پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٦٩)
( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) کسی را حسابی مجذوب خود کردن
( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) کسی را حسابی مجذوب خود کردن
کسی را عاشق خود کردن
کسی را عاشق خود کردن
کسی را عاشق خود کردن
با شهوت به کسی نگاه کردن
با شهوت به کسی نگاه کردن
کسی را عاشق خود کردن
شروع به مخ زنی کردن سر صحبت را با کسی باز کردن
( قلب کسی را دزدیدن، کسی را عاشق خود کردن ) دل کسی را به دست آوردن
شروع به مخ زنی کردن سر صحبت را با کسی باز کردن
خود را به کسی تحمیل کردن
خود را به کسی تحمیل کردن
قدم اول را برداشتن ( در امری عاطفی ) پیش قدم شدن ( در امری عاطفی )
عمل جراحی برای اتصال مجدد اندامی از بدن که بریده یا جدا شده است مثا انگشت یا دست
دوباره متصل کردن مخصوصا در مورد اندامی که جدا شده اند مانند انگشت و دست و حتی کلیه
دوباره متصل کردن
شرکتی که معمولا دختران جوان را برای ارائه خدمات جنسی یا ماساژ یا برای سرگرمی فراهم میکنه این شرکت هماهنگ کننده ملاقات بین خانم و طرف در خانه خودش ی ...
مغرور و خودبزرگ بین
برنامه تلویزیونی یا رادیویی سیار برنامه تلویزیونی یا رادیویی خارج از استودیو نمایش سیار ( به ویژه ستارگان پاپ ) اجرای سیار پویش سیاسی سیار پویش ت ...
نمایش گردشی
بسیار گرم و صمیمی
( فرد متواضع و خجالتی ) فرد سربه زیر
فردی که نسبت به ظاهرش مهربان تر است
فرد کم حرف
بسیار آرام و مهربان
بسیار مهربان و دلسوز
کاملا پاک و بیگناه
( فروتن، خاکی ) متواضع
فرد دلسوز و نیکوکار
توانایی یا مهارت خود را از روی فروتنی پنهان کردن
( آدم درستی است ) انسان خوش قلبی است
آزار به مورچه هم نرساندن
فرد مهربان و دوست داشتنی
باصبوری رفتار کردن
وقت شناس
به سرعت برق و باد
فرد بی خاصیت
( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) بخش لاینفک
( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) بخش لاینفک
کاسه داغ تر از آش
دیوانه
زیرک و حیله گر
( جعلی، غلط ) تقلبی
بسیار مکار
( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
شخص بی عاطفه
آدم مزخرف
شخص مشکل ساز