تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ستمگری، ظلم کردن، ستم کردن

تاریخ
٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کُتیچی از گویش های بلوچی به چوشیدن، چوسیرن می گویند. چوس به معنای مکش هست.

تاریخ
٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه به سمت کاری یا چیزی رفتن، با حرص و طمع زیاد به جایی رفتن، مشتاقانه به جایی رفتن

تاریخ
٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

چیزی یا کسی که کج و راست باشد، نوشته ای که خوانا نباشد و از سطر خارج شده باشد.

تاریخ
٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کُتیچی میگویند: کنج کلانج konj - kalānj

تاریخ
٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

شتاب زده، کاری که با شتاب و عجله انجام شود. حرفی که با عجله زده شود.

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مهربان بودن، شفقت داشتن

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دل افگارشدن، اندوهگین شدن، آزرده خاطر شدن، از دست کسی دل خون شدن

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

خون دل خوردن

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کسی را آزار رساندن، کسی را اذیت کردن، دل افگار کردن، آسایش و آرامش را از کسی گرفتن. معمولا مادران به فرزندان خود که شیطنت می کنند میگویند.

پیشنهاد
٠

چیزی را بسیار تاب دادن، حرفی را پیچاندن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱. پیچ در پیچ، چیزی که زیاد تاب داشته باشد، چیزی که در هم پیچیده باشد۲. دروغ، حرف ناراست

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

از کسی بدون مزد کار گرفتن، در حق کارگر ظلم کردن، حق کارگر را ندادن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به کاغذ، چیزی که از جنس کاغذ باشد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Carlos Paredes ComSE یک نوازنده گیتار و آهنگساز پرتغالی بود. او به عنوان یکی از بهترین نوازندگان گیتار پرتغالی در تمام دوران شناخته می شود.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

کارلوس اومبرتو پاردس ( انگلیسی: Carlos Humberto Paredes؛ زادهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۱۹۷۶ ) یک بازیکن فوتبال اهل پاراگوئه است از باشگاه هایی که در آن بازی کرده ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

آبستن، چهارپایی که آبستن باشد. مایگ بودن: آبستن بودن چهارپا

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی به معنای حاملگی چهارپا است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی آبرویی، بی حیایی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی حیا، بی شرف، بی آبرو

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی پروا به معنی: ۱. شرم، حیا، عزت، آبرو و شرف۲. ترس، بیم، باک

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

حیا داشتن، آبرو داشتن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی پهنات pahnāt می گویند.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱. شغل نداشتن، شاغل نبودن، بی حرفه بودن۲. حوصله داشتن، ۳. ولگرد بودن، لاابالی بودن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

حساس، کسی که نسبت به مسائل اطراف خود حساس باسد و حساسیت به خرج بدهد، کسی که بی خیال نباشد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی غمی: بی غکری، بی خیالی، سهل انگاری

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ذوب کردن، آب کردن، گداختن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ذوب شدن، آب شدن، در چیزی حل شدن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

بم بودن صدا

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بیرجندی به زباله و هر چیزی که دورانداختنی باشد پفتل می گویند. در گویش کُتیچی از گویش های بلوچی پهتل pahtal می گویند

پیشنهاد
١

قطعه قطعه کردن، جزءجزء کردن

پیشنهاد
٠

۱. مسئولیت دادن، منصوب کردن۲. به سر بردن، کسی را به کرسی نشاندن: کسی را منصوب کردن و مسئولیت دادن حرف خود را به کرسی نشاندن: حرف خود را به سر بردن، ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

به هر نحو، هر طور مانده،

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

کسی که گوش های بلند و بزرگی دارد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نفرین است، زهر خوردن، خوردنی که موجب درد و مرض شود.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دری وری گفتن

پیشنهاد
٠

با یکدیگر منازعه نمودن، با خشونت و عصبانیت در مورد موضوعی صحبت کردن، درگیری لفظی پیدا کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

درگیری لفظی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

با خشونت و عصبانیت با یکدیگر صحبت کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

ابرام ورزیدن، پافشاری کردن، یکدندگی نمودن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یکدندگی کردن، پافشاری کردن، اصرار ورزیدن برای انجام کردی،

پیشنهاد
٠

چاره ای برای خود اندیشیدن، تدبیری برای خود اندیشیدن، فکر به حال خود کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی: دستشو: ۱. کسی که در مجالس و محافل دست دیگران را بعد و قبل از غذا خوردن، می شوید۲. ظرفی است که در مجلس و محافل، قبل و بعد از غذا خوردن، ...

پیشنهاد
٠

به گویش کتیچی از زبان بلوچی جَهکُلی jahkoli می گویند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اندکی، مقداری ناچیز،

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ملاحظه کاری،

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درکاری هوشیار بودن، جمع کردن حواس، ملاحظه کردن، دوراندیشی نمودن، محتاط بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر عهده گرفتن، وظیفه خود دانستن، خود را موظف به انجام کاری کردن

پیشنهاد
٠

برعهده کسی بودن، کسی موظف بودن،

پیشنهاد
٠

۱. کاری را بر عهده کسی گذاشتن، کاری را به کسی محول کردن ۲. کسی را مقصر جلوه دادن کوتاهی در کاری را به کسی نسبت دادن