A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reckless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپشن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوز: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پلیور: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دامن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپایی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هودی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیراهن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denim: Denim is a Fabric. Jeans is a trous ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بشاش: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش بین: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرماجرا: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خجالتی: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heed: اعتنا کردن، توجه کردن به اخطار یا ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affable: خوش رو - خوش برخورد 🔴 friendly, go ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adversary: اسم رسمی و قابل شمارش معنا : رقیب - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so do i: یعنی حس من هم به همین منواله نظر و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: در پتروشیمی در قسمت انبارها، یک انب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عودت: عودت، برگشت، مرجوع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنترات: کونترات یا کنترلت از فرانسوی آمده ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امپر: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولتاژ: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وات: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهم: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linen: Lenin : لنین ( رهبر انقلاب کبیر روس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cell phone: Cell Phone : تلفن همراه - گوشی Cell ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sapphire: یاقوت کبود تلفظ : SA fai yer صَ فای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull yourself together: جمع کن خودتو کجا استفاده میشه؟ وقتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand a chance: شانس داشتن ? You still think you st ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: راه ندادن - برگرداندن - دور زدن ∆ U ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لعیا: لیه که به آن لعیا هم می گوئیم نام ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matilda: Origin : German Meaning : Might and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیارات: 🇬🇧 | 🇸🇦 | 🇮🇷 تیر | عُطَارِد | ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاره: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زحل: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر: شهر : Month ( 🇸🇦 ) / City ( 🇮🇷 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earnest: earnest \ ˈ3r - n3st \ adjective an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

estonia: اِستونی ( به استونیایی: Eesti ) با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

estonia: اِستونی ( به استونیایی: Eesti ) با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damnation: noun [noncount] : the state of bein ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrochemical plant: کارخانه پتروشیمی ( بخش اولوفین )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

petrochemical plant: کارخانه پتروشیمی ( بخش اولوفین )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call to prayer: اذان ( صدا، شعر، موسیقی یا آواز مذه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call to prayer: اذان ( صدا، شعر، موسیقی یا آواز مذه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

time: ۱. بار - دفعه - مرتبه ∆ this time ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

japan: کشور آسیایی ژاپن. در زبان ژاپنی به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bleat: noun: the sound of sheep or goats ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چر: ادرار = شاش = چُر = پیشاب = جیش در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شاش: ادرار = شاش = چُر = پیشاب = بول = p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گارداسیل: گارداسیل ( به انگلیسی: Gardasil ) و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گارداسیل: گارداسیل ( به انگلیسی: Gardasil ) و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strongly: به شدت - خیلی I really strongly hat ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strongly dislike: To hate very much خیلی تنفر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strongly dislike: To hate very much خیلی تنفر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disciple: ۱. مرید، پیرو، شاگرد ۲. حواری معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hear: Heart : قلب ( n ) Hear : شنیدن ( v ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a nutshell: 🔴 in the fewest possible words ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زباله دان تاریخ: Dustbin of history ∆ Briefly after ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زباله دان تاریخ: Dustbin of history ∆ Briefly after ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: ?Why do lovers like to call one ano ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut tie: Cut ties که با s جمع میگن معمولاً ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fatima diame: F�tima Diame Diame ( born 22 Septem ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fatima diame: F�tima Diame Diame ( born 22 Septem ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tourist friendly: توریست دوست کشوری که tourist friend ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tourist friendly: توریست دوست کشوری که tourist friend ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wish: ?What do you wish didn't exist : آر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celeb: کوتاه شده ی Celebrity ∆ ?What celeb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to it: There's a name to it : یه اسمی براش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنده: تلفظ: ( سَ دَ یا دِ ) ( اسم ) س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preposterous: adjective 🔴very foolish or silly ◀ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard to please: Hard - to - please : ( صفت ) سخت پس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartburn: a form of indigestion felt as a bur ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get that through your skull: Get that through your fucking skull ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get that through your skull: Get that through your fucking skull ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynic: noun 🔴 [count] : a person who has ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweat pants: Sweat pants = شلوار گرمکن ( ورزشی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utter: ۱. محض - مطلق - کامل ( صفت ) ∆ utt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

titan: ∆ He's a Titan in the industry of c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open minded: ( صفت ) روشن فکر - دارای ذهن باز ∆ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bugger off: phrasal verb of bugger VULGAR SLANG ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

CAP: Hat می تونه به انواع مختلفی از کلاه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is always a bigger fish: دست رو دست زیاده همیشه یک ماهی بزرگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there is always a bigger fish: دست رو دست زیاده همیشه یک ماهی بزرگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading partners: شرکای تجاری در تصویر زیر که ارقام ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trading partners: شرکای تجاری در تصویر زیر که ارقام ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back anytime: هر وقت خواستی برگرد ( فروشنده ها )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astrologer: a person who uses astrology to tell ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confessor: a priest who listens to a person's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prisoner: a person who is kept in a prison

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wretch: noun [count] 1 : a very unhappy or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرخص: You're all dismissed : همتون مرخصید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به لطف: Thanks to : به لطف ◀️ Is it normal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به لطف: Thanks to : به لطف ◀️ Is it normal ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this guy: این ساختار که ابتدا this یا That می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this guy: این ساختار که ابتدا this یا That می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on top of that: 🔴 in addition to something, especi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homelander: A person from one's homeland

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homelander: A person from one's homeland

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know him: ∆ You don't know him like i do : شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know him: ∆ You don't know him like i do : شم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key sites: مناطق کلیدی ∆ Sudan : Army and RSF ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key sites: مناطق کلیدی ∆ Sudan : Army and RSF ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

money talks: 🔴 wealthy people receive special t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confused: سر در گم - گیج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contented: راضی و خوشحال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک نواخت: یکنواخت، یکپارچه = Monotonous ◀️ I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monotonous: یکنواخت، یکپارچه = Monotonous 🔴 us ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from experience: از روی تجربه / با تجربه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from experience: از روی تجربه / با تجربه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازا: barren, fruitless, infertile, steri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنیز: Handmaiden : کنیز کنیز = برده کاری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how good of you: How good of you to come : خیلی لطف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: ?Do you feel fulfilled in your life ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up: Live up to something meaning : 🔴 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: 🔴 live up to something means to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side hustle: شغل دوم یا دقیق ترشو بخوایم باید بگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extortion money: پول زور - اخاذی مثال : My friend f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extortion money: پول زور - اخاذی مثال : My friend f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get one's knickers in a twist: 🔴 to become upset about something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tits: ۱. پستون - ممه ◀️ Those are 2 nice ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kanaka: به فردی که اهل هاوایی باشه میگن کان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخشا: از نام های روزگار هخامنشیان ( بخشای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سپنتا: سپنتا نامی پسرانه از ریشه اوستایی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوشیانت: سوشیانت رهایی بخش و منجی عالم در دی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black out: وقتی یه نفر از یه مقداری بیشتر الکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short: ۱. کوتاه ( طول و درازا ) ۲. کوتاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وسپار: وَسپار : بخشنده نام پسرانه پارسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وسپار: وَسپار : بخشنده نام پسرانه پارسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what comes around goes around: ترجمه شده �باد آورده را باد میبرد� ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what comes around goes around: ترجمه شده �باد آورده را باد میبرد� ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me knucks: بزن قدش ( مشتت رو بکوب به مشت من )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me knucks: بزن قدش ( مشتت رو بکوب به مشت من )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restraining order: 🔴 A restraining order or protectiv ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simple as that: به همین سادگی ◀️ You handsome you ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simple as that: به همین سادگی ◀️ You handsome you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none of your damn business: هیچ ربطی به تو نداره ◀️?Excuse me h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

none of your damn business: هیچ ربطی به تو نداره ◀️?Excuse me h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cpr: CPR means Cardiopulmonary resuscita ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assailant: noun 🔴 [count] formal : a person w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statesman: سیاستمدار، رجل سیاسی، زمام دار noun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hideout: noun [count] : a place where someon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desecrated: Desecrated sanctuary : حرم هتک حرمت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epitaph: وفات نامه، نوشته روی سنگ قبر noun [ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حقوق: Wage - Wages ◀️ They could not pay ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتمال: He had warned me about the possibil ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barricade: سنگربندی موقتی، مانع، مسدود کردن ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judaism: یهودیت If Judaism did not exist, Ch ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

judaism: یهودیت If Judaism did not exist, Ch ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوگو باس: هوگو باس آگ ( به آلمانی: Hugo Boss ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S