A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتباه کردن: Make a mistake = اشتباه کردن ◀️He ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wellspring: noun [count] : something or someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheeky: صفت | عمدتاً در بریتانیا کاربرد دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unemotional: بی احساس - غیر احساسی مثال : ?Why ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repercussion: 🟧CONSEQUENCE🟧 عواقب - پیامد somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: Initiative : ابتکار قدرت و فرصت انج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشباع شده: Saturation : اشباع Saturated : اشبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عوامل: Factors Controllable marketing fa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fussiness: Fussy : often upset or unhappy Ex ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussiness: Fussy : often upset or unhappy Ex ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طرح ریزی: Planning - Designing

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stargazer: 🟧 STARGAZER 🟧 اخترشناس آماتور [co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

savanna: ساوانا یا گَرم دشت به علفزارهای گرم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infestation: Example : If you don't take care o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رونویسی: رونویسی کردن : Transcribe رونویسی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetuate: تداوم بخشیدن - ادامه دار کردن چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetrate: مرتکب سدن - انجام دادن ( خلاف و جرم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perplex: بسیار گیج، سردرگم، حیرت زده، شوکه و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perplex: بسیار گیج، سردرگم، حیرت زده، شوکه و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feather falling: سقوط بسیار آرام و بی صدا یک توانایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather falling: سقوط بسیار آرام و بی صدا یک توانایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distant: یکی از چمارهای کمتر شنیده شدۀ این و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to become distant: غیرصمیمی، سرد و خشک شدن یکی از معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to become distant: غیرصمیمی، سرد و خشک شدن یکی از معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aloof: صفت | با more و most تفضیلی و عالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuous: همون Noticably ولی باکلاس تر و ادبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuously: همون Noticably ولی باکلاس تر و ادبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand off: 🟧 STANDOFF 🟧 اسم an argument, co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: کاربر ( انسی ) نظر دقیقی دادند. این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay alert: گوش به زنگ باش - چهار دونگ هواست را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subtle: صفت | با کمک more و most تفضیلی و ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قطعیت: There's no certainty : هیچ قطعیتی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economic sanctions: تحریم های اقتصادی Sanction میشه تح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انرژی هسته ای حق مسلم ماست: Nuclear energy/Power is our inalien ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انرژی هسته ای حق مسلم ماست: Nuclear energy/Power is our inalien ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inalienable: adjective formal : 🔴impossible to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: علاوه بر - اضافه بر - به جز - افزون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافور: داروی گیاهی کافور ماده ای مومی، سف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seminary: noun [count] : 🔴a school for trai ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocity: ◀️ مثال انگلیسی 🔴 تعریف انگلیسی n ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magnanimous: بزرگوار - بسیار بخشنده - شریف - خوش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consanguinity: همخونی ( انگلیسی: Consanguinity ) د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endogamy: درون همسری ( به انگلیسی: endogamy ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desi: noun a person of Indian, Pakistani, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desi: noun a person of Indian, Pakistani, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interior architecture: معماری داخلی، طراحی فضایی است که تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interior architecture: معماری داخلی، طراحی فضایی است که تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hilarity: 🔴 تعریف ◀️ مثال noun [noncount] ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hilarity: 🔴 تعریف ◀️ مثال noun [noncount] ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footprint: Footprint : رد پا 👣 Fingerprint : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrowhead: سرِ پیکان - نوک تیر noun [count] : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to your senses: !Come to your senses دو تا معنی دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توبه: To do penance To repent اینا میشن ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

investigate: !You cannot investigate God : از خد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misdemeanor: بزهکاری گونه ای از کج روی است که به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gullibility: دهان بینی به معنی واکنش نشان دادن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gullibility: دهان بینی به معنی واکنش نشان دادن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریخته گری: ریخته گری، فن شکل دادن فلزات و آلیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریخته گری: ریخته گری، فن شکل دادن فلزات و آلیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenzy: noun [count] : 🔴great and often w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feeding frenzy: noun [count] : a state of wild act ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مری: مری = لوله ی باریک گوارشی که غذا از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگدان: سَنگدان اندامی است که در دستگاه گوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگدان: سَنگدان اندامی است که در دستگاه گوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیرابی: شکمبه یا سیرابی ( به انگلیسی: rumen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ruminant: Hoofed herbivorous grazing or brows ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruminant: Hoofed herbivorous grazing or brows ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monsieur: noun a title or form of address use ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monsieur: noun a title or form of address use ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیکلون ب: سیکلون ب گاز کشنده مورد استفاده در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیکلون ب: سیکلون ب گاز کشنده مورد استفاده در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corpse bride: انیمیشن معروف و نوستالژیک عروس مرده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corpse bride: انیمیشن معروف و نوستالژیک عروس مرده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not only: نه تنها ( بعدش معمولاًalso یا but م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

props: 🌠giving proper respect to an indiv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prank: 👑Parody : نقیضه 👑Sarcasm : طعنه � ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard: یکی از معنیش میشه استاندارد و معیار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تسهیل سازی: Facilitation

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تسهیل سازی: Facilitation

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half naked: Naked : لخت - برهنه Half - naked : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commercial: Budgetary : بودجه ای Commercial : ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monetary: Budgetary : بودجه ای Commercial : ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واگذاری مالکیت: Assignment of ownership

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واگذاری مالکیت: Assignment of ownership

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سال جاری: سالی که همین توش هستیم و تموم نشده. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great smog of london: Great Smog of London 1952 air pollu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great smog of london: Great Smog of London 1952 air pollu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anagram: noun [count] : a word or phrase mad ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدی: مهدی : Rightly/Truly Guided هادی : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدی: Mahdi✔️ Mehdi❌ خواهشاً انقدر نگید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man is a social being: انسان موجودی اجتماعی است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

man is a social being: انسان موجودی اجتماعی است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has not been born yet: هنوز به دنیا نیامده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

he has not been born yet: هنوز به دنیا نیامده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is life treating you: How's life ( treating you ) ? How a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is life treating you: How's life ( treating you ) ? How a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one after another: following each other in quick succe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stg: 🔴 Swear to God Give some random g ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attention seeker: someone who behaves in a way that w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attention seeker: someone who behaves in a way that w ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without pain and bleeding: بدون درد و خونریزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

without pain and bleeding: بدون درد و خونریزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

physician: Dentist : دندان پزشک ( گاهی جراح دن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

max speed: حداکثر سرعت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

max speed: حداکثر سرعت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moshing: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moshing: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heart touching: دلنواز - دلنشین something that mov ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right on: بابا بنازم، ایولا ناموسا، دمت چیز، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats so nice of you: این نهایت لطف شماست - نظر لطفتونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thats so nice of you: این نهایت لطف شماست - نظر لطفتونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of my way: از سر رام ( راهم = راه من ) برو کنا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get back here: Hey get back here : هی برگرد اینجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get back here: Hey get back here : هی برگرد اینجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get over here: Come near in time ; Move towards Ge ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come at me: بیا پیشم Get over here : بیا اینجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come at me: بیا پیشم Get over here : بیا اینجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catchup: CATCH UP 1. succeed in reaching a p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گشتاور: Torque : گَشتاوَر نیرو یا نیروی چرخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واریانس: وردایی یا واریانس ( به انگلیسی: Var ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil: ۱. به فساد کشاندن - خراب و فاسد کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عمود منصف: عمودمنصف، خطی است که بر آن پاره خط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گولاخ: ۱. غول آسا - هیکلی - تنومند ۲. نفهم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in near future: در آینده نزدیک I'm quite a picky e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in near future: در آینده نزدیک I'm quite a picky e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

balkans: بالکان شبه جزیره ای در جنوب قارۀ ار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

balkans: بالکان شبه جزیره ای در جنوب قارۀ ار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست از سر کچلم بردار: دست از سرم ( سر کچلم ) بردار Get o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست از سر کچلم بردار: دست از سرم ( سر کچلم ) بردار Get o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fun fact: حقیقت باحال، سرگرم کننده، خننده دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare: Farewell : خداحافظ / خداحافظی Welfa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: Farewell : خداحافظ / خداحافظی Welfa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wart: Small, rough growth resembling a ca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yacht: یات ( به انگلیسی: Yacht ) یک قایق ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reputation: ⚠️ Reputation به معنای شهرت، محبوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get it together: خودت رو جمع کن ( گاهی وقتی یکی نمیت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get your shit together: ۱. بزرگ شو ( بچه نباش. دیگه بسه ) * ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it together: ۱. خونسردیت رو حفظ کن ( حساس نشو ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it together: ۱. خونسردیت رو حفظ کن ( حساس نشو ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attempt: Effort و Attempt هر دو تلاش معنا می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sketch: پیش طرح یا اسکیس ( به فرانسوی: esqu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivial: بی اهمیت ( چیزیکه مهم نیست ) ناچیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia: ⚠️ این اسم غیرقابل شمارش هست و مفرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horoscope: Divination : طالع بینی Horoscope : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trivia questions: Trivia questions are a form of triv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia questions: Trivia questions are a form of triv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استوا: Equator : استوا Equator line : خط ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DAY: Day : روز - شبانه روز مراحل یک روز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منطقه البروج: منطقةالبروج که فلک البروج، زودیاک و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منطقه البروج: منطقةالبروج که فلک البروج، زودیاک و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecliptic: Ecliptic : دایرةالبروج Zodiac : منط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tv actress: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tv actress: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reality star: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality star: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality tv: television programmes about ordinar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recipe: Recipe : دستور غذا ( همون دیتور یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ornament: Ornament : وسیله/لوازم/شی تزئینی ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instant: Constant : باثبات، پایدار، ثابت قدم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: Constant : باثبات، پایدار، ثابت قدم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خطای دید: خطای دید ( نام های دیگر: خطای باصره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنبلی چشم: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تنبلی چشم: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوررنگی: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طول موج: طولِ موج ( به انگلیسی: Wavelength ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ثابت پلانک: ثابت پلانک ( به انگلیسی: Planck con ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دارالترجمه: دارالترجمه یا دفتر ترجمه رسمی ( tra ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دارالترجمه: دارالترجمه یا دفتر ترجمه رسمی ( tra ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apprehension: درک ( به انگلیسی: Apprehension ) در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choker: Close - fitting necklace A choker ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abandoned mansion: عمارت متروکه Mansion :عمارت Palace ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abandoned mansion: عمارت متروکه Mansion :عمارت Palace ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توربین: Windmill : آسیاب بادی Watermill : آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پتروشیمی: پتروشیمی یا نفت شیمی ( انگلیسی: Pet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skater: اسکیت باز خود اسکیت هم زیر شاخه دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penny wise: Pennywise ( It ) is an evil creatur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penny wise: Pennywise ( It ) is an evil creatur ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel sorry for you: برات متاسفم I feel sorry for me/yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel sorry for you: برات متاسفم I feel sorry for me/yo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lord farquaad: Lord Maximus Farquaad is the main a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lord farquaad: Lord Maximus Farquaad is the main a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sturgeon: Sturgeon is the common name for the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sturgeon: Sturgeon is the common name for the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get a life: چیز بهتری برای انجام دادن پیدا کن ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trustfully: مطمعناً - با اعتماد - با اطمینان I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trustfully: مطمعناً - با اعتماد - با اطمینان I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joke around: 1. To act in a jovial or light - he ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: noun newly received information abo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in memory of: به یادِ ( برای افراد از دنیا رفته ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get ready for: آماده شو برای Get ready for a batt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready for: آماده شو برای Get ready for a batt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut it out: دست بردار دیگه بسه بیا پرونده اش رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut out: 🔴 To leave, go or exit ◀️ I am goi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crybaby: کسی که خیلی خیلی زود گریه اش درمیاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lovelorn: عاشق دلخسته - شیدا - عاشق غمگین ( چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مولفه: Component Criterion Parameter Entit ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prototype: پیش نمونه یا پروتوتایپ ( به انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask yourself: از خودت بپرس - از خودت سوال کن

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S