A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bumbaclot: تلفظ : بابمبا کلات یک واژه ی جامایی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bombastic side eye: یک اصطلاح اینترنتی یه معنی یه جور چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bombastic side eye: یک اصطلاح اینترنتی یه معنی یه جور چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bombastic: Bombastic یک صفت بوده و از اسم Bomb ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr boombastic: Bombastic یک صفت بوده و از اسم Bomb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mr boombastic: Bombastic یک صفت بوده و از اسم Bomb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

believe in yourself: خودت را باور داشته باش ( یعنی اونق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is my stop: من اینجا پیاده میشم وقتی تو وسیله ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

international transaction: تراکنش بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beauty lies within: زیبایی در درون نهفته است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do what you can do best: کاری را که می توانید به بهترین شکل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patrimony: noun [singular] formal 1 : property ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خواب زمستانی: Hibernation از فعل Hibernate میاد ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taken seriously: No, Erdogan is in no way taken seri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این وصله ها به من نمی چسبه: یعنی من هرگز این کارهای بدی که داری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im all ears: من سرا پا گوشم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which is why: به همین خاطر ( است ) ◀️ living sta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gossip: این واژه هم فعل است و هم اسم. . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چنه دراز: تلفظ : Chene Deraaz یک اصطلاح مربوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eldad: 🏷️ORIGIN Hebrew 🇮🇱 🏷️MEANING G ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الداد: 🏷️ORIGIN Hebrew 🇮🇱 🏷️MEANING G ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر خاریدن: وقن نداشتن سرشون رو بخارونن یعنی اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاراندن سر: وقت نداشتن سرشون رو بخارونن یعنی اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embarrassment: ۱. شرمسارگی - شرمندگی - خجالت ۲. ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audacious: یک صفت هست که با more و most تفضیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audaciously: یک صفت هست که با more و most تفضیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انرژی پاک: Clean Energy is better. We should a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indicate: ۱. نشان دادن ۲. با انگشت نشان دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair transplant: کاشت مو ( که معمولاً بهترین روش برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصطرلاب: Astronomical instrument An astrolab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astrolabe: ستاره یاب Astronomical instrument A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farthest: Farthest درست مانند Furthest همزمان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would have: در زمان هایی استفاده میشه مثل مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would have: در زمان هایی استفاده میشه مثل مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

furthest: Further صفت تفضیلی Far هست - Furthe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furthest: Further صفت تفضیلی Far هست - Furthe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evince: verb 🔴 [ obj] formal : to show ( s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatemonger: نفرت پراکن - نفرت افکن - تنفرآفرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatemongering: نفرت پراکن - نفرت افکن - تنفرآفرین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a choice: انتخاب کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

truce: آتش بس ( موقت ) اسم قابل شمارش معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induct: verb [ obj] 1 : to have ( someone ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاک انداز: جارو و خاک انداز : Broom & Dustpan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partial: Partial : ناکامل - جزئی Total : کلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honorable: با شرف - شرافتمند - شریف - محترم - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delirious: adjective [more delirious; most del ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protrude: verb [no obj] : to stick out ◀️His ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهشت: در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heaven: در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradise: در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

androgynous: adjective [more androgynous; most a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disdainful: disdainful \ dis - ˈdān - fəl \ adj ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vallabhbhai patel: والابای پاتل سیاست مدار و وکیل هندی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

statue of unity: مجسمه وحدت که در هند قرار داره. از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrendous: ADJECTIVE [more horrendous; most ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: adjective 1 : very careful or too c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfunctory: یک صفت رسمی که با more و most تفضیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

india provinces: استان های هند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

india provinces: استان های هند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uttar pradesh: پر جمعیت ترین استان هند با جمعیتی ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uttar pradesh: پر جمعیت ترین استان هند با جمعیتی ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

your days are numbered: کارت تمومه پایانت نزدیکه یعنی به زو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endowment: noun 1 a [count] : a large amount o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsequent: subsequent \ ˈsəb - si - kwənt \ ad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیروز شدن: Wisdom will triumph over ignorance ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im done talking: دیگه حرفی ندارم I'm done with you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im done talking: دیگه حرفی ندارم I'm done with you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bet: قبوله - که اینطور مثال : Cheetah: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unilaterally: از صفت Unilateral میاد که تعریف و م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unilateral: از صفت Unilateral میاد که تعریف و م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاشقی: یک فحش خیلی سنگین و بد و داستان دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاشقی: یک فحش خیلی سنگین و بد و داستان دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abscond: 🔴 What It Means To abscond is to l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چطوری یا نه: همون خوبی یا نه هست که به شکل مرموز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claustrophobic: 🟧 CLAUSTROPHOBIA 🟧 1. a fear of b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to death: تا سر حد مرگ - بسیار بسیار بسیار بس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aesthetics: زیبایی شناسی ( به انگلیسی: Aestheti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hinge on: همون [Depend ( s ) on] می باشد ولی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more than happy: اگه بگیم ( چیزی بیشتر از خوشحالی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more than happy: اگه بگیم ( چیزی بیشتر از خوشحالی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infuriatingly: Example : I would love to get as f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infuriating: 🚨 تأکیدش خیلی مهمه معنا : بسیار بس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

POT: ۱. گلدان ۲. قابلمه ۳. توالت فرنگی ۴ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overtake: V E R B MEANING : to become bigger ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

populous: 🔴 having a large number of people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guess: NOUN و البته VERB 🔴 an act of tryi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reach: 🔴 to get to a particular level, ra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exact: 🏷️ Adjective 🔴 precise or accura ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

8 billion: ۸ میلیارد The world's population r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

8 billion: ۸ میلیارد The world's population r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: تشکیل دادن - شامل شدن 🔴 to be a p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life expectancy: 🏷️ Noun 🔴 the number of years a p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

am i worth: ? Am i worth a taste : ارزش تیست کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

am i worth: ? Am i worth a taste : ارزش تیست کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduit: 🔴a channel for conveying water or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost: ? What did it cost : هزینه اش چقدر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dank: 🟧 W E T 🟧 covered, saturated or s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail: Bile : زرداب - مایع موجود در کیسه ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جذر: ? What is the square root of 1000 ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by my own: ?Do you live with your family No i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by my own: ?Do you live with your family No i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move from: The prices high ? That's why you mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move from: The prices high ? That's why you mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close by: ?Are you living with your family in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal: Example : Well, I don't know. I do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehab: Example : Well, I don't know. I do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promiscuous: 🔴 ( of a person ) having a lot of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it or leave it: همینه که هست - میخوای بخواه نمیخوای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: بسیار رک، رو راست و صریح Example : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak highly of someone: به نیکی از فردی یاد کردن تعریف و ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak highly: To Speak highly of someone به نیکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

providence: Divine Providence : مشیت الهی مشیّت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mucus: Mucus = مُخاط a slimy substance se ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed: adjective 1 not used before a noun ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: adjective 1 : lacking fresh air ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imbibe: verb formal often humorous 1 [ obj] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متهم ردیف اول: Prime suspect or Key suspect Who's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متهم ردیف اول: Prime suspect or Key suspect Who's ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصر اصلی: The main culprit

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مقصر اصلی: The main culprit

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقیب دیرینه: Longtime Rival : رقیب دیرینه Longti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رقیب دیرینه: Longtime Rival : رقیب دیرینه Longti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentous: بسیار مهم، خطیر، واجب و بااهمیت adj ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متنوع سازی: Diversify : متنوع سازی کردن Diversi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متنوع سازی: Diversify : متنوع سازی کردن Diversi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حروف کوچک: حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حروف بزرگ: حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leapfrog: ۱. [اسم غیرقابل شمارش] خر پلیس ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fathom: noun [count] : a unit of length equ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teeth: INCISOR ( s ) : / 8 total / دندان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang in there: طاقت/دوام بیار ( یه دو دقیقه نمیر ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milk spot: Milk Spot = Oil Seed = Milium * Mil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in broad daylight: He's right bro. One of my friends d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loving: feeling or showing love or great ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bristle: noun [count] : a short, stiff hair, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crusty: adjective 1 : harsh and unfriendly ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heisenberg: 1. Werner Karl Heisenberg فیزیکدان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالسکه: کالسکه/درشکه : Carriage ارابه : Car ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

angiography: آنژیوگرافی چیست؟ آنژیوگرافی تصویربر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انژیوگرافی: رگ نگاری یا آنژیوگرافی ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انژیوگرافی: رگ نگاری یا آنژیوگرافی ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bludger: 🔴 a scrounger ◀️ just look at that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bludger: 🔴 a scrounger ◀️ just look at that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depot: 🇬🇧 دِپو 🇺🇲 دیپو noun [count] 1 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adroit: adjective [more adroit; most adroit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up one's mind: make up one's mind = make a decisio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up your mind: make up one's mind = make a decisio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make up someone's mind: make up one's mind = make a decisio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up someone's mind: make up one's mind = make a decisio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otorhinolaryngologist: Otorhinolaryngologist : دکتر گوش و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالیبراسیون: Check on the accuracy of measuremen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تجهیزات پزشکی: Medical, hospital, laboratory equip ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متخصص روماتولوژی: Rheumatology specialist : متخصص روم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متخصص روماتولوژی: Rheumatology specialist : متخصص روم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rheumatologist: روماتولوژیست دکتر مربوط به روماتولو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self hating: از خود متنفر ( صفت ) Example : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

failed: Failed یک صفت هست. . . سقوط کرده - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have done: There's no more he could have done ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have done: There's no more he could have done ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: Approach. نزدیک بشید Bow down زانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

famished: adjective [more famished; most fami ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

local people: Local = Indigenous Local people = I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pillar: ستون - اصل - پایه - رکن Pillars of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ancillary: ستون - اصل Pillars of Religion : اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summation: عمل جمع در ریاضیات که با حرف یونانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملحد: تحلیل واژه ی ملحد و واژگان شبیه : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: 1. Breath : ( برِث ) 2. Breathe : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

next door: 🔴 the person or people living in t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assertive: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me five: یالا بزن قدش Put up your hand like ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

date back to: تاریخ/قدمت/عمر آن برمیگردد به ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: نا امیدی 🔴 the complete loss or ab ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botched: Botched صفتیه که برای کارها، پروژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luggage: Briefcase 💼 : کیف اداری ( Samsonit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carriage: CARRIAGE : کالسکه یا درشکه Kerej C ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدمات پس از فروش: After Sale ( s ) services

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: مستقر کردن - قرار دادن - اعزام کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermos: Thermos = Flask noun [count] : a c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the bright side: حداقلش - نکته مثبتش اینه که - خوشبخ ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S