پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٢٧)
In charge or in control of a situations
In charge or in control of a situations
برو! برو دنبال کارت! به تحصیل رفتن به مدرسه رفتن عامل کمک کننده بودن به دردبخور کاربلد اعطا شدن اصلی اولیه قابل اعتماد
به طور مسحورکننده به طور مجذوب کننده
با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
مدرک شناسایی
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
act in a way contrary to one's own interests مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود
با اشتیاق کاری را شروع کردن غرق شدن در فرورفتن به فرو کردن زدن به در آب شیرجه زدن به درون چیزی پرتاب کردن
دل به دریا زدن ازدواج کردن
در کاری استعداد داشتن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن
کسی که دوره اش به سر آمده ( به علت سن بالا )
سن مادر یا پدر کسی را داشتن ( استعاری )
قوی و سالم ( با وجود کهولت سن )
پیر قدیمی
دوران پیری دوران سالخوردگی
پیرتر از سن شکسته تر از سن
از کودکی
از کودکی
فرد جوان و پرانرژی
سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
سالم و سر حال ( جسمی و روانی )
صحیح وسالم در سلامت کامل
روفرم آماده ( از نظر جسمی )
امیدی دوباره به زندگی
زنده و سرحال
در سلامت کامل
در سلامت کامل
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
به خود جنبیدن عجله کردن
نیمه عشایری
به موضوعی رسیدگی کردن
در حقیقت
the skateboarder grinds across the edge of the box on his front truck.
رد کردن نادیده گرفتن
همراهی کردن تظاهر کردن, به تظاهر همراهی کردن هم نوازی کردن فریب دادن همراهی کردن ( در بازی )
با تحقیر ( به کسی ) نگریستن ( کسی را ) پست و حقیر دانستن