A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squiggle: Her handwriting is illegible : دستخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fling: ۱. با قدرت بالا و سرعت زیاد هل دادن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

little did: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresponsible: Responsible متضاد Irresponsible می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: کار کردن با ◀️ What could go wrong ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحول: Evolution Change Transition Transfo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad luck: بدشانسی بد یمنی مثال : Seriously, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juxtaposition: 🟧 JUXTAPOSE 🟧 to place ( differen ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pander: [no obj] disapproving : to do or pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room inspector: ESSENTIAL DUTIES AND RESPONSIBILITI ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rizz: قوه ی مخ زنی و دلبری کردن One's ab ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing: طراوت بخش - حال خوب کن - دلپذیر ◀️ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: یکی از کاربردهای کلمه ی Figure زمان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esophagus: مری لوله ی باریک گوارشی که غذا از آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolly: همون Probably هست منتها چون یکسری ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poontang: 1. the female pudenda 2. a woman co ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off screen: در پشت صحنه ◀️ Michael Pitt must ha ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little known: Little - known fact : حقیقت کمتر شن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years apart: Apart بعد از years بیانگر تفاوت زما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by a long shot: By far This is used to refer to som ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم تحرکی: Inactivity is harmful for health : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

departure: عزیمت - جدایی - ترک - خروج ◀️ Crist ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

box cutter: تیغ موکت بر، تیزْبُر یا کاتر وسیله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loitering: Loitering : پرسه زدن، عمل ماندن در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discombobulated: 🟧 DISCOMBOBULATE 🟧 ناراحت و گیج ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلخته: بی انظباط و نامنظم در هم بر هم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: میل - تمایل ◀️ The urge to be singl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switched: تغییر داده شده - تغییریافته - عوض ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incendiary: adjective 1 : containing chemicals ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manhandle: MANHANDLE : ۱. با خشونت فیزیکی شدی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solicit: ۱. درخواست کمک یا پول از مردم، شرکت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touchy: نازک نارنجی - بچه سوسول - زود قهر - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hasta la vista: در Terminator 2 جان کانر به تی۸۰۰ م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tick: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

louse: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تراکت: تراکت ( فرانسوی: Tract‎ ) یا فلایر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock over: معنی ای که کاربر گرامی بالاتر گفته ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demise: ۱. مرگ ( فرد ) ۲. نابودی، انقراض، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhuman: غیر انسانی مثال : I'd call people ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freak someone the fuck out: This image will forever freak me th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freak someone the fuck out: This image will forever freak me th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has been: بوده است - کرده است [کلاً به این شک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allegation: Intelligible : فهمیدنی - قابل فهم U ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legislation: Intelligible : فهمیدنی - قابل فهم U ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out: یکی از مهمترین کاربرداش برای زمانیه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheesehead: A Cheese Head is a person who : 1. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesehead: A Cheese Head is a person who : 1. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط تولید: Assembly Line

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assembly line: Assembly Line & Production Line

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanging: آویزان - وصل not clean cut. . hmm 5 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alcyone: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alcyoneus: کهکشان Alcyoneus که در فاصله 3. 5 م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alcyoneus: کهکشان Alcyoneus که در فاصله 3. 5 م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

السیونس: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

السیونس: 🟧 ALCYONEUS 🟧 🇬🇷 تلفظ یونانی : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quagmire: Quagmire مثل Swamp ( باتلاق ) هست و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

victory: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

success: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

triumph: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

achievement: تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chatty: ۱. پرحرف - سر و زبون دار ۲. خودمونی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forget: Forget : فراموش کردن - از یاد بردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هدهد: HOOPOE

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burgeon: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrive: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: 🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idol: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

champion: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hero: 🟧 IDOL 🟧 بت / فردیکه بسیار مورد س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrate: 🟧 CELEBRATE 🟧 جشن گرفتن / ستایش، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrated: 🟧 CELEBRATE 🟧 جشن گرفتن / ستایش، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renown: 🟧 FAME 🟧 شهرت the condition of be ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fame: 🟧 FAME 🟧 شهرت the condition of be ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنوز که هنوزه: یعنی بعد از تمام این مدت طولانی وقت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنوز که هنوزه: یعنی بعد از تمام این مدت طولانی وقت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legion: ۱. لژیون بزرگ ترین واحد نظامی ارتش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erogenous zones: نقاطی از بدن که لمس آن باعث تحریک ج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفنگی: ۱ - کسی که آب بینی وی دایماً روان ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوه کندن: کوه کندن = آپولو هوا کردن = کار بین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regarding: همون About یعنی درباره ی - راجع به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pavement princess: ۱. فاحشه خیابانی ۲. یک مدل ماشین جی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghostrunner: یک بازی ویدیویی در سبک اکشن ساخته ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب دو قرن سکوت: دو قرن سکوت کتابی نوشتهٔ عبدالحسین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hermeneutics: هرمنوتیک نظریه و قواعد روشمند تفسیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side chick: Meaning : a female that is neither ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stephenson 218: Stephenson 2 - 18 یا ST 2 - 18 بزرگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proportion: PROPORTION 🏷️ Noun 🔴 a part, shar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طلای سفید: طلای سرخ = زعفران طلای سیاه = نفت ط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشترودل: STRUDEL اِشترودل یا اِسترودل نام یک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کروسان: CROISSANT تلفظ : کْرِسانت kresaant ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاپادوکیه: Cappadocia Historical region in Cen ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپادوکیه: Cappadocia Historical region in Cen ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resident evil village characters: شخصیتهای اصلی بازی اقامتگاه شیطان : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resident evil village characters: شخصیتهای اصلی بازی اقامتگاه شیطان : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

midtempo: یک سبک و ژانر موسیقی الکترونیک هست. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

midtempo: یک سبک و ژانر موسیقی الکترونیک هست. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may they rip: May they RIP : خدا بیامرزدشان ( روح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may they rip: May they RIP : خدا بیامرزدشان ( روح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crash barrier: جداکننده جاده برای جلوگیری تصادف گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appalling: 🚨 APPALLING و APPEALING بسیار شبیه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appallingly: 🚨 APPALLING و APPEALING بسیار شبیه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loaf around: ( intransitive, idiomatic ) to do n ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loaf around: ( intransitive, idiomatic ) to do n ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaying: پوست کندن 🔴 strip the skin off ( a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaying: پوست کندن 🔴 strip the skin off ( a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narc: خبرچینی کردن - لو دادن یک جرم به پل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

death wish: آرزوی مرگ مثال : ◀️ Context : thi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tourniquet: تلفظ : TUR. ne. ket رگ بند، شریان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prolong: طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meticulous: کسیکه/چیزیکه به شدت به جزئیات و دقت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gargle: ۱. غر غر کردن ( v ) ۲. دهان شویه ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

egregious: 🔴 تعریف ◀️ مثال یک صفت که با more ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have gone: YouTubers who have gone missing یوت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have gone: YouTubers who have gone missing یوت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vice city: 1. GTA Vice vity is a video game 2. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vice city: 1. GTA Vice vity is a video game 2. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارماتوربندی: آماتوربندی چیست ؟ بتن در حقیقت شکن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارماتور بند: یک آرماتوربند ( آهنگر یا میلگردکار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارماتور بند: یک آرماتوربند ( آهنگر یا میلگردکار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاراموزی: Apprenticeship : کارآموزی Apprentic ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aleister crowley: Aleister Crowley ( /ˈalɪstər ˈkroʊl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aleister crowley: Aleister Crowley ( /ˈalɪstər ˈkroʊl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الیستر کراولی: Aleister Crowley ( /ˈalɪstər ˈkroʊl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erogenous zone: نواحی شهوت خیز نقاطی از بدن که لمس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

el dorado: ال دورادو ( تلفظ [el doˈɾa�o]، زبان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیشا: گیشا نام یکی از محله های گرانقیمت ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پژواک: پژواک، انعکاس یا طنین ( به انگلیسی: ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوجه فرنگی گیلاسی: Cherry Tomatoes

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوجه فرنگی گیلاسی: Cherry Tomatoes

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ستاره جدی: درخشان ترین ستاره در صورت فلکی خرس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تورتیا: تورتیا ( به اسپانیایی: tortilla ) ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تورتیا: تورتیا ( به اسپانیایی: tortilla ) ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tortilla: تورتیا ( به اسپانیایی: tortilla ) ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفی بلد: نفی بَلَد ( همچنین دیپورت، بیرون را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پایگاه داده اوراکل: Oracle Database Proprietary databas ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پایگاه داده اوراکل: Oracle Database Proprietary databas ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیت هاب کوپایلوت: گیت هاب کوپایلوت دستیار برنامه نویس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیت هاب کوپایلوت: گیت هاب کوپایلوت دستیار برنامه نویس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرم افزار: Non - tangible executable component ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انفولانزا: Influenza = Infectious disease, oft ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رهگذر: Pedestrian, Wayfarer, Traveller, Vi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سالک: سالک = رهگذر = معبر = پیاده Pedest ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پمپ بنزین: پمپ بنزین : Gas Station - Filling S ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنزین زدن: Gas ( something ) up 🔴 to fill a v ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas up: Gas ( something ) up : بنزین زدن 🔴 ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how spicy: چقدر تند ? How spicy do you want yo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how spicy: چقدر تند ? How spicy do you want yo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are we eating: شام/نهار چی داریم؟ قراره چی بخوریم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what are we eating: شام/نهار چی داریم؟ قراره چی بخوریم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the phone: پای تلفن - در حال مکالمه *He tickl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: در جواب thank you گفته میشه و یعنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calm down: آروم باش A : hey, kim i wanna cal ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat someones ass: باسن کسی رو جر دادن - دهن کسی رو آس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat someones ass: باسن کسی رو جر دادن - دهن کسی رو آس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump back: در این مثال یعنی همونطوری که پریدی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترس از ارتفاع: Acrophobia در این مثال یعنی همونطو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترس از ارتفاع: Acrophobia در این مثال یعنی همونطو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running late: دیر کردن - دیر شدن A : wake up, ge ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squeeze something in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze something in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squeeze someone in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی/جور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze someone in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی/جور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i find: از نظر من - به نظر من - احساس میکنم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i find: از نظر من - به نظر من - احساس میکنم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brand new: 🚨 Brand new با هم میاد و یک واژه ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water bottle: بطری آب It's a fkn water bottle, it ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll down the window: شیشه رو بده پایین امری است. متظور ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pervasive: فراگیر، نافذ، فراگیرنده 🔴 existing ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the wall: 🔴 تعریف ◀️ مثال معنی : ۱. غیر عاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eccentric: 🔴 tending to act in strange or unu ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک گیر کردن: یک گیر کردن یعنی مرتب و راست و ریست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک گیر کردن: یک گیر کردن یعنی مرتب و راست و ریست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all day: All day : تمامِ روز All days : تمام ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S