پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
give ( something ) thought To consider, reflect upon, or think hard about something. Often used with modifiers such as "any, " "some, " "a little, " ...
give ( something ) thought To consider, reflect upon, or think hard about something. Often used with modifiers such as "any, " "some, " "a little, " ...
all manner of someone or something
all manner of someone or something
all manner of someone or something
all manner of someone or something
aught ( old use ) anything
torrent
whereon
The likeness of him is as the likeness of a smooth rock on whichis soil فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ
The Last Day
The Last Day
The Last Day
All - clement
All - clement
All - sufficient
All - sufficient
All - sufficient
All - sufficient
in the way of God for the cause of Allah in the cause of Allah
فروزشگر
فروزشگر
فروزش. [ ف ُ زِ ] ( اِمص ) فروز. روشنی : ز قیصر بپرسید و پوزش گرفت بر آن رومیان بر فروزش گرفت. فردوسی. چو از تاج دارا فروزش گرفت همای اندر آن کار پ ...
فروزش. [ ف ُ زِ ] ( اِمص ) فروز. روشنی : ز قیصر بپرسید و پوزش گرفت بر آن رومیان بر فروزش گرفت. فردوسی. چو از تاج دارا فروزش گرفت همای اندر آن کار پ ...
فروزشگر
فروزش. [ ف ُ زِ ] ( اِمص ) فروز. روشنی : ز قیصر بپرسید و پوزش گرفت بر آن رومیان بر فروزش گرفت. فردوسی. چو از تاج دارا فروزش گرفت همای اندر آن کار پ ...
دست و گریبان یا دست به گریبان بودن با کسی ، یا چیزی ؛ دچار بودن ، مبتلی بودن به.
دست و گریبان یا دست به گریبان بودن با کسی ، یا چیزی ؛ دچار بودن ، مبتلی بودن به.
All - knowing
All - knowing
پرشمول
All - embracing
All - embracing
All - embracing
old use unto
تنگ بهر. [ ت َ ب َ ] ( ص مرکب ) کم نصیب. فقیر. بی چیز. کم نعمت : نشان داد داننده از کار شهر که شهریست این از جهان تنگ بهر. نظامی. رجوع به تنگ و دیگ ...
pen down
pen down
pen down
pen down
معنی اصطلاح - > جا [ ی خود را ] باز کردن [ میان گروهی ] موقعیت مناسب یافتن / نفوذ کردن / مستقر شدن مثال: در اولین سال تدریس در آن شهر به کلی تنها بود ...
دست به کار شدن
زیر چیزی زدن
زیر چیزی زدن
زیر چیزی زدن
زیر چیزی زدن
زیر چیزی زدن
چشم بر قضیه ای بستن
چشم بر قضیه ای بستن
چشم بر قضیه ای بستن