𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

permanently: تا ابد دائما پیوسته مدام

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not yet: نه هنوز

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drugs: مواد مخدر

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

greet: استقبال کردن به پیشواز کسی رفتن

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain down: احساسات یا انرژی یا منابع را تهی کر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip ahead: جلو زدن ( فیلم، کتاب ) رد کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that doesn't mean: این بدان معنا نیست

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain someone down: خسته و درمانده کردن کسی با چیزی

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest order: سطح بالا

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scene: بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go through: جستجو کردن متحمل شدن، دچار شدن گذ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of respect for: به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lock in: زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have some: بفرمائید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take along: در نظر گرفته شده یا مناسب برای همرا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shake off: تکاندن ( گردوخاک )

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk through: راهنمای گام به گام ( بازی ویدیویی ) ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

smash: سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار س ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk on: به راه رفتن ادامه دادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

maintain: \"Preserve\" به معنای جلوگیری از آس ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bright side: جنبه مثبت قضیه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take care: i'll get someone to take care of it ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better you than me: من که نمیخوام !!!!

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uni skill: تک مهارتی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uniskill: تک مهارتی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the distant future: در آینده ای دور

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant donor: اهدا کننده کمک مالی اهدا کننده کم ...

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single sitting: بدون وقفه یکجا، یکباره

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ecotourism: گردشگری به سمت محیط های طبیعی، اغلب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

underpaid: کمتر از حق خود حقوق گرفته

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk into: درگیر ( چیزی ) شدن ( به دلیل ناآگاه ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tie dyed: رنگارنگ

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in some circles: در برخی محافل

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

igloo: کلبه یخی

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put in: نصب کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

straight up: راست مستقیم قائم عمودی ستونی در ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simpatico: able to get along well together fri ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall into: مبتلا شدن اسیر شدن فرو ریختن سقو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commodore 64: کمودور ۶۴ یا به اختصار C64 یا CBM 6 ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screening interview: مصاحبه ای برای سنجش و ارزیابی we ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a social statement: بیانیه اجتماعی ارائه دادن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disassociated: جدا شده قطع شده مجزا شده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip for: راهنمایی نکته، نصیحت

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand about: بیکار ایستادن منتظر ایستادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edge over: نسبت به چیزی یا کسی برتری داشتن به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ass off: به شدت سخت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well draw: خوب طراحی شده خوب رسم شده

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meant: if we were meant to stay in one pla ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

never have i ever: هیچ وقت نشده که من . . . . . . یه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad diet: بد عادت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

logic and reason: دلیل و منطق

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vat: value added tax مالیات بر ارزش افزو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pile up: روی هم انبار شدن

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plan on: برنامه ریزی در مورد. . . . .

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay in: واریز کردن به حساب بانکی ریختن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beam: لبخند پهن با شادی خندیدن لبخندی په ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

basis: به صورت به صورت منظم/دائمی/پاره وقت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dispose: دور ریختن دور انداختن از شر چیزی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bookie joint: کلاب شرط بندی

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

given the time: با توجه به زمان که

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you name it i've tried it: هر چیزی که فکرشو می کنید رو من امتح ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the age: در طول دوران

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let know: خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carbon footprint: مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old fogy: کسی که در رفتار و نگرش و ایده قدیمی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make a big deal: اهمیت دادن مهم تلقی کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cowgirl: به پوزیشن سکسی که مرد زمین خوابیده ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: اطلاعات تازه به دست آوردن ( از اتف ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flew off: پر کشیدن پرواز کردن و رفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

count heads: شمردن افراد

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outsider: ناشناخته غریبه کسی که در مسابقات و ...

٣ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

ماتریس عوامل داخلی و خارجی (IEFE): ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an effort: همت به خرج دادن همت کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vast: جلیقه vest میشه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consist in: عبارت بود از، بستگی داشتن به، منوط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

echo chamber: محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get into: قبول شدن انتخاب شدن وارد حرفه ای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old fogy: کسی که در رفتار و نگرش و ایده قدیمی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dental surgery: مطب دندان پزشکی

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop by half: به نصف کاهش یابد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lush green countryside: ییلاقات سرسبز انبوه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lush green landscapes: مناظر سرسبز

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come in: become available for use or begin t ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put it: بیان کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speech balloon: شکل دایره ای که معمولا روی سر یک کا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the end: at the end رو با in the end اشتباه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make tracks: به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lodge: لانه سگ آبی کلبه سمور دریایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rise to the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep tabs on: چیزی را پیگیری کردن تعداد یا مقدار ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something in your stride: کم نیاوردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airbrush: قلم بادی �ایربراش با قلم بادی عکس ر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up out of proportion: مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن از کا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex shop: مغازه ای که محصولات مرتبط با رابطه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn one's stomach: حال بهم خوردن �دل آشوب شدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

edge over: نسبت به چیزی یا کسی برتری داشتن به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

punch up: اغراق کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ridic: Ridiculous

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nard: روغن یامرهم معطر، سنبل هندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an outline: ئوس مطالب درست کردن طرح کلی درست ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decoreat: شرکت کوچک خانوادگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wonton soup: سوپ وان تان سوپ چینی با دامپلینگ و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bonus: مزیت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

henched up: بدن کسی را خوش فرم و قوی و خوش هیکل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dicking around: وقت تلف کردن با چیزی ور رفتن سر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fingerbang: انگشت کردن دست مالی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not see the wood for the trees: درک نکردن یا متوجه نشدن یک موقعیت ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everglade swamp: قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push overr: هل دادن فشار وارد کردن تحت فشار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock up: گندکاری خرابکاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike somebody that: به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring it: بیا ببینم چند مرده حلاجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil and water don't mix: کبوتر با کبوتر باز با باز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no place like home: هیج جا خونه خود آدم نمیشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sofa surfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sofasurfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internet hit: اثر موفق و پربازدید اینترنتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sofasurfer: کسی که اقامت رایگان در منزل کسی [هن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay into: واریز کردن به حساب بانکی ریختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downfall: ( موجب ) سرنگونی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race up: به سرعت رفتن با عجله بردن به سرعت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you know you know: کسایی که باید بدونن، میدونن جایی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hijra: واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hijrah: واژه hijra در فرهنگ جنوب آسیا به کس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a shit: اهمیت داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrious: نیکنام

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do the shopping: خرید خانه را انجام دادن مایحتاج خا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneaky: Sneaky link کسی که به صورت مخفیانه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

show true colors: ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crunch: مضیقه تنگنا، کمبود ( به ویژه مالی )

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt on: با قابلیت اتصال به دستگاه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scare the shit out of: زهره ترک کردن �به شدت ترساندن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blend in: جور بودن آمدن ( رنگ و. . . ) با چیز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jorts: شلوارک جین

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

good d: Good dick or good sex

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back down: giving up; withdrawal from a previo ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick your nose in something: دخالت کردن در کاری که به شما مربوط ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incall: ملاقات مشتری با روسپی در خانه زنه ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down and out: آدم کارتن خواب

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pda: Electronic personal organizer دستگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mount on: سوار کردن بر، قرار دادن ( بر فراز چ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt with: لاس زدن سرسری به چیزی فکر کردن به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil for: به طور خاصی مشتاق بودن یا شور داشتن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the mustard: کاری را به خوبی انجام دادن انتظارا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

since then: معنی درست و کامل این، از آن موقع تا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call in: برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the key to something: the secret of sth چیزی که باعث توان ...

٧ ماه پیش

مدال‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏