A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holistic: adjective [more holistic; most holi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphany: noun 1 Epiphany [singular] : a Chri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hella: INFORMAL US 🍕adverb 🔴extremely ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spice up: 🔴 to add excitement or interest to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حضور فعال: Active presence in class and partic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حضور فعال: Active presence in class and partic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gook: Noun / Offensive 1. Offensive term ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم بادامی ها: Almond - shaped eyes / Slanted eyes ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hooded eyelid: Eyelid میشه پلک. ما دو تا پاک داریم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hooded eyelid: Eyelid میشه پلک. ما دو تا پاک داریم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barbaric: barbaric, uncivilized, uncultured o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barbaric: barbaric, uncivilized, uncultured o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being up for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being up for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being down for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being down for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی همه پنیر: همون بی همه چیز هست فقط پنیر به انگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی همه پنیر: همون بی همه چیز هست فقط پنیر به انگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unscrupulous: بی همه چیز - بی اخلاق/شرف/وجدان - ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denigrate: ۱. تحقیر/تخریب کردن کلامی - بدنام/ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فروند: واحد شمارش کشتی، هواپیما، پهپاد، هل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا حالا این موقعیت برات پیش اومده: Has this situation ever happened to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا حالا این موقعیت برات پیش اومده: Has this situation ever happened to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuisine vs recipe: What is the difference between reci ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cuisine vs recipe: What is the difference between reci ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phonk: Phonk Subgenre of hip hop inspired ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phonk: Phonk Subgenre of hip hop inspired ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freezing: بجای واژه ی Cold به معنای سرد از سر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a yu doin: گاهی آمریکایی ها وقتی میخوان بگوان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a yu doin: گاهی آمریکایی ها وقتی میخوان بگوان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its ok: for saying that something does not ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get over something: Example : This nigga's drip is alwa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get over: Example : This nigga's drip is alwa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idolize: از کسی بت ساختن - کسی را الگو قرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نتوانستن: Not being able to do something Can ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

their: Their They're There اینارو اشتباه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناکارامدی: Inefficiency

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنت شکنی: iconoclasm Break a mould Tradition ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rely on: Don't rely on the help of others : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vacuous: adjective [more vacuous; most vacuo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facts: واقعیات - حقایق Facts Don't care ab ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

menace: 1. Noun 🔴a person or thing that is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yet: یکی از کاربردهاش بدین صورته که میان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mistake free: بی اشتباه - بدون غلط Write mistake ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mistake free: بی اشتباه - بدون غلط Write mistake ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practicality: ?Do you make your decisions based o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentiment: درود خدمت دوستان. حقیر تعاریف و مثا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentiments: درود خدمت دوستان. حقیر تعاریف و مثا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minion: noun [count] : someone who is not p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محضر: گاهی از ( محضر ) بجای ( خدمت ) استف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمشیر کشیدن: Drawing Sword Example : On the da ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هیهات منا الذله: Hayhāt minnā l - dhilla ( Arabic: ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chancellor: نخست وزیر : Prime Minister - Premie ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show teeth: 🔴 to show that you are capable of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show teeth: 🔴 to show that you are capable of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفتضحانه: ludicrous, embarrassing, disgracefu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفتضحانه: ludicrous, embarrassing, disgracefu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiasco: noun [count] : a complete failure o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secondly: خیلی از افراد بجای Secondly از seco ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chirp: جیر جیر کردن ( جیرجیرک، پرندگانی مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistral: 1. Bugatti Mistral 2. Cold northwes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mistral: 1. Bugatti Mistral 2. Cold northwes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

y�all: Y'all کوتاه شده ی You all هست و تلف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degenerate: Degenerate : فاسد - بی اخلاق - منحط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lonelyfans: طرفداران تنها شوخی از اسم اونی فنز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

checks out: phrasal verb. If something checks o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

xenophobia: Ignorance, xenophobia, bigotry, and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امانت داری: امانت داری : Bailment - Trustworthi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

your highness: Good morning Your highness : صبح بخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight: Example : Everybody that you fight ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photoshopped: فوتوشاپ شده ◀️ She's definitely ph ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheeesh: exclamation INFORMAL 🔴 used to exp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheeesh: exclamation INFORMAL 🔴 used to exp ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chonky: Chonk and chonky are great examples ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chonky: Chonk and chonky are great examples ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temperament: noun : the usual attitude, mood, or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live: ۱. زنده ( ارتباط ) adj ۲. زندگی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

note: یکی از معناهاش که بصورت فعل هست ( گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well nourished: well - nourished tummy, round and b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well nourished: well - nourished tummy, round and b ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wtfaut: ?What the fuck are you thinking : ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wtfaut: ?What the fuck are you thinking : ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come round: 🔴 تعریف ◀️ مثال عبارت Come Round ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: Run - down is an adjective and mean ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to the wall: بچسب به دیوار برو کنار دیوار نزدیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to the wall: بچسب به دیوار برو کنار دیوار نزدیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیپ: تیپ مشخصاً از واژه انگلیسی Type وار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck up to someone: چاپلوسی/کاسه لیسی/خایه مالی کسی را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suck up to someone: چاپلوسی/کاسه لیسی/خایه مالی کسی را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denominator: مخرج ( کسر ) - وجه Common denomina ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetite: I have lost my appetite : اشتهام کو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to roll with something: 🔴 To adapt to a situation despite ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to roll with something: 🔴 To adapt to a situation despite ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uppity: پر فیس و افاده - افاده ای - مغرور ◀ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came: Came گذشته come هست اما نکته بسیار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be deadass: To be dead - ass = to be serious ◀ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be deadass: To be dead - ass = to be serious ◀ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like what: مثل چی ◀️ I love many things about ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bug eyed: چشم وزغی - چشم قلمبه ◀️ Did prince ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what can i do for you: چه کاری از دستم بر میاد؟؟؟؟ مثل ho ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the big apple: "The Big Apple" is a nickname for N ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the big apple: "The Big Apple" is a nickname for N ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flirt with someone: لاس زدن با کسی Don't flirt with me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt with someone: لاس زدن با کسی Don't flirt with me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: *تمامی معانی این کلمه صفت هستند و ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detained: توقیف شده - بازداشت ◀️ ?Am i being ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting involved: درگیر شدن ◀️ ?what the hell are we ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

getting involved: درگیر شدن ◀️ ?what the hell are we ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میمون: ۱. نوعی پستاندار پشمالو و از لحاظ ژ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنسرو: کنسرو از کانسرو Conserve میاد که خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران المان: حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران المان: حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeanor: 🔴 behavior toward others : outward ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i give all the props: کلی احترام قائلم خیلی احترام میذار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i give all the props: کلی احترام قائلم خیلی احترام میذار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایجاد بازدارندگی: Create Deterrence

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد بازدارندگی: Create Deterrence

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demoralize: [ obj] : to cause ( someone ) to lo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مصداق: تلفظ: ( مِ ) [ عربی ] ( اسم ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black light: Light fixture that emits long - wav ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقلید کورکورانه: Blind imitation کپی پیست کردن از ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کعبه: ❌ کعبه با قبله فرق داره ⬛ کعبه ( K ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pampered: Pampered = Spoiled = نازپرورده - لو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازپرورده: Pampered

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foulmouthed: بد دهن - بی ادب/تربیت - ناسزاگو - ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be not: Be : باش Be not : نباش ◀️ Be not t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be not: Be : باش Be not : نباش ◀️ Be not t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on deck: INFORMAL / NORTH AMERICAN 🔴 ready ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on deck: INFORMAL / NORTH AMERICAN 🔴 ready ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i got you: بسته به جایگاه در جمله معانی مختلف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man eating: آدمخوار ◀️ ??You want me to go in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wisdom: Ability to think and act using know ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortcoming: noun [count] 1 : a weakness in some ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pull something out of ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to pull something out of ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull it out of your ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull it out of your ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up high: Up high متضاد down low هست ◀️ You ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are looking sharp: You're looking sharp, Darryl : دریل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are looking sharp: You're looking sharp, Darryl : دریل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay off: ۱. دوری و اجتناب کردن از چیزی ۲. رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manual labor: کار یدی ( کاری که به وسیله دست و به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: معطل/الاف کردن - وقت کسی را گرفتن � ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not stall me: Don't stall me, fat boy. Let's go : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do not stall me: Don't stall me, fat boy. Let's go : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get lovelier: ◀️ Darryl, your mom gets lovelier e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get lovelier: ◀️ Darryl, your mom gets lovelier e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie the knot: 🔴 to get married; It could also me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: 🔴 to have a desire to do or have s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook: ۱. آشپز ( n ) ۲. آشپزی کردن ( v ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welcome to my humble abode: 🔴 It’s a phrase that can be used w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome to my humble abode: 🔴 It’s a phrase that can be used w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abode: noun [count] formal humorous : the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dabble: 🔴 معنی ◀️ مثال 🔴 to take a sligh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goat herding: بز چرانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goat herding: بز چرانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is going on: ?What's going on?: What's happening ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

must: Must نسخه قویتر، رسمی تر و جدی تر s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ceiling: سقف گاهی در جواب what's up میشنویم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the ceiling: سقف گاهی در جواب what's up میشنویم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infrequent: Frequent : مکرر - پی درپی - تکرارش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divisive: adjective [more divisive; most divi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slander: Defamation : تهمت یا افترا Oral def ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buck: Buck = Dollar Bucks = Dollars ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rescued: Good news, Akeem. We've been rescue ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats the matter: مشکل چیه؟ چیه؟ idiom 🔴 used for a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step out: یه سر بیرون رفتن ترک موقتی محلی یه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how come: 🔴 said when asking how or why some ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admirer: Admire : تحسین/ستایش کردن - ستودن A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چرت زدن: چرت میشه Nap و با فعل Take میاد ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touched: لمس شده - قدردان - شکرگذار That l ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what matters most: What matters most is that she's try ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what matters most: What matters most is that she's try ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taking care of: ۱. مراقبت کردن ۲. تامین کردن ( مال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to this day: تا به امروز تا امروز ◀️ To this da ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosthetic: مصنوعی ( اندام مثل دست، بازو، پا، . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bear cub: توله/بچه خرس ◀️ That bear cub is s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear cub: توله/بچه خرس ◀️ That bear cub is s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hella sketch: Hella means a lot or very Sketch me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hella sketch: Hella means a lot or very Sketch me ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gran turismo: Turismo can refer to: Tourism - in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gran turismo: Turismo can refer to: Tourism - in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welfare case: 1. someone who lives off of another ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare case: 1. someone who lives off of another ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: کندن - از بین رفتن - رفتن - پاک شدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stridulate: verb ( of an insect, especially a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stridulate: verb ( of an insect, especially a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphrates: Euphrates is a River in Turkey, Ira ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a drama out of sth: 🔴 To exaggerate or put too much fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to give someone the cold shoulder: نادیده گرفتن عمدی کسی یا رفتار غیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone the cold shoulder: نادیده گرفتن عمدی کسی یا رفتار غیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold shoulder: 🔴 an unfriendly attitude shown to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckon: یکی از معنی هاش دقیقا برابر با Thin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

master key: شاه کلید ◀️ A key that opens ever ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strict: سخت گیر - جدی - خسک ◀️ Slavery is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered species: گونه های رو به انقراض Endangered ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deterrence: بازدارندگی noun [noncount] formal ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always a bridesmaid never the bride: Said about someone who is never the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

always a bridesmaid never the bride: Said about someone who is never the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indigenous: adjective : produced, living, or ex ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S