پیشنهاد‌های حمیدرضا ستوده (١٦)

بازدید
٦٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

توجه کردن دقت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همین طوری اونجا وای نسا ( منظور یه کاری بکن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کپه ( چند تا چیز هم شکل که بر روی هم قرار گرفتند را میگن کپه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

appreciate دوست داشتن don't appreciate دوست نداشتن یکی از معنی های این لغت دقیقا هم معنا با like و در حالت منفی don't like هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفته میشه که، میگن که ( منظور مردم میگن ) قراره که، باید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - در همان جا، در همان مکان ۲ - در جای سابق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

معنی اول: خوبم معنی دوم: دیگه نیاز ندارم، کافیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - زمان رسیدن ۲ - ورود ۳ - آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برام سواله که کنجکاوم که بدونم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی زیاد، بیشتر اوقات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

spoken:used to get someone’s attention, especially in order to ask them a question منبع:دیکشنری لانگمن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

غذا دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوشحال شاد راضی مبارک ( برای تولد و غیره ) خوشبخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به این ور و اون ور رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از oh well استفاده میکنیم تا نشان بدیم که یک وضعیت بدی را پذیرفتیم. اگر چه درباره ی این موضوع خوشحال نیستیم که میتونیم ترجمه کنیم: چه میشه کرد