A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indigenous: adjective : produced, living, or ex ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compatible: adjective [more compatible; most co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incompatible: adjective [more incompatible; most ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compatibility: سازگاری - جوریت - جور بودن ❌ Compa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حقوق گرفتن: I get paid 96 million tomans a mont ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوکیش: نوکیش ( تغییر دین داده ) کسی است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکیش: نوکیش ( تغییر دین داده ) کسی است که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پارتی گرفتن: To throw a party To throw parties ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارتی گرفتن: To throw a party To throw parties ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معاینه چشم: Eye examination for driving certifi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معاینه چشم: Eye examination for driving certifi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tf: Tf کوتاه شده ی The fuck هست که گاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfit: noun [count] : a person who is diff ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pliable: adjective [more pliable; most pliab ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pliable: adjective [more pliable; most pliab ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرنگ: فرهنگ : Culture فرنگ : 1. White Eur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowsuit: Snowsuit نام دیگر Ski suit هست. لبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوک: Pig, Swine, Sow, Warthog, Boar البت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصطبل: Granary : انبار غله ( برای انسان ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barn: Granary : انبار غله ( برای انسان ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

like: اگه همراه با علامت سوال در آخر جمله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qt: QT در چت به معنای Cute هست You're ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qt: QT در چت به معنای Cute هست You're ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چهارراه: Crossroad 🇬🇧 Intersection 🇺🇲 ◀ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good riddance: Get rid of میشه راحت شدن از شر چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riddance: Get rid of میشه راحت شدن از شر چیزی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest in piss: Rest in peace یعنی روحش شاد ولی گاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest in piss: Rest in peace یعنی روحش شاد ولی گاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حجاب: Hijab : حجاب Tchador/Chador : چادر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثوب: Thobe : ثوب دشداشه ( به عربی: دِشد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چفیه: ‏یک نوع سربند رایج به ویژه یکی از ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقال: عقال ( عربی: عِقال ) یک وسیله جانبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mislead: verb : to cause ( someone ) to beli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: غلظ انداز - گمراه کننده - فریبنده - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implement: ۱. ابزار - افزار - آلت ( نه آلت تنا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tyrants: معنی Tyrant : *حکمران ستمگر و سنگد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تکبیر: "Arabic phrase "ʾAllāhu ʾakbar", me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

andalusia: اَندِلوسیا اَندِلوژا یکی از بخش ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

andalusia: اَندِلوسیا اَندِلوژا یکی از بخش ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دارم: در فارسی حال استمراری رو فقط با دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keeper: US, informal : something or someone ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic countries: Slovakia Bulgaria North Macedonia M ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic countries: Slovakia Bulgaria North Macedonia M ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic country: کشور اسلاوی Slovakia Bulgaria Nort ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic country: کشور اسلاوی Slovakia Bulgaria Nort ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic languages: زبان های اسلاوی Today there are 12 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic languages: زبان های اسلاوی Today there are 12 ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic appearance: ظاهر اسلاوی Опа, славянская внешно ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic appearance: ظاهر اسلاوی Опа, славянская внешно ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heathen: ۱. بی دین - کافر از نگاه اهل کتاب ظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سلام: سلام واژه ای است عربی و در انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impregnate: Impregnate = Get Pregnant = Knock u ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: هم اسمه هم فعل. معنی های خیلی زیادی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a better way: یک راه بهتر I can't think of a bett ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a better way: یک راه بهتر I can't think of a bett ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give speech: Speech یعنی سخنرانی و با Give میاد. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how could you not know: چطور نمیدونی ؟؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how could you not know: چطور نمیدونی ؟؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defiled: فاسد - آلوده - کثیف - ناپاک ◀️ You ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dmed: Dm'ed یعنی یک Direct message بهت ار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gash: Informal : Pussy ◀️ I have duct ta ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put a bun in ones oven: Put a bun in oven = impregnate ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put a bun in ones oven: Put a bun in oven = impregnate ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a chance: To take a chance = ریسک و خطر کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توتیا: 1. Zinc Oxide : زینک اکسید ( در کتا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amoxicillin: Uhmaakseselen آموکسی سیلین ( به ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amoxicillin: Uhmaakseselen آموکسی سیلین ( به ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

innumerable: adjective 🔴 too many to be counted ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innumerable: adjective 🔴 too many to be counted ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existentialism: Eksestenshuhlezm اِکسِس تِن ش لِزم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take your frustration out on someone: کلافگی و ناراحتی خود را سر کسی خالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take your frustration out on someone: کلافگی و ناراحتی خود را سر کسی خالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can it: 1. stop talking; be quiet "“Can it! ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats the hurry: عجله ات برا چیه ؟ چرا هولی انقدر ؟ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats the hurry: عجله ات برا چیه ؟ چرا هولی انقدر ؟ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ته ریش: Definition : the short hair that g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stubble: Definition : the short hair that g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down syndrome: سندروم داون ( Down Syndrome ) یک اخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drink to someone: 🔴 If two or more people drink to s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drink to someone: 🔴 If two or more people drink to s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انشالله: انشالله در فارسی گاهی بصورت ایشالله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross legged: To sit cross - legged/To sit with f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دو زانو: To sit cross - legged/To sit with f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چهارزانو: To sit cross - legged/To sit with f ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anglosphere: کشورهای انگلیسی زبان noun the count ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anglosphere: کشورهای انگلیسی زبان noun the count ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

english speaking countries: کشورهای انگلیسی زبان noun the count ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

english speaking countries: کشورهای انگلیسی زبان noun the count ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reuters: International news agency based in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necrophil: Necrophilia : مُرده خواهی، مرده باز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necrophil: Necrophilia : مُرده خواهی، مرده باز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery: تلفظش به دو صورته : گرو سِری گرو ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو مخ: یکی از معنی های in your face رو مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رو مخ: یکی از معنی های in your face رو مخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white pimple: Pimple : سفید White pimple : جوش سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white pimple: Pimple : سفید White pimple : جوش سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سامانیان: دودمانی که زبان پارسی را حفظ کرد = ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سامانیان: دودمانی که زبان پارسی را حفظ کرد = ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امیر اسماعیل بن احمد: اسماعیل سامانی از امیران دودمان سام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امیر اسماعیل بن احمد: اسماعیل سامانی از امیران دودمان سام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلجوق: Seljuk Dynasty یک دودمان بود Selju ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meerkat: Meerkat ( دم عصایی ) پستاندار کوچکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit home: 🔴 to cause you to realize exactly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spot on: فوق دقیق - کاملاً صحیح و درست 🔴 co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دقیق: Precise - Accurate - Spot on توضیح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nb8: Nordic - Baltic cooperation or NB8 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nb8: Nordic - Baltic cooperation or NB8 ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gulf countries: Countries are gulf countries becaus ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gulf countries: Countries are gulf countries becaus ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swede: Swede : ( فرذ ) سوئدی Swedes : سوئد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obliviate: To forget; to wipe from existence

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncompromising: ⬛ UNCOMPROMISING ⬛ صفت [more uncomp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromising: ⬛ UNCOMPROMISING ⬛ صفت [more uncomp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unruly: 🔴 تعریف ◀️ مثال adjective [more u ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take sides: 🔴 to agree with or support one per ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogmatic: 🔴 If you are dogmatic, you are cer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off brand: Noun 🔴 an unknown, unpopular, or i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push button: 🔴 to do or say something just to m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspirator: 🔴 a person who takes part in a con ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remedy: 🔴 a medicine or treatment that rel ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to wipe smile off ones face: Wipe smile off somebody's face : کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to wipe smile off ones face: Wipe smile off somebody's face : کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

midget: 🗽 اسم قابل شمارش 🌙 often offensi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بی مهری: در تاریخ به ایشان بی مهری شد : She ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسیای صغیر: شبه جزیره ای میان قاره های آسیا و ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اناتولی: آناتولی شبه جزیره ای میان قاره های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اناتولی: آناتولی شبه جزیره ای میان قاره های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هلنیسم: دوران هِلِنی از لشکرکشی های اسکندر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plate: Plate : پلاک ماشین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uplifting: حال خوب کُن - حسٌِ خوب دهنده - نشاط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fearsome: ۱. ترسناک - خوف آور - مهیب ۲. حیرت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fearsome: ۱. ترسناک - خوف آور - مهیب ۲. حیرت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let it go: To let go something : ول کردن - از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زهرا: چندین معنی برای نام عربی زهرا ارائه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a day or two ago: یکی یا دو روز پیش A day or two ago ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a day or two ago: یکی یا دو روز پیش A day or two ago ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nightwalker: a person who walks about at night o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nightwalker: a person who walks about at night o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night caller: Someone who calls you during the mi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night caller: Someone who calls you during the mi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad respect: Example : Mad respect. That paintin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mad respect: Example : Mad respect. That paintin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

margin: ?Which name sounds better : کدوم اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by a very large margin: Matteo by a very large margin : متئ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by a very large margin: Matteo by a very large margin : متئ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distant: دور - دور افتاده اما یکی از کاربرده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what makes you: چی باعث میشه که تو . . . . ◀️ Wha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what makes you: چی باعث میشه که تو . . . . ◀️ Wha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all the way: کاملاً - تماماً بی چشم داشت - بی بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خودارضایی: Fap/Fapping Wank/Wanking Edge/Edgin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untrimmed: اصلاح نشده You look like an untrimm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

untrimmed: اصلاح نشده You look like an untrimm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out there: Out there با Out - there فرق داره ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

middle east: پیشنهاد میکنم از عبارات خاوردار مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far east: پیشنهاد میکنم از عبارات خاوردار مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خاورمیانه: پیشنهاد میکنم از عبارات خاوردار مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

میانجیگری: Macron has asked Iran to mediate in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mediation: Macron has asked Iran to mediate in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

private jet: جت شخصی ?You banned me from Instag ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you do for work: شغلت چیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you do for work: شغلت چیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skincare: I do skincare but my skin doesn't c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jizz: Jizz is the informal Semen منی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonvirgin: Who's not a virgin anymore

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonvirgin: Who's not a virgin anymore

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are all set: آماده اید - همه چی آماده است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you are all set: آماده اید - همه چی آماده است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جون عزیز: کسیکه بیش از حد خودش را دوست داره و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جون عزیز: کسیکه بیش از حد خودش را دوست داره و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwed: ازدواج نکرده ◀️ Jesus was Conceive ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شهر پرتلاطم: پویا و پرتلاطم Vibrant City

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر پرتلاطم: پویا و پرتلاطم Vibrant City

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nyctophile: ♠️ NYCTOPHILIA ♠️ عشق و علاقه به تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captor: noun [count] : someone who has capt ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to burst into laughter: زدن زیر خنده - از خنده ترکیدن ◀️ h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to burst into laughter: زدن زیر خنده - از خنده ترکیدن ◀️ h ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jizzz: Jizz = semen = منی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jizzz: Jizz = semen = منی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trash talk: لفظ بازی، کوری خوانی و کل کل مبارزا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hookers: جمع hooker به معنای فاحشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hookers: جمع hooker به معنای فاحشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conditional love: Unconditional Love : عشق بی چون و چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conditional love: Unconditional Love : عشق بی چون و چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: 1. to remove something from somewhe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex drive: Sex drive, or libido, refers to a p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uninhibited: 🔴 free and natural, without embarr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنتکام: ستاد کل فرماندهی نیروهای ارتش آمریک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foot soldier: سرباز پیاده ◀️ Power to our Irania ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foot soldier: سرباز پیاده ◀️ Power to our Irania ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plow position: ۱. یک حالت در یوگا ۲. یک نوع پوزیشن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plow position: ۱. یک حالت در یوگا ۲. یک نوع پوزیشن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guidance patrol: Guidance Patrol = Morality Police گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moobs: A combination of the words "man" an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moobs: A combination of the words "man" an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

septum: ?What is the septum The nasal sept ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

karen: Karen is a pejorative term for a wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold back: Don't hold back: Don't be shy: do o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به ضرس قاطع: Certainly Surely Genuinely Authenti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منی: همون مایع نجسی که بوی گند وایتکس می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appealing: 🔴attractive or interesting 🔴 show ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S