پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٧)
تلنگ ، تلنگی
تلنگ. [ ت ُ / ت َ ل َ ] ( اِ ) گدایی کردن بود به هر جای. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 308 ) . حاجت و ضروری و میل و خواهش و نیاز و آرزو باشد. ( برهان ) ( ...
تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
تلنگی
تلنگی
تلنگی. [ ت ُ ل َ ] ( ص، اِ ) نیازمند و خواهش کننده و گدا. ( برهان ) . خواهش کننده و خرگدا. ( فرهنگ رشیدی ) . حاجتمند. ( شرفنامه ٔ منیری ) . نیازمند و ...
صهباء
صهباء
صهباء
صهباء
میگون
میگون
میگون
میگون
میگون
میگون
میگون
میگون
میگون
خمر فروش
خمر فروش
خمرخانه
خمرخانه
متسامح
متسامح
متسامح
دگراندیش پذیری
دگراندیش پذیر
متسامح
متسامح
متسامح
متسامح
بامدارا , مدارا آمیز , آزادمنش , آزاده , دارای سعه نظر , شکیبا , اغماض کننده
متسامح
متسامح
تعصب کردن. [ ت َ ع َص ْ ص ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن : گفت ای مردک خدا در حق تو چ ...
تعصب کردن. [ ت َ ع َص ْ ص ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن : گفت ای مردک خدا در حق تو چ ...
تعصب داشتن
تعصب کردن. [ ت َ ع َص ْ ص ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن : گفت ای مردک خدا در حق تو چ ...
تعصب
حسن ظن
حسن ظن
ظن بردن
ظن بردن
ظن بردن
ظن بردن
ظن بردن
ظن بردن