نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bill and coo: خلوت عاشقانه کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reattachment surgery: عمل جراحی برای اتصال مجدد اندامی از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw oneself at somebody: خود را به کسی تحمیل کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head over heels for: عاشق و سرگشته
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
punch above one's weight: لقمه بزرگ تر از دهان خود برداشتن ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a soft spot for someone: به کسی یا چیزی علاقه ویژه داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
win one's heart: ( قلب کسی را دزدیدن، کسی را عاشق خو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the light of one's life: نور دو دیده نور چشم
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the light of ones life: نور دو دیده نور چشم
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have eyes for somebody: ( به یک نفر متعهد بودن ) فقط به ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have eyes for someone: ( به یک نفر متعهد بودن ) فقط به ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be made for each other: برای هم ساخته شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head over heels for somebody: عاشق و سرگشته
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think the sun rise and set on somebody: کشته مرده کسی بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think the sun rise and set on someone: کشته مرده کسی بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a soft spot for something: به کسی یا چیزی علاقه ویژه داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a word for somebody: سفارش کسی را کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a good word for somebody: سفارش کسی را کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep somebody off ones feet: کسی را عاشق خود کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep off ones feet: کسی را عاشق خود کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
charm the pants off somebody: ( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
charm the pants off: ( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the hots for somebody: میل جنسی نسبت به کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make sheep's eyes at somebody: با علاقه به کسی نگاه کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
punch above ones weight: لقمه بزرگ تر از دهان خود برداشتن ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plenty of fish in the sea: این نشد یکی دیگه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have something going with somebody: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه ع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
something going with somebody: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه ع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
something going with someone: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه عا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swing both ways: گرایش به هر دو جنس ( مرد و زن ) داش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be made for each other: برای هم ساخته شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head over heels for somebody: عاشق و سرگشته
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
think the sun rise and set on somebody: کشته مرده کسی بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody the glad eye: با شهوت به کسی نگاه کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
think the sun rise and set on someone: کشته مرده کسی بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the glad eye: با شهوت به کسی نگاه کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep somebody off one's feet: کسی را عاشق خود کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a soft spot for something: به کسی یا چیزی علاقه ویژه داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep somebody off ones feet: کسی را عاشق خود کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep off ones feet: کسی را عاشق خود کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charm the pants off somebody: ( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charm the pants off: ( کسی را عاشق وشیفته خود کردن ) ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plenty of fish in the sea: این نشد یکی دیگه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have something going with somebody: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه ع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something going with somebody: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه ع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something going with someone: ( چیزی بین دو نفر بودن ) رابطه عا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swing both ways: گرایش به هر دو جنس ( مرد و زن ) داش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the light of one's life: نور دو دیده نور چشم
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the light of ones life: نور دو دیده نور چشم
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw oneself at somebody: خود را به کسی تحمیل کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have eyes for somebody: ( به یک نفر متعهد بودن ) فقط به ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
throw oneself at someone: خود را به کسی تحمیل کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have eyes for someone: ( به یک نفر متعهد بودن ) فقط به ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a move on somebody: شروع به مخ زنی کردن سر صحبت را با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put in a word for somebody: سفارش کسی را کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put in a good word for somebody: سفارش کسی را کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the hots for somebody: میل جنسی نسبت به کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sheep's eyes at somebody: با علاقه به کسی نگاه کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
punch above ones weight: لقمه بزرگ تر از دهان خود برداشتن ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reattachment surgery: عمل جراحی برای اتصال مجدد اندامی از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
escort service: شرکتی که معمولا دختران جوان را برای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
escort service: شرکتی که معمولا دختران جوان را برای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roadshow: برنامه تلویزیونی یا رادیویی سیار ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roadshow theatrical release: نمایش گردشی
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
too big for one's boots: مغرور و خودبزرگ بین
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roadshow theatrical release: نمایش گردشی
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quick as a dog can lick a dish: به سرعت برق و باد
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not hurt a fly: آزار به مورچه هم نرساندن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all ones geese are swans: ( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all one's geese are swans: ( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the qt: در خفا
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hook line and sinker: چشم بسته
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dog whistle: ( پیام مخفی ) پیام سرّی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rotten egg: شخص مشکل ساز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
personal attention: توجه و مراقبت فردی و خصوصی توجه و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's heart is in the right place: ( آدم درستی است ) انسان خوش قلبی ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
through the back door: پنهانی قایمکی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
monkey business: ( مسخره بازی، شیطنت، حیله، دوز و کل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good samaritan: فرد دلسوز و نیکوکار
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shrinking violet: ( فرد متواضع و خجالتی ) فرد سربه ز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
diamond in the rough: فردی که نسبت به ظاهرش مهربان تر است
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suffer fools gladly: باصبوری رفتار کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
holier than the pope: کاسه داغ تر از آش
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take somebody for a ride: ( کسی را گول زدن، کسی را سرکار گذاش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nature of the beast: ( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
waste of skin: فرد بی خاصیت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cross as two sticks: به شدت عصبانی و بی قرار
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smoke and mirrors: چیزی که ظاهرش فریبنده است
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cook the books: ( سند سازی مالی کردن ) حساب های م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
behind closed doors: ( دور از چشم دیگران، به طور محرمانه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
man of few words: فرد کم حرف
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hide one's light under a bushel: توانایی یا مهارت خود را از روی فروت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
piece of work: آدم مزخرف
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
under the radar: بدون جلب توجه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in cahoots: ( در تبانی ) همدست
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laugh up one's sleeve: از ناراحتی و مشکلات دیگران لذت بردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bats in the belfry: دیوانه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweetness and light: فرد مهربان و دوست داشتنی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
worm out of: از زیر زبان کسی بیرون کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead up the garden path: کسی را فریب دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pure as the driven snow: کاملا پاک و بیگناه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
black book: لیست مخاطبین پنهانی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cunning as a fox: بسیار مکار
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slippery as an eel: زیرک و حیله گر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gentle as a lamb: بسیار آرام و مهربان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cold as stone: شخص بی عاطفه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
regular as clockwork: وقت شناس
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crooked as a dog's hind leg: غیر قابل اعتماد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
phony as a three dollar bill: ( جعلی، غلط ) تقلبی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nice as pie: بسیار گرم و صمیمی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down to earth: ( فروتن، خاکی ) متواضع
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bend the truth: کاملا صادق نبودن حقایق را تحریف ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow smoke: فریب دادن، گمراه کردن به کسی اطلاع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the nature of the beast: ( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull the wool over one's eyes: سر کسی کلاه گذاشتن، فریب دادن سر ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull the wool over ones eyes: سر کسی کلاه گذاشتن، فریب دادن سر ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
canterbury tale: عذر بدتر از گناه، اراجیف چاخان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
canterbury tales: عذر بدتر از گناه، اراجیف چاخان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw dust in one's eyes: ( اطلاعات غلط دادن، گمراه کردن ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw dust in ones eyes: ( اطلاعات غلط دادن، گمراه کردن ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
worm something out of somebody: از زیر زبان کسی بیرون کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
worm out of somebody: از زیر زبان کسی بیرون کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead somebody up the garden path: کسی را فریب دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
free lunch: هر چیز به ظاهر مفت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have designs on something: با فریبکاری قدرت یا ثروت کسب کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have designs on: با فریبکاری قدرت یا ثروت کسب کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like a thief in the night: به طور مخفیانه و غیرمنتظره
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groan inwardly: در خود ریختن ( استعاری )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in league with somebody: ( دست به یکی ) دست در یک کاسه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laugh up ones sleeve: از ناراحتی و مشکلات دیگران لذت بردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweet as pie: بسیار مهربان و دلسوز
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead somebody up the garden path: کسی را فریب دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
free lunch: هر چیز به ظاهر مفت
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have designs on something: با فریبکاری قدرت یا ثروت کسب کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have designs on: با فریبکاری قدرت یا ثروت کسب کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waste of skin: فرد بی خاصیت
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
canterbury tale: عذر بدتر از گناه، اراجیف چاخان
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quick as a dog can lick a dish: به سرعت برق و باد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
canterbury tales: عذر بدتر از گناه، اراجیف چاخان
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw dust in one's eyes: ( اطلاعات غلط دادن، گمراه کردن ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw dust in ones eyes: ( اطلاعات غلط دادن، گمراه کردن ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
worm something out of somebody: از زیر زبان کسی بیرون کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
worm out of somebody: از زیر زبان کسی بیرون کشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not hurt a fly: آزار به مورچه هم نرساندن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the nature of the beast: ( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the wool over one's eyes: سر کسی کلاه گذاشتن، فریب دادن سر ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nature of the beast: ( بخش جدایی ناپذیر، ویژگی ذاتی ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the wool over ones eyes: سر کسی کلاه گذاشتن، فریب دادن سر ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in league with somebody: ( دست به یکی ) دست در یک کاسه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all one's geese are swans: ( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all ones geese are swans: ( زهی خیال باطل ) خوش خیال بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
like a thief in the night: به طور مخفیانه و غیرمنتظره
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
groan inwardly: در خود ریختن ( استعاری )
١ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nurse: کم کم نوشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nursing: کم کم نوشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nursing a cup of coffee: نوشیدن یک فنجان قهوه به آرامی
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nursing a cup of coffee: نوشیدن یک فنجان قهوه به آرامی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
topple a whole edifice of idea: رد کردن تمام سیستم فکری
١ ماه پیش