A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a surprise: چه/عجب غافلگیری ای مثلاً وقتی یکی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precise: Be more precise : دقیقتر باش This g ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هلیکوباکتر: هلیکوباکتر پیلوری نوعی باکتری است ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eleonore denuelle de la plaigne: دختری ۱۸ ساله بود که توسط خواهر ناپ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overstep: پای خود را از گلیم خودت دراز تر کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspire: تبانی کردن verb [no obj] 1 : to se ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روافض: روافض جمع رافضی است و امروزه نه همه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شهریاری نیک: شهریاری نیک معنی و مفهوم نام شهریور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuss: ۱. آدم یا حیوان لجباز و رو مخ ( اسم ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isobel yeung: British journalist Isobel Yeung ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برمکیان: خاندان برمکی از خاندان های قدرتمند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drypetis: دری په تیس، یک شاهزاده هخامنشی و دخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریپتیس: Drypetis ( died 323 BCE ) was the d ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلوکیان: نام یک امپراتوری غربی یونانی امپرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat me to it: 🔴 succeed in doing something or ge ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فیستول مقعدی: فیستول مقعدی را می توان به عنوان یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stateira: Stateira II was the daughter of the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stateira ii: Stateira II was the daughter of the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stateira the second: Stateira II was the daughter of the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rampant: Cultural poverty is rampant : فقر ف ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hexe: در زبان آلمانی Hexe ( تلفظ: Hek. se ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cyrus: Kyros یونانی هست Cyrus لاتین هست Ku ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lincoln: ۱. نام خانوادگی یکی از محترم ترین ر ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prosthetic: مصنوعی ( اندام مثل دست، بازو، پا، . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blaxton: 1. Black Stone 2. A masculine medie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelorette: nounNORTH AMERICAN 1. a young unma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gnarly: US slang a : very difficult or bad ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افشاگر کثافت کاری ها: Whistleblower Muckraker

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caique: طوطی های آمازونی ( نام علمی: Pionit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turan: واژه ای تاریخی که به سرزمین سکاها ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disregardful: Disregardful صفت disregard است. این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imminency: بسیاری این ۴ واژه را با هم اشتباه م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eminency: بسیاری این ۴ واژه را با هم اشتباه م ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

explore: 🚨 این نکته رو بگم بعد برید سراغ بق ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awful: تلفظ Offal و Awful هر دو مثل همه A ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Am, is, are مهمترین افعال to be هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make someone proud: باعث افتخار کسی شدن - سربلند کردن ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reclusion: Reclusion : عُزلَت - گوشه گیری - گ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عیب یابی: DIAGNOSIS ( تشخیص پزشکی ) TROUBLES ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bet: قبوله - که اینطور مثال : Cheetah: ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: Right when you walked in : درست موق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get out: 🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steer clear of: steer clear of یک phrase of steer م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how good of you: How good of you to come : خیلی لطف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in no time: سه سوته بطور فوری ( فوراً خیلی عربی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گلنگدن: گلنگدن : Bolt قنداق : Butt ضامن : S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tangent: نسبت های مثلثاتی / Trigonometric fu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go to sleep: Go to sleep : برو بخواب Going to sl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in time: You'll find out, in time : وقتش که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هچل: تلفظ : هَ چَل معنی : دردسر - گرفتار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recurve bow: A recurve bow is a bow with limbs t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see no evil hear no evil: شتر دیدی ندیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrutinize: 🔴to examine ( something ) carefull ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چطوری یا نه: همون خوبی یا نه هست که به شکل مرموز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seven names of god: Seven names of God in JUDAISM : YH ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seven names of god: Seven names of God in JUDAISM : YH ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yahweh: یهوه نام خداوند در دین یهودیت Seven ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yahweh: یهوه نام خداوند در دین یهودیت Seven ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elohim: اِلوهیم ( به عبری: אֱלוֹהִים , אלהי ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یهوه: Seven names of God in JUDAISM : YH ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت و ساپورتِ . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manufacture: ساختن ◀️ LMAO sorry to tell you Cub ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anger issue: مشکلات کنترل عصبانیت That fude got ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banquet: banquet \ ˈbaŋ - kwət \ noun and ve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهن لق: کسیکه راز نگهدار نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblivion: اسم غیرقابل شمارش 1 : the state of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblivious: صفت هست و با more و most تفضیلی و ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برهان حدوث: برهان حدوث یا راه خلقت، یکی از براه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برهان حدوث: برهان حدوث یا راه خلقت، یکی از براه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احیا: تجدید، احیا : Revival احیا کردن : R ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lunacy: noun [noncount] 1 a : extreme fooli ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روان پریش: psycho آدم روان پریش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relinquish: verb 🔴 [ obj] formal : to give up ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white supremacy: White Supremacy : برتری نژاد سفید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shitten: I have shitten myself : ریدم به خود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shitten: I have shitten myself : ریدم به خود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

somber: somber \ ˈs�m - bər \ adjective 1. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کویر: گاهی کویر به معنی خالی و پوچ هم هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generic: adjective [more generic; most gener ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم نواری: Tapeworms

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرم نواری: Tapeworms

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assimilation: 🔴 معنی ◀️ مثال ⬛ طبق دیکشنری لرنر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assimilate: 🔴 معنی ◀️ مثال ⬛ طبق دیکشنری لرنر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard pass: به هیچ عنوان = hard pass

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب شش گانه اهل سنت: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب شش گانه اهل سنت: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب اهل سنت: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب اهل سنت: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب اهل تسنن: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب اهل تسنن: ( به فارسی: نَسک های شش گانه ) کتب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog days: 🔴 Dog days is a plural noun that r ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتب اربعه شیعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب اربعه شیعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتب اربعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب اربعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب شیعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتب شیعه: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصول کافی: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصول کافی: ⬛ أصول الکافی/کتاب کافی ( Kitab al ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litany: noun [count] 1 : a prayer in a Chri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matricide: ⬛ FRATRICIDE ⬛ برادرکشی یا خواهرکشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fratricide: ⬛ FRATRICIDE ⬛ برادرکشی یا خواهرکشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patricide: ⬛ FRATRICIDE ⬛ برادرکشی یا خواهرکشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tribulation: اسم رسمی | معنی : عذاب و ناخوش احوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incessantly: 🔴 continuing without stopping : no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incessant: 🔴 continuing without stopping : no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیب: SLOPE : شیب ∆ The slope to the top ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slope: SLOPE : شیب ∆ The slope to the top ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rectitude: 🔴 معنی ◀️ مثال 🔴 Rectitude is a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artemis: یونایان باستان یکتاپرست نبودند، بلک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ربع الخالی: ربع الخالی بیابانی در شبه جزیرهٔ عر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cast into: Cast به معنی ( انداختن ) و ( قرار د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بد رپ: توضیح کامل : a bad rap: a negativ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buddha: Buddha was founder of a religion kn ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have manners: ادب داشته باشه Have manner ( s )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ratchet: یک مونث بی کلاس، بی شخصیت و بی تربی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوق ماشین: ◀️ Love the city but car horns are ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have to hand it to somebody: 🔴 spoken used to say that you admi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعداد ایات قران: تعداد آیات قرآن: 6, 236 // تعداد آی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایات قران: تعداد آیات قرآن: 6, 236 // تعداد آی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ریال: واحدهای پولی کشورهای مختلف: Rial = ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rial: واحدهای پولی کشورهای مختلف: Rial = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idgaf comebacks: ⬛1. Idgaf either. 2. That makes tw ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idgaf comebacks: ⬛1. Idgaf either. 2. That makes tw ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approaching: در حال نزدیک شدن - در آستانه ی Exa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to cut you off: ◀️ So Andrew, sorry, not to cut you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not to cut you off: ◀️ So Andrew, sorry, not to cut you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outside of heckling: ◀️ So outside of heckling what is y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outside of heckling: ◀️ So outside of heckling what is y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health conscious: سلامتی دوست - مراقب سلامتی ◀️ What ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is all for now: Anyways, that's all for now : به هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is all for now: Anyways, that's all for now : به هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misunderstood: به درستی درک نشده ◀️ I'm Iranian an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow away: 1. kill someone using a firearm 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilation: موزدایی یا اپیلاسیون ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survive: Mom teaches how to love, but dad te ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disguise: Example : nature loves disguising ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breeding harem: ◀️ Birthing hips. Congrats sweetie. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding harem: ◀️ Birthing hips. Congrats sweetie. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مساوی کردن: مثال: I’m talking about the Greek v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مساوی کردن: مثال: I’m talking about the Greek v ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تساوی کشیده شدن: مثال: I’m talking about the Greek v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به تساوی کشیده شدن: مثال: I’m talking about the Greek v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: مثال: I’m talking about the Greek v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give in: 🔴 cease fighting or arguing; admit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont be a buzzkill: ضد حال نباش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dont be a buzzkill: ضد حال نباش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حق پرو مکس: یک اصطلاح اینترنتی که یعنی خیلی حق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حق پرو مکس: یک اصطلاح اینترنتی که یعنی خیلی حق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیچی: یه دونه قیچی: A pair of scissors ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malachi: From the Hebrew name מַלְאָכִי ( Ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malachi: From the Hebrew name מַלְאָכִי ( Ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speculate: ◀️ مثال verb 1 : to think about so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruddy: adjective 1 : having a healthy redd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scanty: ⬛ adjective ⬛ [also more scanty; mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puny: adjective somewhat informal 1 : sma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take place: ۱. جای کسی یا چیزی را گرفتن ∆ No on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im at a loss for words: موندم چی بگم - نمیدونم چی جواب بدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is someone to you: ?Who is she to you : چه نسبتی باهات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sayid: سید Sayid means you do have a defin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm better than i was earlier: من بهتر از قبل هستم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm better than i was earlier: من بهتر از قبل هستم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ذوالنورین: عثمان در شمار مهاجران به حبشه بود، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilettante: dilettante \ ˈdi - lə - ˌt�nt \ nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intermarry: verb [no obj] : to marry a member o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intraracial: درون نژادی Intraracial marriage Int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نود: Nude مترادف Naked به معنی لخت و بره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coordinate office: Coordinate Office : دفتر هماهنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گی زاده: Son of a gay ( Couple ) اصطلاح توه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lindu: Lindu means a liberal hindu. It is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوتمیل: Oatmeal اوتمیل ( Oatmeal ) یک لغت ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lid: ( در ) تو انگلیسی: اگه درب ورودی قص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bhikaristan: Parody name of pakistan. Since it's ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رافضی: به شیعیان مرتضی علی رافضی گویند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recusant: recusant \ ˈre - kyə - zənt \ noun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the guts: جرات کاری را داشتن You don't have t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't you take that tone with me: با من اینجوری صحبت نکن با این لحن و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cafe: Cafe یک واژه ی فرانسوی هست. واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیر هنگام: Late ◀️ Pop's late admission of fai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admission: چندین معنی مختلف داره، ولی یکیش میش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formative guardianship: ولایت تکوینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's light at the end of the tunnel: There's light at the end of the Tun ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S