A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonvirgin: Who's not a virgin anymore

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonvirgin: Who's not a virgin anymore

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are all set: آماده اید - همه چی آماده است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you are all set: آماده اید - همه چی آماده است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جون عزیز: کسیکه بیش از حد خودش را دوست داره و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جون عزیز: کسیکه بیش از حد خودش را دوست داره و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwed: ازدواج نکرده ◀️ Jesus was Conceive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شهر پرتلاطم: پویا و پرتلاطم Vibrant City

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر پرتلاطم: پویا و پرتلاطم Vibrant City

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nyctophile: ♠️ NYCTOPHILIA ♠️ عشق و علاقه به تا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captor: noun [count] : someone who has capt ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to burst into laughter: زدن زیر خنده - از خنده ترکیدن ◀️ h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to burst into laughter: زدن زیر خنده - از خنده ترکیدن ◀️ h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jizzz: Jizz = semen = منی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jizzz: Jizz = semen = منی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trash talk: لفظ بازی، کوری خوانی و کل کل مبارزا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hookers: جمع hooker به معنای فاحشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hookers: جمع hooker به معنای فاحشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conditional love: Unconditional Love : عشق بی چون و چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conditional love: Unconditional Love : عشق بی چون و چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: 1. to remove something from somewhe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex drive: Sex drive, or libido, refers to a p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uninhibited: 🔴 free and natural, without embarr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنتکام: ستاد کل فرماندهی نیروهای ارتش آمریک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foot soldier: سرباز پیاده ◀️ Power to our Irania ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foot soldier: سرباز پیاده ◀️ Power to our Irania ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plow position: ۱. یک حالت در یوگا ۲. یک نوع پوزیشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plow position: ۱. یک حالت در یوگا ۲. یک نوع پوزیشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guidance patrol: Guidance Patrol = Morality Police گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moobs: A combination of the words "man" an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moobs: A combination of the words "man" an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

septum: ?What is the septum The nasal sept ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

karen: Karen is a pejorative term for a wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold back: Don't hold back: Don't be shy: do o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به ضرس قاطع: Certainly Surely Genuinely Authenti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منی: همون مایع نجسی که بوی گند وایتکس می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appealing: 🔴attractive or interesting 🔴 show ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonfactor: nonfactor ( plural nonfactors ) 🔴 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonfactor: nonfactor ( plural nonfactors ) 🔴 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot dog bun: نون باگتی ( Baguette ) که برای هات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hot dog bun: نون باگتی ( Baguette ) که برای هات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیاست خارجه: سیاست خارجه در هژمون ها یک معنی دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاست خارجه: سیاست خارجه در هژمون ها یک معنی دار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنگه باب المندب: Bab al - Mandab Strait The Bab - e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تنگه باب المندب: Bab al - Mandab Strait The Bab - e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کانال سوئز: Suez Canal The Suez Canal is an art ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shortly after: Example : ◀️ she was killed shortl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organ harvesting: برداشت و حذف اعضای بدن انسان ( برخل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organ harvesting: برداشت و حذف اعضای بدن انسان ( برخل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shabby: 🔴in poor condition through long us ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protecting power: نظرات دوستان درسته. یه مثال با هم ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedonist: 🔴 a person who believes that the p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets get down to business: بریم سراغ کارمون بریم به کارمون ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lets get down to business: بریم سراغ کارمون بریم به کارمون ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lets: Let's کوتاه شده ی Let us هست Let's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مماشات: تلفظ: ( مُ ) [ عربی مماشاه ] ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troglodyte: noun [count] : a person who lived i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you do you: 🔴 معنی ◀️ مثال idiom mainly US i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاپت: اگه منظور فرد این پلاستیکایی باشه ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: اشغال کردن مثال : Brazil takes up ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scumbag: a contemptible or objectionable per ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ftm: FTM : ترنس زن به مرد MTF : ترنس مرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mtf: FTM : ترنس زن به مرد MTF : ترنس مرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boob: Boob/boobs : پستون/ممه/سینه ( و جمع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

booty: Boob/boobs : پستون/ممه/سینه ( و جمع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میم: میم ( Meme ) به عکس های طنزآمیزی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

میم: میم ( Meme ) به عکس های طنزآمیزی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meme: میم ( Meme ) به عکس های طنزآمیزی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماتادور: Matador = Bullfighter = گاوباز no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tsk: TSK = نیروهای مسلح ترکیه ( ارتش ترک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: I can tell by your eyebrows that yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surrender: Surrender با to مباد و معنیش میشه ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ne mutlu turkum diyene: Ne mutlu Turkum diyene یک شعار هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ne mutlu turkum diyene: Ne mutlu Turkum diyene یک شعار هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

write down: ( Phrasal verb ) write something o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cot: Cradle : گهواره Crib / Cot : تخت خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what an honour: What an honour, Sir : چه افتخاری قر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what an honour: What an honour, Sir : چه افتخاری قر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to lose altitude: We're losing altitude : داریم ارتفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to lose altitude: We're losing altitude : داریم ارتفا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of my way: Out of my way. Move it. I used to b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of my way: Out of my way. Move it. I used to b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halfway: Example : That's the thanks i get f ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cretin: تلفظ : کری تِن ( ع ن ) 🇺🇸 کرِ تِن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cretin: تلفظ : کری تِن ( ع ن ) 🇺🇸 کرِ تِن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culprit: ۱. مجرم - مقصر - خطا/گناهکار ۲. عام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apprehend: ۱. [انگلیسی قدیمی] متوجه/آگاه شدن و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsportsmanlike: غیرورزشی - ناجوانمردانه - غیرمنصفان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhand: ول کردن - رها کردن - آزاد کردن remo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unhand: ول کردن - رها کردن - آزاد کردن remo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوست پیدا کردن: با make میاد و نه با find. با دومی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوست پیدا کردن: با make میاد و نه با find. با دومی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jade buddha: بودای یشمی ?My stolen jade Buddha s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jade buddha: بودای یشمی ?My stolen jade Buddha s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blighter: ۱. کژرفتار - بی عرضه و کارخراب کن ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impressionism: 19th - century art movement Impres ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warlord: ◀️ For many centuries, the Jade Bud ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accustomed: عادت کرده - خوگرفته Unaccustomed و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetching: adjective [more fetching; most fetc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fetching: adjective [more fetching; most fetc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do as he says: All of you, Drop your weapons : با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do as he says: All of you, Drop your weapons : با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passepartoutz: passepartout نام جکی چان بود در فیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passepartoutz: passepartout نام جکی چان بود در فیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a lane: از سر راه برید کنار Make a lane

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a lane: از سر راه برید کنار Make a lane

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay in your lane: The phrase stay in your lane means ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay in your lane: The phrase stay in your lane means ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

travel: Travel یعنی سفر کردن. گاهی با to می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have faith in someone: To ( have/have got/got ) faith in s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to have faith in someone: To ( have/have got/got ) faith in s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a shot: Give it a try = Give it a shot = یه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alms: noun [plural] old - fashioned : 🔴 ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rutabaga: ۱. شلغم زرد ۲. دست و پا چلفتی I'm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rutabaga: ۱. شلغم زرد ۲. دست و پا چلفتی I'm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vine: Scarf : شال Headscarf : روسری Veil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

veil: Scarf : شال Headscarf : روسری Veil ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have nerve: خیلی جسارت/جرئت داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you have nerve: خیلی جسارت/جرئت داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do you happen to know: مثال : ? Do you happen to speak oth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch off guard: یعنی surprise someone : سورپرایز/شو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tbilisi: تِب لی سی تفلیس پایخت جمهوری گرجست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tbilisi: تِب لی سی تفلیس پایخت جمهوری گرجست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex trafficker: a person who is engaged in the ille ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex trafficker: a person who is engaged in the ille ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brain: What is the brain? The brain is a c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ayran: Yoghurt - based, salted drink آی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوغ: AYRAN : دوغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نماز: نماز 🇮🇷 صلاة 🇸🇦 نمازهای پنج گا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concise: این واژه یک صفت هست، قیدش Concisely ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turmoil: غوغا - آشوب - به هم ریختگی - هرج و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

statuesque: تلفظ : sta. chu. ESK صفت [more stat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

picturesque: adjective [more picturesque; most p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ravishing: adjective 🔴 very beautiful ◀️ She ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resplendent: adjective [more resplendent; most r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

radiant: adjective 1 [more radiant; most rad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

debris: noun [noncount] 1 : the pieces that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz cut: Buzz cut Variety of short hairstyle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep deprived: adjective صفت 🔴 suffering from a l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دفتر نقاشی: Sketchbook Painting Notebook Drawin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heckler and koch: تلفظ : هِکِلِر اَند کُک / hekeleren ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heckler and koch: تلفظ : هِکِلِر اَند کُک / hekeleren ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فلات: Plateau : فلات ( پلَ تُ ) Plato : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scholars pavilion: چهارطاقی دانشمندان ایرانی؛ ساختمانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholars pavilion: چهارطاقی دانشمندان ایرانی؛ ساختمانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patriotic: patriarchal : مرد سالار Patriotic : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persian: Persian و Iranian یکی نیستند Persia ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jackpot: گاهی بعد از خوشحال شدن میگن jackpot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on something: بعداً راجع به چیزی تصمیم گیری کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw distance: In computer graphics, draw distance ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw distance: In computer graphics, draw distance ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

melee weapon: سلاح غیرباروتی - سلاح سرد مثل چاقو، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melee weapon: سلاح غیرباروتی - سلاح سرد مثل چاقو، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solidarity: Solitary : گوشه گیر / منزوی Solidar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

casino: 📌 Casino : قمارخانه - کازینو ( کِس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabaret: 📌 Casino : قمارخانه - کازینو ( کِس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabaret: 📌 Casino : قمارخانه - کازینو ( کِس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arm wrestling: مچ اندازی ( به انگلیسی: Arm wrestli ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the gas: گاز بده ( بعنی پاتو بزار روی پدال گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the gas: گاز بده ( بعنی پاتو بزار روی پدال گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snuggle: verb Usage: always followed by an a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referendum: Referendum : همه پرسی - رفراندوم El ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: Respect : احترام ( اسم ) - احترام گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trigonometric functions: توابع مثلثاتی Functions of an angle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigonometric functions: توابع مثلثاتی Functions of an angle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tangent: نسبت های مثلثاتی / Trigonometric fu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسبت های مثلثاتی: نسبت های مثلثاتی / Trigonometric fu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نسبت های مثلثاتی: نسبت های مثلثاتی / Trigonometric fu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jeah: همون Yeah هیت. گاهی در اسلنگ و خصوص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jeah: همون Yeah هیت. گاهی در اسلنگ و خصوص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گفت اواز: گفت آواز = رپ Rap

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گفت اواز: گفت آواز = رپ Rap

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیام رسان: Messenger : پیام رسان National Mess ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیام رسان: Messenger : پیام رسان National Mess ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نبرد: WAR : جنگ BATTLE : نبرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبرد سالامیس: Battle of Salamis : نبرد سالامیس ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نبرد سالامیس: Battle of Salamis : نبرد سالامیس ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبرد ماراتون: نبرد های بین پارس و یونانی ها : ⬛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نبرد ماراتون: نبرد های بین پارس و یونانی ها : ⬛ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to take order: Your commander is a Greek. Just lik ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to take order: Your commander is a Greek. Just lik ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گارد جاویدان هخامنشی: Immortals

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گارد جاویدان هخامنشی: Immortals

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profit: Profit : سود - منفعت Prophet : پیام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soda machine: ماشین فروش نوشابه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soda machine: ماشین فروش نوشابه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transliteration: فعلش transliterate هست : verb [ ob ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its not rocket science: سخت، دشوار و غیرممکن نیست ( انجام ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its not rocket science: سخت، دشوار و غیرممکن نیست ( انجام ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وتر: 📌 وتر : وتر را در انگلیسی به صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ride: Drive رو برای ماشین بکار میبرن و Ri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to kill the vibe: You're really killing my vibe now. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to kill the vibe: You're really killing my vibe now. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پنس: STAPLER : پنس - منگنه منگنه وسیله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow the fuck up: بزرگ شو Grow the fuck up and look a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow the fuck up: بزرگ شو Grow the fuck up and look a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excavator: اِکس کِوِی تِر بیل مکانیکی ( به ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temperature drop: Temperatures dropping. We're low on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temperature drop: Temperatures dropping. We're low on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back off: برو کنار - بکش کنار

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S