رایج شدن

لغت نامه دهخدا

رایج شدن. [ ی ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) روایی گرفتن. روان شدن. رواج داشتن.

فرهنگ فارسی

روایی گرفتن . روان شدن . رواج داشتن .

جدول کلمات

تداول

مترادف ها

pass (فعل)
قبول کردن، قبول شدن، تصویب کردن، رخ دادن، گذراندن، اجتناب کردن، رد کردن، سپری شدن، گذشتن، رد شدن، سرامدن، عبور کردن، تمام شدن، سبقت گرفتن از، مرور کردن، عقب گذاشتن، پاس دادن، تصویب شدن، رایج شدن، وفات کردن

فارسی به عربی

ترخیص

پیشنهاد کاربران

گرم افتادن یا گرم اوفتادن ؛ رایج شدن. رونق یافتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
رواج گرفتن
تداول یافتن
تداول

بپرس