پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)

بازدید
١٤,٧٧٤
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما هو بخل و لا خمر ؛ نه سرکه است و نه شراب. کنایه از اینکه نه خیری در اوست نه شری.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما هو بخل و لا خمر ؛ نه سرکه است و نه شراب. کنایه از اینکه نه خیری در اوست نه شری.

پیشنهاد
٠

ما هو بخل و لا خمر ؛ نه سرکه است و نه شراب. کنایه از اینکه نه خیری در اوست نه شری.

پیشنهاد
٠

ما هو بخل و لا خمر ؛ نه سرکه است و نه شراب. کنایه از اینکه نه خیری در اوست نه شری.

پیشنهاد
٠

خار از پای گذشتن ؛ آب از سرگذشتن : گفتمش چاره کن از بهر خدای کآبم از سرگذشت وخار از پای. نظامی.

پیشنهاد
٠

خار از پای گذشتن ؛ آب از سرگذشتن : گفتمش چاره کن از بهر خدای کآبم از سرگذشت وخار از پای. نظامی.

پیشنهاد
٠

خار از پای گذشتن ؛ آب از سرگذشتن : گفتمش چاره کن از بهر خدای کآبم از سرگذشت وخار از پای. نظامی.

پیشنهاد
٠

خار از پای گذشتن ؛ آب از سرگذشتن : گفتمش چاره کن از بهر خدای کآبم از سرگذشت وخار از پای. نظامی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهزاد. [ ب ِ ] ( ن مف مرکب ) نیک ذات و خوش فطرت. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . نجیب. اصیل. حلال زاده. ( یادداشت بخط مؤلف ) . نیکوزاد. ( حاشیه برهان چ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهزاد. [ ب ِ ] ( ن مف مرکب ) نیک ذات و خوش فطرت. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . نجیب. اصیل. حلال زاده. ( یادداشت بخط مؤلف ) . نیکوزاد. ( حاشیه برهان چ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

collective memory

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Byron starts canto XVI of his famous Don Juan with an allusion to the old Persian manner of bringing up their children. He refers to the Persians who ...

پیشنهاد
٠

کام شیر آژدن ( خاریدن ) ؛ کنایه از دست به کار خطرناک یازیدن : همه مولش و رای چندان زدن بدین نیشتر کام شیر آژدن. فردوسی. جبهه شیر خواب آلوده خاریدن ...

پیشنهاد
٠

Tickle the dragon's tail Twist the lion's tail

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Shapeshifter

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبیعت نویسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجولیت. [ رُلی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. مرد بودن. ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. ( جهانگش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجولیت. [ رُلی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. مرد بودن. ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. ( جهانگش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجولیت. [ رُلی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. مرد بودن. ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. ( جهانگش ...

پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلت رجولیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

harlotry

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

harlotry

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

harlotry

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

harlotry

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

COMMODITY. A woman's commodity; the private parts of a modest woman, and the public parts of a prostitute.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

BUNTER. A low dirty prostitute, half whore and half beggar.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

BUNTER. A low dirty prostitute, half whore and half beggar.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

BUNTER. A low dirty prostitute, half whore and half beggar.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

UNFORTUNATE WOMEN. Prostitutes: so termed by the virtuous and compassionate of their own sex.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

PUBLIC LEDGER. A prostitute: because, like that paper, she is open to all parties.