A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ravenous: PARCHED = very thirsty RAVENOUS = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arable: adjective 1 [more arable; most arab ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inarable: adjective 1 [more arable; most arab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inarable: adjective 1 [more arable; most arab ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poor choices: انتخاب های ضعیف/بد/غلط ◀️ BREAKING ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poor choices: انتخاب های ضعیف/بد/غلط ◀️ BREAKING ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under the spotlight: زیر نورافکن ( در واقع معنی اش میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the spotlight: زیر نورافکن ( در واقع معنی اش میشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuteness overload: and overload of cuteness, when some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuteness overload: and overload of cuteness, when some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

natural habitat: زیستگاه طبیعی ∆ a basic white girl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brodie: ◀️ Man I feel like Afghan vlogs gon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

godspeed: خدا در این مسیر یار و همرات باشه an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coherent: قابل فهم - منطقی - درست و درمون ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

photogenic: خوش عکس - کسیکه تو عکسا خوب میفته ◀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land animals: حیوانات چی که روی قاره ها و نه درون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sia ferox: گونه هایی شبیه به جیرجیرک ولی خیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sia ferox: گونه هایی شبیه به جیرجیرک ولی خیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غیر اخلاقی: Unethical - Immoral - Vile - Incede ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my gut tells me: حسم بهم میگه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let your hair down: آرام و خونسرد باش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nakba: مهاجرت دسته جمعی فلسطینی ها در سال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nakba: مهاجرت دسته جمعی فلسطینی ها در سال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

irreversible mistakes: Irreversible یعنی : باطل نکردنی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreversible mistakes: Irreversible یعنی : باطل نکردنی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail: 🌈 NAIL ۱. ناخن ۲. میخ 🌈 TRUNK ۱. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emenate: emanate \ ˈe - mə - ˌnāt \ verb 1. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold plunge: Cold pulnge is good for your mental ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold plunge: Cold pulnge is good for your mental ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at length: کامل - صفر تا صد Watch my videos at ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunk: چند معنی مختلف داره ولی یکیشون که د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take: اگه اسم باشه به معنی عقیده و نظر هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my take: اگه اسم باشه به معنی عقیده و نظر هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my take: اگه اسم باشه به معنی عقیده و نظر هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break the ice: آب شدن یخ بین افراد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هووخشتره: Roler of Media Cyaxares ( Median: ᴴ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gone dark: D. C. has gone dark : برق واشنگتن د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gone dark: D. C. has gone dark : برق واشنگتن د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مالک بن نویره: مالک بن نویره ( به عربی: مالک بن نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مالک بن نویره: مالک بن نویره ( به عربی: مالک بن نو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیامبران قرانی: Adam آدم Abraham ابراهیم Idris ادری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیامبران قرانی: Adam آدم Abraham ابراهیم Idris ادری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a face at someone: ادا در آوردن - شکلک درآوردن ( برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a face at someone: ادا در آوردن - شکلک درآوردن ( برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a face: ادا در آوردن - شکلک درآوردن ( برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overexert: Don't overexert yourself : بیش از ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occupational: شغلی حرفه ای مربوط به کار و پیشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arsinoe iv: Queen of Ptolemaic Egypt from 48 BC ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arsinoe iv: Queen of Ptolemaic Egypt from 48 BC ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

NUTS: That's nuts = That's crazy

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

podium: Podium = Tribune We don't have a po ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoicism: رِواقی گری ( به انگلیسی: Stoicism ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legacy media: Mass media institutions before the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legacy media: Mass media institutions before the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theist: 🔴 the belief that God exists or th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theism: 🔴 the belief that God exists or th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endeavor: verb: attempt by employing effort ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voluptuous: adjective [more voluptuous; most vo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mingle: Meaning : 1. to move around during ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disorders from inbreeding: اختلالات ناشی از درون زایی Reduced ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disorders from inbreeding: اختلالات ناشی از درون زایی Reduced ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copacetic: in excellent order. "he said to te ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celibacy: به وضعیتی که فرد به انتخاب و ترجیح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celibate: adjective — used to describe a pers ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

belch: Belch = Burp هر دو میشوند آروغ زدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incentive: Noun 🔴 something that encourages a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: SUBJECTIVE : based on feelings or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cunning: صفت [more cunning; most cunning] : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repatriate: verb [ obj] 1 : to return ( someone ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bestow: verb [ obj] formal : to give ( some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homogeneous: adjective صفت [more homogeneous; mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checked: بررسی شده ◀️ He didn't punch her, h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admonish: admonish \ ad - ˈm� - nish \ verb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانه به دوش: VAGABOND means : a person who trave ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what goes around comes around: the consequences of one's actions w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eponym: eponym \ ˈe - pə - ˌnim \ noun 1. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

runny nose: I have a runny nose : آب ریزش بینی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the nose: دقیقاً - درست The film starts at 7 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a universe ahead: یک گیتی بهتر یعنی خیلی خیلی خیلی خی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a universe ahead: یک گیتی بهتر یعنی خیلی خیلی خیلی خی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invidious: invidious \ in - ˈvi - dē - əs \ ad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethics: ethics \ ˈe - thiks \ noun 1. moti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grandson: معمولاً d را تلفظ نمیکنند Handkerch ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im busy: I'm occupied. I have a lot on my p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im busy: I'm occupied. I have a lot on my p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hated: منفور The most hated countries in t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atypical: غیرعادی - غیر معمولی - غیر مرسوم a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طومار: تومار - طومار = Scroll تومور = Tumo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جمع اوری: جمع آوری ( عربی ) گرد آوری ( پارسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mycophile: عاشق قارچ A mycophile person is on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mycophile: عاشق قارچ A mycophile person is on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mycophiles: عاشق قارچ A mycophile person is on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mycophiles: عاشق قارچ A mycophile person is on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liability: چند تا معنی داره این واژه، ولی یکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authoritarian: استبدادی - زورگو - دیکتاتور - تمایم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بستر گستر: Pimp - قواد - گواد - جاکش - دلال مح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بستر گستر: Pimp - قواد - گواد - جاکش - دلال مح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairy tale: noun [count] 1 : a simple children' ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self reliance: Self - reliance : خود اتکایی - اتکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lustrous: 🔴 reflecting light evenly and effi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وصول دارایی: Asset collection

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وصول دارایی: Asset collection

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش خرید: Prebuy Prepurchase

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش خرید: Prebuy Prepurchase

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وجه نقد: وجه نقد = Cash

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وجه نقد: وجه نقد = Cash

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش پرداخت: prepayment payment in advance Advan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دارایی: سرمایه = Capital بدهی ها = Liabilit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرمایه: سرمایه = Capital بدهی ها = Liabilit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرمایه گذاری: سرمایه = Capital بدهی ها = Liabilit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرامت جنگی: War compensation Reparation معنی R ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحقق: Realization of ideals : تحقق آرمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصول: اصول حسابداری : Accounting principl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تداوم: Continuity of activity : تداوم فعال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با خرج: At the expense of Saudi Arabia: با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با خرج: At the expense of Saudi Arabia: با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دختر خوانده: adopted daughter Step daughter

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دختر خوانده: adopted daughter Step daughter

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازدارندگی: بازدارندگی = deterrence noun [nonc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازدارندگی: سازمان noun [noncount] formal 1 : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتش بس: Ceasefire Truce Armistice

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proselytize: پرا سِلِ تایز به زور و تلاش سعی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disastrous: adjective قید [more disastrous; mos ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfunctorily: 🔴 in a manner that lacks serious a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sabotage: noun: a deliberate act of destructi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chastise: chastise \ ˈcha - ˌstīz \ verb 🔴 t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismissive: dismissive \ dis - ˈmi - siv \ adje ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veritable: veritable \ ˈver - ə - tə - bəl \ a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abeyance: abeyance \ ə - ˈbā - ən ( t ) s \ n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tentative: tentative \ ˈten - tə - tiv \ adjec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ominous: ominous \ ˈ� - mə - nəs \ adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persistent: persistent \ pər - ˈsi - stənt \ ad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land mine: Hornets are nature's landmines

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at risk: Your life is at danger At risk در خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

odyssey: 🔴 a long, wandering and eventful j ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doze off: 🔴to fall asleep especially for a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توام: توأم یک صفت عربی است. یعنی شامل هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

betrothal: betrothal \ bi - ˈtrō - t͟həl \ nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

betrothal: betrothal \ bi - ˈtrō - t͟həl \ nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lambent: What It Means When used literally, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heads up: هشدار - تذکر No one's gonna be you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posture: وضعیت استقرار بدن و جسم انسان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autonomous: Autonomous : خودمختار - خودگردان ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roommates with benefits: هم اتاقی با مزایا ( جنسی ) هم اتاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you know you know: The abbreviation iykyk stands for t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

since day one: از اولین روز Since day one, i felt ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lucent: lucent \ ˈl� - sᵊnt \ adjective : s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captivating: Captivating = Beautiful = Gorgeous ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cake: ( slang ) به معنی باسن/کون هم هست ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your sorry ass: توی بدبخت بیچاره و درب و داغون I sa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meritocracy: Pragmatism : عمل گرایی Meritocracy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatism: Pragmatism : عمل گرایی Meritocracy ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vedas: VEDAS = Oldest scriptures of Hindui ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a point: You made a point : بد نگفتی - راست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hackles: hackles \ ˈha - kəls \ noun 1. feel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ten to one: به احتمال خیلی زیاد و قوی ◀️ Ten to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crooked: The rable has crooked legs : پایه ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im torn: دو دل و دو به شک هستم If you are to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im torn: دو دل و دو به شک هستم If you are to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a nerve: چقدر آخه پر رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novice: noun [count] 1 : a person who has j ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعریف نشدنی: Indefinable

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعریف نشدنی: Indefinable

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

columnist: مقاله نویس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

columnist: مقاله نویس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regression: پسرفت - برگشت - عود - عقب نشینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snippet: noun [count] 1 : a small piece of i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laity: noun [noncount] : the people of a r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malevolent: adjective [more malevolent; most ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهبود: Continuous Improvement : بهبود مستم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tangible: adjective 1 : easily seen or recogn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interloper: noun [count] : a person who is not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

castigate: verb [ obj] formal : to criticize ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal punishment: noun [noncount] : punishment that i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calisthenics: [plural] : physical exercises that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

categorical: adjective Variants: also cat�e�gor� ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temporal: adjective 1 formal : of or relating ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرا خوان: فراخوان اعتراض : Call for protest

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caste: noun 1 [count] : one of the classes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undue: adjective Usage: always used before ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forage: noun [noncount] : grasses and other ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divergent: از فعل diverge میاد که تعریف و مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bilateral: adjective : involving two groups or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modicum: noun [singular] formal : a small am ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reproach: noun formal 1 : an expression of di ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusive: All - embracing ◀️ It's pride month ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monopoly: noun 1 [count] a : complete control ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eclectic: adjective [more eclectic; most ecle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expertise: noun [noncount] : special skill or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nike: الهه پیروزی در اساطیری یونان باستان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patent: adjective Usage: always used before ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you getting cold feet: آیا داری پا پس میکشی؟ منصرف و پشیمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you getting cold feet: آیا داری پا پس میکشی؟ منصرف و پشیمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeble: adjective [also more feeble; most f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draconian: adjective [more draconian; most dra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strife: noun [noncount] formal : very angry ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arid: خشک، بایر، لم یزرع، خالی، بی مزه، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have had better days: روزای بهتری هم داشته ام قبلاً در وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have had better days: روزای بهتری هم داشته ام قبلاً در وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gibberish: noun [noncount] : foolish, confused ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S