پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٧٤)
در اوایل مخالف in the late در اواخر
ایده گرفتن
طرح مهندسی
تحریک کردن برانگیختن
لش کردن وقت را به بطالت گذراندن
چیز نتیجه بخش ( معمولا از جنبه مثبت ) چیزی که پیامد مثبت ادامه داری رو داره
حس موفقیت
سرکوب کردن محدود کردن
کارشناس مدیریت
آدم سرسخت و خودخواه Tough and cynical
کوتاه نیامدن
گذشت آن روزهایی که. . .
سبک ثانویه یا فرعی سبک تابع
( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) افزایش یافتن به سرعت رشد کردن سریع قد کشیدن مواد مخدر ( به خود ) تزریق کردن
( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) افزایش یافتن به سرعت رشد کردن سریع قد کشیدن
افراط و اغراق
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب کردن
Turn upside down
متعهد مطیع
میان بر از هم گسسته تقسیم شده مجزا دارای اختلاف عقیده
دارای اختلاف عقیده
Toing and froing
در جا زدن
در جا زدن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول برگشتن
سر خانه اول
فرد بی خاصیت
با شکست مواجه شدن
مایه شرم مانع
مصمم تر شدن دو برابر کردن
افزایش یافتن زیاد شدن سوار ( اسب و . . . . ) شدن
عزم خود را جزم کردن مصمم شدن
بلوک سنگفرش
paving stone
عدم توجه
به سرعت رفتن به سرعت دور شدن
( سیم برق ) متصل شده به زمین
شبکه برق
butting heads
گروه های سنی
اگر به صورت جدا باشد یعنی in it معنیش میشه : قسمتی یا بخشی از چیزی غرق شدن یا کاملاً درگیر شدن در یک موقعیت
In charge or in control of a situations
In charge or in control of a situations
برو! برو دنبال کارت! به تحصیل رفتن به مدرسه رفتن عامل کمک کننده بودن به دردبخور کاربلد اعطا شدن اصلی اولیه قابل اعتماد
به طور مسحورکننده به طور مجذوب کننده