نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
race away: به سرعت رفتن به سرعت دور شدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grounded: ( سیم برق ) متصل شده به زمین
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
butting head: butting heads
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
age brackets: گروه های سنی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
init: اگر به صورت جدا باشد یعنی in it مع ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ravishingly: به طور مسحورکننده به طور مجذوب کنند ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
paving block: بلوک سنگفرش
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set sights on: عزم خود را جزم کردن مصمم شدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn full circle: سر خانه اول برگشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mount up: افزایش یافتن زیاد شدن سوار ( اسب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
race away: به سرعت رفتن به سرعت دور شدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lack of consideration: عدم توجه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
paving block: بلوک سنگفرش
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flagstone: paving stone
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry weight: بسیار مهم و تاثیرگذار بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
play along: همراهی کردن تظاهر کردن, به تظاهر هم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take its toll: اثر منفی گذاشتن بر روی کسی یا چیزی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
developer: برنامه نویس وب یا نرم افزار
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
morph into: به شکل دیگری درآمدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
driver's seat: In charge or in control of a situat ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drivers seat: In charge or in control of a situat ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
granted: در حقیقت
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
age brackets: گروه های سنی
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prance around: با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go to: برو! برو دنبال کارت! به تحصیل رفتن ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drivers seat: In charge or in control of a situat ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head for: به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heading for: به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prancing around: با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prance around: با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proof of identification: مدرک شناسایی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be one's own worst enemy: act in a way contrary to one's own ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be ones own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set one's heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set ones heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at ones mothers knee: از کودکی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
move ones ass: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
move ass: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
move arse: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the picture of good health: در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the land of the living: زنده و سرحال
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
old enough to be ones mother: سن مادر یا پدر کسی را داشتن ( استعا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the other side of number: پیرتر از سن شکسته تر از سن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
picture of good health: در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
old as the hills: پیر قدیمی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
young blood: فرد جوان و پرانرژی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the hill: کسی که دوره اش به سر آمده ( به علت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hale and hearty: قوی و سالم ( با وجود کهولت سن )
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ripe old age: دوران پیری دوران سالخوردگی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to the mark: سالم و سر حال ( جسمی و روانی )
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fit as a fiddle: روفرم آماده ( از نظر جسمی )
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sound as a roach: صحیح وسالم در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to keep in good trim: سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
new lease on life: امیدی دوباره به زندگی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep in good trim: سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at mothers knee: از کودکی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tuck: خوراکی تجمع شمشیر باریک قایم کردن ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a head for: در کاری استعداد داشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be heading for: به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at mothers knee: از کودکی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the other side of number: پیرتر از سن شکسته تر از سن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
picture of good health: در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the picture of good health: در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
new lease on life: امیدی دوباره به زندگی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
old enough to be ones mother: سن مادر یا پدر کسی را داشتن ( استعا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound as a roach: صحیح وسالم در سلامت کامل
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep in good trim: سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep in good trim: سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at ones mothers knee: از کودکی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move arse: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
semi nomadic: نیمه عشایری
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move ones arse: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move ones ass: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move ass: به خود جنبیدن عجله کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
address the issue: به موضوعی رسیدگی کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ با حداقل ٥ رای

-
بپرس
-
به‌منظور حفظ تعادل، دست خود را به ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ با حداقل ٥ رای

-
بپرس
-
در عکاسی، ریموت شاتر رلیز (Remote ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ با حداقل ٥ رای

-
بپرس
-
رئیس دیوان عالی کشور: این ترجمه ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ با حداقل ٥ رای

-
بپرس
-
اصطلاح مهندسی "Spot metering" در ف ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crooked grind: the skateboarder grinds across the ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
come from: متعلق ( به جایی یا کسی ) بودن به دس ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heritage center: موزه میراث فرهنگی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
your guess is as good as mine: زمانی استفاده میشه که از چیزی خبر ن ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck on: بیا اینجا بیا پیش من احسنت !، در ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clingy dress: لباس چسبنان لباس بدن نما
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's a deal: حله! حالا شد! موافقم! قبوله! همینه!
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ladle out: حاتم بخشی کردن دادن پول اطلاعات یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a meal of: چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deafening sound: صدای کرکننده صدای فوق العاده بلند
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
switch over to: به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lodged: مسطح شده با باد یا باران ( مزارع )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fossil hunter: جویندگان فسیل
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
become friendly with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie behind: دلیل اصلی چیزی بودن حقیقت پشت چیزی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead on: کسی را به جلو راهنمایی کردن �پیش قد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a strain on somebody: وارد کردن تنش و استرس در رابطه عاطف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squelch: صدای به هم خوردن دو چیز نرم و خیس
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
send flying: چیزی را به هوا پرتاب کردن چیزی را ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheat death: انجام دادن کار خیلی خطرناک و نجات پ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shot at: شانس یا فرصت برای انجام کاری یا تلا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boil down: آب انداختن ( سبزیجات و . . . ) موقع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
within reason: در حد عملی و منطقی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yearn for: در حسرت بودن برای
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in for: انتظار داشتن یا پیش بینی کردن یک تج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the mark: نامربوط نامرتبط، نادرست، پرت
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push one's luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick on: بر روی چیزی قرار گرفتن بر روی سطح ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kiss and tell: حرف زدن در مورد پارتنر بعد از جدایی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
BA: لیسانس هنر
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
heavens: یا خدا. . !!! همون معنی یا ابوالفضل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the right thing to do: کار درست و مناسب و حقی که باید انجا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a good heart: خیرخواه مهربان خوش قلب دوست دار
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
master of public health: کارشناسی ارشد بهداشت عمومی مدرک کار ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dental public health: بهداشت عمومی دهان و دندان
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in one sitting: در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون ای ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead serious: به شدت جدی بودن جدی گفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's heart goes out to someone: برای کسی دل سوزاندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give it your best shot: تمام تلاش خود را کردن از جان و دل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in bad taste: توهین آمیز نامناسب زشت
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
encroach on: تعدی کردن تجاوز کردن ( به ملک و. . ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the message: حرف کسی را درک کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
say so: اجازه موافقت
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
work permit: مجوز کار ( در خارج از کشور )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go pear shaped: طبق نقشه پیش نرفتن ناموفق شکست خو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a dash: با عجله رفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knight in shining armor: رهایی بخش، ناجی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the beat: ( افسر پلیس ) در محل گشت زنی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have seen better days: ( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blue eyed boy: عزیزدردانه جگرگوشه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
house special: غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
senior citizen: افراد پیر و سالخورده شهر
٣ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for a wander: قدم زدن گشت زدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's word: سرحرف خود ایستادن�سر قول خود ماندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get vaccinations: واکسن زدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
subcriber: مشترک ( مجله و یوتوب و. . . . )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the small hours: همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impose on: بستن ( مالیات و غیره ) ، کردن ( جری ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sentenced for life: محکوم به حبس ابد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put on the back burner: چیزی را در اولویت کم قرار دادن به ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stomach churning: وحشتناک ترسناک
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle cream: پماد درد عضله
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
now and again: هر از چند گاه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone the boot: کسی را اخراج کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nuts about: عاشق کسی بودن به کسی شدیدا تمایل د ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat words: فکر و نگرش خود را نسبت به یک شخص یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a drag: یک مناسبت یا موقعیت آزاردهنده یا کس ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knockout: شگفت زده کردن متعجب کردن حذف کردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rubber suit: لباس غواصی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make it clear: چیزی را به کسی فهماندن کسی را حالی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to leave someone high and dry: دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend someone a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put one's feet up: آرامیدن آسودن، استراحت کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spotty: ناکامل متوسط ( نه خوب نه بد )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
emergence: افشا بروز، آشکارسازی
٣ ماه پیش