پیشنهادهای فهیمه صدیقی (١٨)
heartache : سوز دل دلشکستگی میشه: heartbreak اما heartache یعنی غم بسیار بزرگ و رنج هیجانی. سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما می ...
یادگیری تداعی گر یادگیری تداعی گر یک اصل یادگیری است که بیان می کند که ایده ها و تجربیا، یکدیگر را تقویت می کنند و م توانند از نظر ذهنی با یکدیگر مرت ...
حافظه ی تداعی گر یادگیری تداعی گر یک اصل یادگیری است که بیان می کند که ایده ها و تجربیا، یکدیگر را تقویت می کنند و م توانند از نظر ذهنی با یکدیگر مرت ...
تداعی گر یادگیری تداعی گر یک اصل یادگیری است که بیان می کند که ایده ها و تجربیا، یکدیگر را تقویت می کنند و م توانند از نظر ذهنی با یکدیگر مرتبط شوند. ...
ادامه دادن و صحبت کردن در مورد جیزی، به ویژه چیز بد یا ناخوشایند. دیکشنری کمبریج فکر و ذکر خود را به چیزی معطوف کردن که دوستمون در بالا اشاره کردند، ...
گسترش ( development ) میشه رشد در یک جهت طولی, broaden یعنی پهنا و عرض چیزی را زیاد کردن. گسترده کردن، تعریض کردن، معادل درستی است.
erge میل شدید است، به نظرم بی تابی معادل خوبیه.
فرآیند کسب آزادی و قدرت برای انجام آنچه می خواهید یا کنترل آنچه برای شما اتفاق می افتد. توانمندسازی. disempowerment: ناتوانمندسازی
Insufficiently�regulated. �antony یعتی به اندازه کافی تنظیم نشده. فهیمه صدیقی
دانش اینکه چگونه کاری را بدون اشکال و به طور کارآمد انجام دهیم. یعنی ادغام دانش و انجام کار که همون کاربلد می شه
evocative از کلمه لاتین evocare میاد, به معنی to call صدا زدن، فرا خواندن. فراخوانشی مناسبه.
سردرگم، مبهوت
برجسته
دست پیش گرفتن میشه one upmanship
دست پیش گرفتن میشه one upmanship
dispute ) �To take an action that �raises the stakes, i. e. that increases the chances of conflict. ( idiomatic ) �To make something more difficult. ...
پیله کردن
در تعریف نماپردازش فوق، منظور از تجربه ای، experiential است.