A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: Approach. نزدیک بشید Bow down زانو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

famished: adjective [more famished; most fami ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

local people: Local = Indigenous Local people = I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pillar: ستون - اصل - پایه - رکن Pillars of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ancillary: ستون - اصل Pillars of Religion : اص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summation: عمل جمع در ریاضیات که با حرف یونانی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملحد: تحلیل واژه ی ملحد و واژگان شبیه : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: 1. Breath : ( برِث ) 2. Breathe : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

next door: 🔴 the person or people living in t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assertive: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me five: یالا بزن قدش Put up your hand like ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

date back to: تاریخ/قدمت/عمر آن برمیگردد به ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: نا امیدی 🔴 the complete loss or ab ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botched: Botched صفتیه که برای کارها، پروژه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luggage: Briefcase 💼 : کیف اداری ( Samsonit ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carriage: CARRIAGE : کالسکه یا درشکه Kerej C ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدمات پس از فروش: After Sale ( s ) services

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: مستقر کردن - قرار دادن - اعزام کردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermos: Thermos = Flask noun [count] : a c ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the bright side: حداقلش - نکته مثبتش اینه که - خوشبخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schlong: Schlong = penis Example : An Opos ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schlong: Schlong = penis Example : An Opos ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: ۱. قرار دادن - سر جاش گذاشتن ۲. لُم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick out: وقتی میرید گل فروشی میخواید برای یک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pizza dare: We a women goes to the door naked t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizza dare: We a women goes to the door naked t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stool: 1. a seat without a back or arms, t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerable: غیر قابل تحمل Intolerable sound مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abort: Abortion میشه سقط جنین و Abort فعل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: 🔴 an order given to a person or an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشناپنداری: همان دژاوو هست آشناپنداری یا دِژا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: نکته ی بحث منظور نقطه نشانه گیری کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peak: اگه بصورت یک صفت به یک فرد نسبت داد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better looking: Better - looking صفتی است به معنی خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better looking: Better - looking صفتی است به معنی خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee slapper: جوک بسیار بسیار خنده دار noun INFO ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up someone's nose: اذیت کردن و عصبی کرد یک نفر - رو اع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parking: معنی جای پارک کردن خودرو هم میده h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sartorial: adjective 🔴relating to tailoring, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sartorial: adjective 🔴relating to tailoring, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

npc spotted: Spot یعنی notice NPC شخصیت هایی غی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

npc spotted: Spot یعنی notice NPC شخصیت هایی غی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birds and the bees: the birds and the bees یک phrase of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facepalm: کف دست در صورت[نیازمند منبع] یا فیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilance: احتیاط - هوشیاری - گوش به زنگی - جم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bedsore: Pressure ulcers = pressure sores = ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asylum seeker: Citizen : شهروند Asylum Seeker : پن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refugee: Citizen : شهروند Asylum Seeker : پن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awful: تلفظ Offal و Awful هر دو مثل همه A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offal: دادارای تلفظ یکسان با Awful معنی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bigot: یک فرد متعصب، فردی که به طورغیرمنصف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bigoted: 🟧B I G O T 🟧 یک فرد متعصب، فردی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demagogue: گاهی UE آخر Demagogue را نمی نویسند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ape: تمامی میمون ها، ایپ ها و انسان ها ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troglodytic: Troglodyte انسانی نخستین بود در دور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troglodytic: Troglodyte انسانی نخستین بود در دور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: برخوردار بودن - داشتن برآورده، محقق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chortle: 🔴 to laugh because you are amused ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on phone: Kids these days, Always on their ph ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on phone: Kids these days, Always on their ph ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خر چنگ قورباغه: Her handwriting is illegible : دستخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squiggle: Her handwriting is illegible : دستخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fling: ۱. با قدرت بالا و سرعت زیاد هل دادن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

little did: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresponsible: Responsible متضاد Irresponsible می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: کار کردن با ◀️ What could go wrong ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحول: Evolution Change Transition Transfo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad luck: بدشانسی بد یمنی مثال : Seriously, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juxtaposition: 🟧 JUXTAPOSE 🟧 to place ( differen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pander: [no obj] disapproving : to do or pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room inspector: ESSENTIAL DUTIES AND RESPONSIBILITI ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rizz: قوه ی مخ زنی و دلبری کردن One's ab ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing: طراوت بخش - حال خوب کن - دلپذیر ◀️ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: یکی از کاربردهای کلمه ی Figure زمان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esophagus: مری لوله ی باریک گوارشی که غذا از آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolly: همون Probably هست منتها چون یکسری ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poontang: 1. the female pudenda 2. a woman co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off screen: در پشت صحنه ◀️ Michael Pitt must ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little known: Little - known fact : حقیقت کمتر شن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years apart: Apart بعد از years بیانگر تفاوت زما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by a long shot: By far This is used to refer to som ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم تحرکی: Inactivity is harmful for health : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

departure: عزیمت - جدایی - ترک - خروج ◀️ Crist ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

box cutter: تیغ موکت بر، تیزْبُر یا کاتر وسیله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loitering: Loitering : پرسه زدن، عمل ماندن در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discombobulated: 🟧 DISCOMBOBULATE 🟧 ناراحت و گیج ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلخته: بی انظباط و نامنظم در هم بر هم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: میل - تمایل ◀️ The urge to be singl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switched: تغییر داده شده - تغییریافته - عوض ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incendiary: adjective 1 : containing chemicals ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manhandle: MANHANDLE : ۱. با خشونت فیزیکی شدی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solicit: ۱. درخواست کمک یا پول از مردم، شرکت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touchy: نازک نارنجی - بچه سوسول - زود قهر - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hasta la vista: در Terminator 2 جان کانر به تی۸۰۰ م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tick: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

louse: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تراکت: تراکت ( فرانسوی: Tract‎ ) یا فلایر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock over: معنی ای که کاربر گرامی بالاتر گفته ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demise: ۱. مرگ ( فرد ) ۲. نابودی، انقراض، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhuman: غیر انسانی مثال : I'd call people ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freak someone the fuck out: This image will forever freak me th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freak someone the fuck out: This image will forever freak me th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has been: بوده است - کرده است [کلاً به این شک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allegation: Intelligible : فهمیدنی - قابل فهم U ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legislation: Intelligible : فهمیدنی - قابل فهم U ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out: یکی از مهمترین کاربرداش برای زمانیه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheesehead: A Cheese Head is a person who : 1. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesehead: A Cheese Head is a person who : 1. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط تولید: Assembly Line

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assembly line: Assembly Line & Production Line

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanging: آویزان - وصل not clean cut. . hmm 5 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alcyone: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alcyoneus: کهکشان Alcyoneus که در فاصله 3. 5 م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alcyoneus: کهکشان Alcyoneus که در فاصله 3. 5 م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

السیونس: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

السیونس: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quagmire: Quagmire مثل Swamp ( باتلاق ) هست و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

victory: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

success: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

triumph: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

achievement: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chatty: ۱. پرحرف - سر و زبون دار ۲. خودمونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forget: Forget : فراموش کردن - از یاد بردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هدهد: HOOPOE

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burgeon: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrive: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idol: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

champion: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hero: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrate: 🟧 CELEBRATE 🟧 جشن گرفتن / ستایش، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrated: 🟧 CELEBRATE 🟧 جشن گرفتن / ستایش، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renown: 🟧 FAME 🟧 شهرت the condition of be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fame: 🟧 FAME 🟧 شهرت the condition of be ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنوز که هنوزه: یعنی بعد از تمام این مدت طولانی وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنوز که هنوزه: یعنی بعد از تمام این مدت طولانی وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legion: ۱. لژیون بزرگ ترین واحد نظامی ارتش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erogenous zones: نقاطی از بدن که لمس آن باعث تحریک ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفنگی: ۱ - کسی که آب بینی وی دایماً روان ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوه کندن: کوه کندن = آپولو هوا کردن = کار بین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regarding: همون About یعنی درباره ی - راجع به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pavement princess: ۱. فاحشه خیابانی ۲. یک مدل ماشین جی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghostrunner: یک بازی ویدیویی در سبک اکشن ساخته ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب دو قرن سکوت: دو قرن سکوت کتابی نوشتهٔ عبدالحسین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hermeneutics: هرمنوتیک نظریه و قواعد روشمند تفسیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side chick: Meaning : a female that is neither ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stephenson 218: Stephenson 2 - 18 یا ST 2 - 18 بزرگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proportion: PROPORTION 🏷️ Noun 🔴 a part, shar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طلای سفید: طلای سرخ = زعفران طلای سیاه = نفت ط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشترودل: STRUDEL اِشترودل یا اِسترودل نام یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کروسان: CROISSANT تلفظ : کْرِسانت kresaant ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاپادوکیه: Cappadocia Historical region in Cen ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S