پیشنهاد‌های پارسا میریوسفی (١٨٥)

بازدید
٣٠١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مربوط به دل و روده و دستگاه گوارشی بدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کثافت کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بت یا ستمگر و ظالم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضد عفونی کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از نظز شیعیان یعنی سرپرست از نظر اهل سنت یعنی دوست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

همان خون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ظاهر شدن، پدیدار شدن متضاد: disappear

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

A noise made by group of people clapping their hand

پیشنهاد
٤

یک مربی پر افتخار یه مدت مربی تیم ملی بود بعدش هم مربی پرسپولیس شد الان هم مربی تیم ملی عمان هستش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نویسنده داستان های کوتاه اسرائیلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

A person who receives visitors is called host کانون زبان ایران reach 4

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

A program is a set of planned activities in education or training کانون زبان ایران reach 4

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اه بس کنید اینجا برا تبادل نظراته نه دعوا ایشون برای فهم بیشتر همه از ساپلیمنتری برداشته به شما چه ربطی داره اگر مشکلی باشه سازندگان کتابا باید اعترا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

A hot or cold drink کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Get rid of something that you dont need or want کانون زبان ایران reach 4

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

People in general کانون زبان ایران : )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

calm and quite کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فیزیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

آبادیس دمت گرم حتی دیکشنری اکسفور و دیکت باکس و همه جارو گشتم ولی پیدا نکردم ولی اینجا پیدا شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Lower means at the botton کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوباره باز شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خر سخنگوی بامزه شرک که با یک اژدها ازدواج میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رسیدگی مجدد، اجازه ارائه ادله و مدارک جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در سرای بگشتن برای غارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

touched a sensitive point, caused old pains to be felt again

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

person or thing that reopens

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

reopen means open again after closing کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

fill means make or become full کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Insurance is an agreement in which you pay money tp a cpmany. Then, if there is an accident , they will give you an amount of money کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

if you pour a liquid، you make it flow out of a container کانون زبان reach4

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

: ترحم، دلجویی، دلسوزی، رافت، عطوفت، غمخواری، لطف، محبت، مرحمت، مهربانی، نوازش، نرم دلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هورا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

take some one to a place by going with him or her کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

. One of the body parts that a bird uses for flying کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

move your tongue across something in order to clean ot eat it لیس زدن کانون زبان ایران - Reach3

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

band of leather that is put around an animals کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

. A wound or an opening made With knife کانون زبان یران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

. The foot of animal such as dogs کانون زبان ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

you get tired

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

You are tired

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

We are tired

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

I got tired

پیشنهاد
١

پیامبر اکرم و جانشینانش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

الگو نمونه پیامبر اسلام در قرآن به عنوان اسوه نیکو شناخته می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بداخلاقی، بدخویی، تندمزاجی، سودا، سودایی، عصبانیت، عصبیت، غضب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهربانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پناه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

منم نمیدونم فهمیدید بگید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام دیگر کوه سراندیب که حضرت آدم بدانجا افتاد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخار