[ویکی فقه] اَبْجَد (ا، ب، ج، د)، ترکیب ٤ صامت نخست از صامتهای بیست و دوگانۀ سامی ـ عربی که از باب اختصار بر ترتیب کهن الفبای عربی اطلاق شده است.
اَبْجَد (ا، ب، ج، د)، ترکیب ٤ صامت نخست از صامتهای بیست و دوگانۀ سامی ـ عربی که از باب اختصار بر ترتیب کهن الفبای عربی اطلاق شده است.از زمانی که در کنار خطهای شکل نگار (مصری) و الفباهای هجایی (میخی شرقی)، الفبایی مرکب از حروف صامت یافت شده، با ۲۲ حرف از حروف ابجد آشنا شده ایم.
← نخستین الفبا
(۱) آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی، تهران، ۱۳۵۴ش.(۲) ابن خلدون، المقدمه، قاهره، دارالفکر.(۳) ابن ندیم، الفهرست.(۴) زبیدی، تاج العروس، ذیل «بَجَدَ».(۵) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جادالمولی بک و دیگران، قاهره، عیسی البابی الحلبی.(۶) طاش کوپری زاده، احمدبن مصطفی، مفتاح السعاده، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹ق.(۷) جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۷۸م.(۸) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمۀ باربیه دمینار و دکورتل، پاریس، ۱۹۱۷م.(۹) رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش، صص ۸۹ به بعد، ۹۴.(۱۰) ابن عبدربه، احمدبن محمد، العقدالفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۳۸۲ق.(۱۱) لغت نامۀ دهخدا؛ یواقیت العلوم، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۴ش، صص ۱۸۰-۱۸۱.
[ویکی اهل البیت] این واژه از نخستین چهار حرف الفبای قدیم سامی ساخته شده و به کاربرد حروف به جای اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، یعنی ارزش عددی حروف در ترتیب الفبای سامی باستان، اشاره دارد. برخی آن را نام نخستین صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته اند.
در تعریفی دیگر، ابجد ترکیب چهار صامت نخست از صامت های بیست و دوگانه سامی ـ عربی است که از باب اختصار به ترتیب کهن الفبای عربی گفته شده است. در مشرق زمین، مجموعه حروف را (احتمالاً به منظور سرعت در حفظ کردن) در هشت لفظ قابل تلفظ اما بدون معنی به این ترتیب می آورند: ابجد، هوّز، حُطّی، کلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ.
با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال سوریه)، شاید الفبای خط اوگارتی ها، نخستین الفبایی باشد که تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد می رسد. الفبای آن بر صامت ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این
الفبا از طریق زبان های آرامی به عربی راه یافته است. در دستگاه ابجدی فنیقی، بیش از 22 حرف وجود ندارد و بنابراین بقیه صامت ها تا 28 حرف در گروه های ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است.
این کار توسط اقوام غیرعرب که این خط را بکار برده اند، انجام گرفته است. ریشه یابی نویسندگان مسلمان درباره ترکیبات دستگاه ابجدی بسیار غریب و افسانه آمیز است. عرب ها گاه به هر یک از این هشت صورت معنایی خاص داده اند؛ مانند ابجد، یعنی آغاز کرد؛ هوّز، یعنی در پیوست؛ حطّی، یعنی واقف شد؛ کلمن، یعنی سخنگو شد؛ سعفص، یعنی از او آموخت؛ قرشت، یعنی تربیت کرد؛ ثخذ، یعنی نگاه داشت؛ و ضظغ، یعنی تمام کرد. برخی نیز شش ترکیب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَدیَن پنداشته اند. در روایتی دیگر این ترکیبات را نام جنیان و در جای دیگر نام ایام هفته دانسته اند.
شش گروه اصلی دستگاه ابجدی را به این شکل نیز آورده اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطی، کلمان (کلمون)، صاع فض، و قرست (قریسات). اختلاف در ترتیب ابجدی شرقی و غربی نیز شاید دلیلی جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و اندلس، چهار گروه ابجدی اول با گروه های شرقی یکی است، اما بقیه به این صورت گروه بندی شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش.
شیخ صدوق از حضرت علی علیه السلام روایت می کند که فرمود: عثمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله تفسیر ابجد را پرسید و حضرت فرمود: "تفسیر ابجد را بیاموزید، به راستی سراسر آن شگفتی است؛ وای بر عالمی که تفسیر آن را نداند. پس کسی پرسید: یا رسول الله تفسیر ابجد چیست؟ حضرت فرمود: اما "الف" همزه الله است که حرفی از اسماء الهی است و اما "باء" بهجه الله است و "جیم" جنه الله و جلال الله و جمال الله ...".
ابجد بر سه نوع است: کبیر، صغیر، و وسیط. ابجد کبیر از عدد یک تا هزار است که به بیست و هشت حرف در
زبان عربی به ترتیب زیر تقسیم شده است:
الف = 1؛ ب = 2؛ ج = 3؛ د = 4؛ ه = 5؛ و= 6؛ ز = 7؛ ح = 8؛ ط. = 9؛ ی = 10؛ ک = 20؛ ل = 30؛ م = 40؛ ن = 50؛ س = 60؛ ع = 70؛ ف = 80؛ ص = 90؛ ق = 100؛ ر = 200؛ ش = 300؛ ت = 400؛ ث = 500؛ خ = 600؛ ذ = 700؛ ض = 800؛ ظ = 900؛ و غ = 1000 (بدین ترتیب، به طور مثال، "علی" برابر 110 است: ع = 70، ل = 30، و ی = 10).
[ویکی حج] أبْجَد از حاکمان اسطوره ای شهر مکه یا جایی در اطراف حجاز. بنابر قولی دیگر، ابجد و کلمن پادشاهان مصر بودند که بر اثر تکذیب حضرت شعیب(ع) نابود شدند.
همچنین أبجد نخستین صورت از صور هشت گانه دستگاه ابجدی است که بر اساس ترتیب الفبای مردم فنیقیه -از اقوام متمدن آسیای غربی- مرتب شده است. سپس این دستگاه به زبان عربی نیز وارد شده است.
روایت های تاریخی، ریشه یابی های اسطوره ای مختلفی از ابجد داشته اند، به ویژه در شش شکل نخست. بر اساس معروف ترین آن ها ترکیب ابجد (اباجاد) تا قَرَشَت را نام پادشاهانی دانسته اند که با حضرت شعیب(ع) هم نسب و از فرزندان مَحْض/مَحْضَر/ محصن بن جَنْدل بن یعْصُب بن مَدینْ بن ابراهیم(ع) بوده اند.