A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

howja: ?Howja do that? = How did you do th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکی دلت رو خوش نکن: Don't hold your breath

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خایمال: 🚨 خایمال اشتباه است و خایه مال درس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عشره مبشره: عَشْرَه مُبَشَّرَه ( عربی: العشرة ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرابا طهورا: شَراباً طَهُوراً طهور� اسم مبالغه ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رسول اکرم: محمد بن عبدالله = رسول اکرم = خاتم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صحیح السند: چیزیکه ( روایتی ) که سند آن درست و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابا سلیمان: همان خالد بن ولید هست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنگ بزاخه: جنگ بُزاخه، نبردی بود میان لشکر اسل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابا الحسن: علی پسر ابوطالب، شوهر فاطمه، پسر عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوص: درستش کس هست و نه کص و نه کوس و نه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوص: درستش کس هست و نه کص و نه کوس و نه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

al hajjaj ibn yusuf al thaqafi: ابومحمد حَجّاج بن یوسف بن حَکَم بن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیدا شباب اهل الجنه: الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنة ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جفر احمر و ابیض: جَفْر عنوان کتاب حدیثی است که به ام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جفر احمر: جَفْر عنوان کتاب حدیثی است که به ام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جفر ابیض: جَفْر عنوان کتاب حدیثی است که به ام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cyrus: Kyros یونانی هست Cyrus لاتین هست Ku ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوروش: Kyros یونانی هست Cyrus لاتین هست Ku ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jai shree ram: Jai Shri Ram ( IAST: Jaya Śrī Rāma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jai shree ram: Jai Shri Ram ( IAST: Jaya Śrī Rāma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مذل المومنین: صلح با معاویه، نارضایتی شماری از یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

valorant: نام یک بازی ویدیویی اکشن باحال مثل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شلوار مام استایل: مدلی از شلوار لی گشاد و نسبتاً کوتا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مام استایل: مدلی از شلوار لی گشاد و نسبتاً کوتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تکتف: به دست بستن حین خواندن نماز در اسلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب ینابیع الموده لذوی القربی: یَنابیعُ المَوَدّة لِذَوی القُرْبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ینابیع الموده لذوی القربی: یَنابیعُ المَوَدّة لِذَوی القُرْبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ینابیع الموده: یَنابیعُ المَوَدّة لِذَوی القُرْبی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تسبیح شاه مقصود: نوعی تسبیح گران قیمت که عموماً سبز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نماز نافله: نماز نافله، اصطلاحی اسلامی در فقه و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نماز تراویح: نماز تراویح لغتی عربی است و به نماز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تراویح: نماز تراویح لغتی عربی است و به نماز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cerebral palsy: فلج مغزی ◀️ Mom cheers on daughter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوبلز: Paul Joseph Goebbels ( pronounced [ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ksa: Ksa = the Kingdom of Saudi Arabia ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shade: Shades ( تلفظ: شِیدز ) به صورت جمع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone under your wing: کسی را زیر بال و پر خود گرفتن ( منظ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blurt something out: هول هولکی و بی فکرانه و بدون آینده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حنون: تلفظ: ( حَ ) [ عربی ] ( صفت ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنها به قاضی رفتن: تنها به قاضی رفتن کنایه از: به سخن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلاب دوزی: Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meringue: مرنگ ( به انگلیسی: Meringue ) ، محص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gprs: برخی از مهمترین واژگان و اینکه سروا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

district: مکان ها : District: منطقه Street: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عبدالله بن سبا: در روایات سنی وی یهودی بود که مسلما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sponger: a person who lives at others' expen ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسند حنبل: مسند الإمام أحمد بن حنبل، موسوعه حد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حدیث جابر: حدیث جابر، حدیثی از پیامبر ( ص ) که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطبه شقشقیه: خطبه شِقشِقیّه یا مُقَمّصه از معروف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حجه الوداع: Farewell Pilgrimage The Farewell Pi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابن تیمیه: احمَد بن عَبدُالحَلیم معروف به ابن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقص صوفی: Sufi whirling

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعمت الله جزایری: سید نعمت الله جزایری ( ۱۰۵۰ - ۱۱۱۲ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وحید خراسانی: حسین وحید خراسانی ( متولد ۱۳۰۰ش ) ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خمس مکاسب: خُمس اَرباح مَکاسب، خمس سودها، مناف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خمس ارباح مکاسب: خُمس اَرباح مَکاسب، خمس سودها، مناف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابراهیم زکزاکی: ابراهیم زَکزاکی ( زاده ۱۳۳۲ش ) ، رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عبدالملک حوثی: سید عبدالملک بدرالدین الحوثی حسنی ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوهریره: عبدالله ( یا عبدالرحمان ) بن عامر ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلفای بعد از رسول الله: 1. ابابکر بن ابی قحافه، ابتدا خلافت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انس بن مالک: �أنس بن مالک‏ بن النضر بن ضمضم� ملق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نازیلا معروفیان: Iranian journalist Nazila Maroufia ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مگس سرکه: Drosophila melanogaster Species of ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جفینه: جُفَینه مردی از مسیحیان حیره بود که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دختر ابولولو: جُفَینه مردی از مسیحیان حیره بود که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابن عساکر: ابوالقاسم علی بن حسن بن هبةالله شاف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قرمطیان: قَرمَطیان یا قَرامطه یکی از شاخه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوس و خزرج: اُوس ْ وَ خَزْرَج ، دو تیره مهم از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیوانفورماتیک: Bioinformatique بیوانفورماتیک ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فلاتر: فلاتر یک چارچوب واسط موبایل ( Mobil ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasheed: نشید نَشید نوعی موسیقی آوازی یا سرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pace oneself: 🔴 to do something at a speed that ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کامپایلر: کامپایلر نرم افزاری است که کدهای نو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im confiscated: یبوست دارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a lump in my throat: بغض تو گلوم گیر کرده بغض کردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lump in a throat: بغض کردن ( احساس سفتگی و تنگی در گل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوره ttc: TTC مخفف کلمات Teacher Training Cou ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste of your own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a taste of their own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to give someone a taste of their own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't put the toothpaste back in the tube: این دقیقاً مثل حرفیه که تو پارسی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you cant put the toothpaste back in the tube: این دقیقاً مثل حرفیه که تو پارسی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailbreak: اسم قابل شمارش ( جمع: Jailbreaks ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailbreaker: فرارکننده از زندان - فراری دهنده از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im just saying: از ما گفتن بود حالا گفتیم که بدونید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

next to impossible: تقریباً نشدنی و ناممکن مثال: limi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monistat: A cream used for vagina to prevent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyrus the great: کوروش بزرگ، فرمانروا و پادشاه نامدا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

r*: Rockstar A video game development c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاسوسی کسی را کردن: Spying on someone

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dingil: دینگیل به ترکی یعنی احمق یا کودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینگیل: دینگیل به ترکی میشه احمق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life bar: در بازی های ویدیویی مبارزه ای Life ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing club: Sex clubs, also known as swinger cl ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charles dickens: چارلز جان هافِم دیکنز ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brooke shields: بروک کریستا شیلدز ( به انگلیسی: Bro ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Am, is, are مهمترین افعال to be هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabit: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabitant: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabited: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utensil: Utensil : وسیله آشپزخانه Utility : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alica schmidt: German female runner Born: November ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alica schmidt: German female runner Born: November ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

femke bol: Dutch olympic athlete Born: Februar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

femke bol: Dutch olympic athlete Born: Februar ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نید: در بازی های اکشن نید همون گرنید هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نید: در بازی های اکشن نید همون گرنید هست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

furikake: Furikake is a savory and sweet rice ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furikake: Furikake is a savory and sweet rice ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyros: جایرو ( یونانی: γύρος ) ( ‎/ˈdʒaɪro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gyros: جایرو ( یونانی: γύρος ) ( ‎/ˈdʒaɪro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life sentence: حبس ابد ∆ Judge sentences Alex Murd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recreational: تفریحی - تفننی - همینطوری عشقی یه ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manikin: ? Is it manikin or mannequin While ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manikin: ? Is it manikin or mannequin While ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bummer: ∆ it would be a bummer to lose that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way too: Way too یعنی بسیار بسیار زیاد ∆ How ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay off: در اینجا به معنی ( جواب دادن ) ( نت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the fence: ♠ not able to decide something ∆ Th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip: When slang, Drip means a fucking cl ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spartan: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سیگما: ۱. هجدهمین حرف از الفبای زبان باقدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greek: Greek : یونانی Greece : یونان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greece: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

china: باستانی ترین کشورهای غنی - فرهنگ : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

egypt: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب شنگولی: آب شنگولی اصطلاحی است که در عامیانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مظنه: مظنه واژه ای عربی است که به معنی گم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم تنه: نوعی از پوشاک مخصوص خانم ها که به ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارافیلیا: پارافیلی ( به انگلیسی: paraphilia ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do homework: Do homework یعنی مشق ها رو نوشتن یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب پاکی را روی دست کسی ریختن: ضرب المثل آب پاکی را روی دستش ریخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of thin air: Out of thin air یعنی از هیچی. از کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go home: برو خونه / برو رد کارت ∆ rejected a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

افزودنی ها: Additives

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placid: PLACID : آرام و خونسرد - یکنواخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

street name: نام خیابانی - نام غیر رسمی حتماً نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deli: ♠ DELI ♠ short for delicatessen ( د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reckless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپشن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوز: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پلیور: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دامن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپایی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هودی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیراهن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denim: Denim is a Fabric. Jeans is a trous ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بشاش: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش بین: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرماجرا: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خجالتی: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heed: اعتنا کردن، توجه کردن به اخطار یا ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affable: خوش رو - خوش برخورد 🔴 friendly, go ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adversary: اسم رسمی و قابل شمارش معنا : رقیب - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so do i: یعنی حس من هم به همین منواله نظر و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S