آیه و مرتبط با ۱۳ موضوع در قرآن ذکر شده است:• عده طلاق که سه طهر است: «فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُر...:، عده آنان سه ماه است ...» «وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء...:زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند!...» • کفاره قربانی: «ِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ...:و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است...» به این ترتیب که اگر کسی در ایام حج نتوانست قربانی کند باید ۱۰ روز روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حج و ۷ روز پس از بازگشت. • نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه گانه اب و ابن و روح القدس: «وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ...:و نگویید: « (خداوند) سه گانه است!»...» «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ...:آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛...» • تعداد احتمالی اصحاب کهف: «سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ...:گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.»- همه اینها سخنانی بی دلیل است- و گروهی می گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.»» • فرزنددار شدن زکریا: «ً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا:فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم (با مردم) نخواهی داشت؛ در حالی که زبانت سالم است!»» به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفت زده شده بود از خدا خواست تا نشانه ای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید، در حالی که صحیح و سالم بود.«ً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ...:گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهی گفت.» • کفاره شکستن سوگند: «َ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکینَ...:کفاره این گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند است...» که عبارت است از اطعام یا پوشاندن ۱۰ مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سه روز، روزه. • متخلفان از جنگ تبوک: «وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ...:(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛...»که سه نفر بودند کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. • شمار نجوا کنندگان: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ...:هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست ...»نجوا، که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را می شنود و هیچ چیز بر او پوشیده نیست. • آفرینش انسان در تاریکیهای سه گانه: «یَخْلُقُکُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ...:شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهای سه گانه، می بخشد!...» خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین می آفریند. • اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت: «ْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْر...:در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛..» پیش از نماز صبح، هنگام استراحت ظهر و پس از نماز عشاء که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است.• سایه سه شعبه آتش جهنم: «انْطَلِقُوا إِلی ظِلٍّ ذی ثَلاثِ شُعَب :بروید به سوی سایه سه شاخه (دودهای خفقان بار و آتش زا)!»دود آتش جهنم سه شعبه دارد: شاخه ای از بالای سر، شاخه ای از سمت راست و شاخه ای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه می کند و آنها را در کام خود فرو می برد. بعضی گفته اند این شعبه های سه گانه آتش بازتابی است از تکذیبهای سه گانه آنها نسبت به اساس دین ، یعنی توحید و نبوت و معاد زیرا تکذیب معاد از تکذیب نبوت و توحید جدا نیست . بعضی گفته اند اشاره ای است به مبداءهای سه گانه گناه قوه غضبیه و شهویه و وهمیه؛ ممکن است تعبیر به ظل سایه این تصور را ایجاد کند که در آنجا سایه ای وجود دارد که از سوزندگی شعله های آتش ، کمی می کاهد، ولی این آیه بر این پندار غلط خط بطلان می کشد، و می گوید: این سایه هرگز سایه ای که شما تصور می کنید نیست ، سایه ای است سوزان و خفقان آور، و بر خاسته از دودهای غلیظ آتش که می تواند گرمای شعله ها را کاملا منعکس کند. • مدت مهلت به پی کنندگان ناقه صالح: «تَمَتَّعُوا فی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّام ...:سه روز در خانه هایتان بهره مند گردید؛...» حضرت صالح علیه السّلام به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز عذاب الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. • گروه بندی انسانها در قیامت: «وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً:و شما سه گروه خواهید بود!» مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند: اصحاب یمین، اصحاب شمال و سابقون. ۲. واژه های «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است:• معتقدان به تثلیث در زمره کافران اند: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ...:آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛...» • فرستاده شدن سومین رسول به سوی انطاکیه پس از تکذیب دو رسول: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُون :هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!»» • منات سومین بت مشرکان پس از لات و عزی: «وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری:و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟!» ۳. همچنین واژه ثلاث به معنای سه تا سه تا دو بار در قرآن ذکر شده است:• جواز ازدواج با بیش از یک زن: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ...:با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر...» • بالهای فرشتگان: «أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباع ...:فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه گانه و چهارگانه »
چهار
...
واحد به معنای یک که ۶۱ بار در قرآن آمده و ۲۲ بار آن در ارتباط با توحید و یگانگی خداست: «والـهکم الـه واحد لا الـه الا هو الرحمـن الرحیم» این گونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و اله و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست، مفهوم وحدت از مفاهیم بدیهی است که در تصور آن هیچ حاجت بان نیست که کسی آن را برایمان معنا کند ؛ وحدت بر چند قسم است:۱- وحدت عددی که در مقابل عدد دو و سه الخ است.۲- وحدت نوعی که می گوییم: انسان ایرانی و هندی از نوع واحدند.۳- وحدت جنسی که می گوییم: انسان و حیوان از یک جنسند.در چنین زمینه ای اگر قرآن کریم بفرماید (معبود شما واحد است)، ذهن شنونده به آن وحدتی متوجه میشود که کلمه (واحد) در نظرش به آن معنا است، به همین جهت اگر فرموده بود (اللَّه اله واحد، اللَّه اله واحد است) توحید را نمی رسانید، برای اینکه در نظر مشرکین هم اللَّه اله واحد است، هم چنان که یک یک آلهه آنان اله واحدند، چون هیچ الهی دو اله نیست، هر یک برای خود و در مقابل خدا اله واحدند. و همچنین اگر فرموده بود (و الهکم واحد، اله شما واحد است)، باز آن طور که باید، نص و صریح در توحید نبود، برای اینکه ممکن بود گمان شنونده متوجه وحدت نوعیه شود، یعنی متوجه این شود که اله ها همه یکی هستند، لکن وقتی فرمود: (وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ) و معنای اله واحد را- که در مقابل دو اله و چند اله است- بر کلمه (الهکم) اثبات کرد، آن وقت عبارت صریح در توحید می شود، یعنی الوهیت را منحصر در یکی از آله ه ای که مشرکین معتقد بودند کرده و آن اللَّه تعالی است. بلکه منظور «وحدت حقه» است؛ یعنی وجود خدا به گونه ای است که تصور هرگونه شریک دیگری برای او ممکن نیست و ذات او از هرگونه کثرت و ترکیب پیراسته است.
دو
۱. واژه های اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که ۱۵ بار در قرآن در ۱۲ آیه و مرتبط با ۹ موضوع ذکر شده است:• سهم الارث فرزندان میت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند: «فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا...:اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست » «فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثان... : اگر دو خواهر (از او) باقی باشند دو سوم اموال را می برند؛» • دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات برزخی و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روزقیامت: «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْن ...:آنها می گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛» مراد از اینکه گفتند: أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ دو بار ما را میراندی و دو بار زنده کردی به طوری که بعضی گفته اند- میراندن در آخرین روز زندگی دنیا و زنده کردن در برزخ است و سپس میراندن از برزخ، و زنده کردن در قیامت برای حساب است. پس آیه شریفه که سخن از دو میراندن و دو زنده کردن دارد، اشاره به میراندن بعد از زندگی دنیا و میراندن بعد از زندگی در برزخ، و احیای در برزخ، و احیای در قیامت می کند، چون اگر زندگی در برزخ نبود، دیگر میراندن دومی تصور صحیحی نداشت، چون هم میراندن باید بعد از زندگی باشد و هم احیا باید بعد از مردن و هر یک از این دو باید مسبوق به خلافش باشد و گرنه اماته و احیاءنمی شود. در نتیجه زندگی دارای سه مرحله می شود: یکی زندگی در دنیا، دوم در برزخ، سوم در قیامت، و کفار در این کلام خود متعرض حیات دنیوی نشده اند، و گرنه می بایستی گفته باشند: و أحییتنا ثلاثا و ما را سه زندگی دادی با اینکه زندگی دنیا هم احیا بود، برای اینکه این زندگی هم بعد از مرگ یعنی بعد از دورانی واقع شده، که هنوز روح در بدن دمیده نشده. • شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر وصیت: «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُم ...:ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد» • زوجیت در آفرینش حیوانات (دوگونه نر و ماده): «ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ نَبِّئُونی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین :هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا ماده ها را؟ یا آنچه شکم ماده ها در برگرفته؟ اگر راست می گویید (و بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید!»» «وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْن ...:و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید)؛ بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا ماده ها را؟ یا آنچه را شکم ماده ها دربرگرفته؟» • زوجیت در آفرینش میوه ها (دوگونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...): «جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ...:در آن کوه ها و نهرهایی قرار داد؛ و در آن از تمام میوه ها دو جفت آفرید؛...» • نفی شرک و دوگانه پرستی: «ُلا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ...:دو معبود (برای خود) انتخاب نکنید؛ معبود (شما) همان خدای یگانه است» • داستان حضرت نوح علیه السّلام در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود: «احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ...:از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! ...» «فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ...:از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن؛» • تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم انطاکیه که در ابتدا دو نفر بودند: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ...:هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم،...» ؛۲. همچنین واژه «مثنی» که به معنای دوتا دوتاست سه بار در قرآن آمده است:• جواز ازدواج با بیش از یک زن: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ...:با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر...» • قیام در راه خدا: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ...:بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید» • بالهای فرشتگان: «ً أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...: فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه گانه و چهارگانه،...» ۳. واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْن ...:آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود...»
سه
۱. واژه های ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است ۱۷ بار در ۱۶ آیه و مرتبط با ۱۳ موضوع در قرآن ذکر شده است:• عده طلاق که سه طهر است: «فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُر...:، عده آنان سه ماه است ...» «وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء...:زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند!...» • کفاره قربانی: «ِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ...:و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است...» به این ترتیب که اگر کسی در ایام حج نتوانست قربانی کند باید ۱۰ روز روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حج و ۷ روز پس از بازگشت. • نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه گانه اب و ابن و روح القدس: «وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ...:و نگویید: « (خداوند) سه گانه است!»...» «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ...:آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛...» • تعداد احتمالی اصحاب کهف: «سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ...:گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.»- همه اینها سخنانی بی دلیل است- و گروهی می گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.»» • فرزنددار شدن زکریا: «ً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا:فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم (با مردم) نخواهی داشت؛ در حالی که زبانت سالم است!»» به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفت زده شده بود از خدا خواست تا نشانه ای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید، در حالی که صحیح و سالم بود.«ً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ...:گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهی گفت.» • کفاره شکستن سوگند: «َ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکینَ...:کفاره این گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند است...» که عبارت است از اطعام یا پوشاندن ۱۰ مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سه روز، روزه. • متخلفان از جنگ تبوک: «وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ...:(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛...»که سه نفر بودند کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. • شمار نجوا کنندگان: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ...:هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست ...»نجوا، که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را می شنود و هیچ چیز بر او پوشیده نیست. • آفرینش انسان در تاریکیهای سه گانه: «یَخْلُقُکُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ...:شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهای سه گانه، می بخشد!...» خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین می آفریند. • اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت: «ْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْر...:در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛..» پیش از نماز صبح، هنگام استراحت ظهر و پس از نماز عشاء که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است.• سایه سه شعبه آتش جهنم: «انْطَلِقُوا إِلی ظِلٍّ ذی ثَلاثِ شُعَب :بروید به سوی سایه سه شاخه (دودهای خفقان بار و آتش زا)!»دود آتش جهنم سه شعبه دارد: شاخه ای از بالای سر، شاخه ای از سمت راست و شاخه ای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه می کند و آنها را در کام خود فرو می برد. بعضی گفته اند این شعبه های سه گانه آتش بازتابی است از تکذیبهای سه گانه آنها نسبت به اساس دین ، یعنی توحید و نبوت و معاد زیرا تکذیب معاد از تکذیب نبوت و توحید جدا نیست . بعضی گفته اند اشاره ای است به مبداءهای سه گانه گناه قوه غضبیه و شهویه و وهمیه؛ ممکن است تعبیر به ظل سایه این تصور را ایجاد کند که در آنجا سایه ای وجود دارد که از سوزندگی شعله های آتش ، کمی می کاهد، ولی این آیه بر این پندار غلط خط بطلان می کشد، و می گوید: این سایه هرگز سایه ای که شما تصور می کنید نیست ، سایه ای است سوزان و خفقان آور، و بر خاسته از دودهای غلیظ آتش که می تواند گرمای شعله ها را کاملا منعکس کند. • مدت مهلت به پی کنندگان ناقه صالح: «تَمَتَّعُوا فی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّام ...:سه روز در خانه هایتان بهره مند گردید؛...» حضرت صالح علیه السّلام به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز عذاب الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. • گروه بندی انسانها در قیامت: «وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً:و شما سه گروه خواهید بود!» مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند: اصحاب یمین، اصحاب شمال و سابقون. ۲. واژه های «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است:• معتقدان به تثلیث در زمره کافران اند: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ...:آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند؛...» • فرستاده شدن سومین رسول به سوی انطاکیه پس از تکذیب دو رسول: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُون :هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!»» • منات سومین بت مشرکان پس از لات و عزی: «وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری:و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟!» ۳. همچنین واژه ثلاث به معنای سه تا سه تا دو بار در قرآن ذکر شده است:• جواز ازدواج با بیش از یک زن: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ...:با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر...» • بالهای فرشتگان: «أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباع ...:فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه گانه و چهارگانه »
چهار
...
wikifeqh: اعداد_صحیح_(قران)