پیشنهادهای محمد حاتمی نژاد (٢,٧٢٧)
٤,٠١٠
٤ سال پیش
١٠
With respect در رابطه با. . . . .
٤ سال پیش
-١
دفترچه تلفن
٤ سال پیش
١١
به کار بردن
٤ سال پیش
٨
افزایش پیدا کردن
٤ سال پیش
٢
ضرر های پنهان
٤ سال پیش
٣
قویا یقینا
٤ سال پیش
١٩
تدوین کردن
٤ سال پیش
٢
دریابیدن، حساب کردن
٤ سال پیش
٣
اولا
٤ سال پیش
٦
تامل کردن
٤ سال پیش
١
حالت مقدماتی
٤ سال پیش
٦
دستیابی
٤ سال پیش
-٣
قطعات
٤ سال پیش
٠
قابل مشاهده
٤ سال پیش
٥
Methods
٤ سال پیش
٣
موثر
٤ سال پیش
٥
معتبر
٤ سال پیش
٩
اظهار
٤ سال پیش
٢
اظهارات
٤ سال پیش
١٠
فرض ها
٤ سال پیش
٣
به یاد اوردن
٤ سال پیش
٣
قطعی، با قاطعیت
٤ سال پیش
٣
زرهی مثلا Coats of armor کت های زرهی
٤ سال پیش
١
واضح ترین
٤ سال پیش
٣
نمونه های نخستین
٤ سال پیش
٦
نامشخص
٤ سال پیش
٣
برخوردار بودن
٤ سال پیش
١
گیاه شناس
٤ سال پیش
١٢
گیاه شناس
٤ سال پیش
١٠
جنبه
٤ سال پیش
٥
فضا پیما
٤ سال پیش
٠
در حالی که
٤ سال پیش
١٨
قطعی
٤ سال پیش
١١
شیوه
٤ سال پیش
٠
Minimum
٤ سال پیش
٣
تشکیل دادن
٤ سال پیش
٢
بیهوده
٤ سال پیش
١
ساکت
٤ سال پیش
٩
کنجکاو
٤ سال پیش
٤
کپه، روی هم انباشتین
٤ سال پیش
٣
زیر
٤ سال پیش
٠
بی قرار مثال: Paced restlesslyبا بیقراری قدم زدن
٤ سال پیش
٣
برداشتن
٤ سال پیش
٤
درمقابل
٤ سال پیش
-١
بازیابی
٤ سال پیش
-٦
انجام میدهد
٤ سال پیش
٣
مشاهده گر
٤ سال پیش
-٢
جریان، در عمل دخیل هستند
٤ سال پیش
١٦
For instance=for exampleبعنوان نمونه بعنوان مثال
٤ سال پیش
٠
گرداوری Gather information گرداوری ( جمع اوری ) اطلاعات