تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارلوس اومبرتو پاردس ( انگلیسی: Carlos Humberto Paredes؛ زادهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۱۹۷۶ ) یک بازیکن فوتبال اهل پاراگوئه است از باشگاه هایی که در آن بازی کرده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبستن، چهارپایی که آبستن باشد. مایگ بودن: آبستن بودن چهارپا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی به معنای حاملگی چهارپا است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی آبرویی، بی حیایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی حیا، بی شرف، بی آبرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی پروا به معنی: ۱. شرم، حیا، عزت، آبرو و شرف۲. ترس، بیم، باک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیا داشتن، آبرو داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی پهنات pahnāt می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شغل نداشتن، شاغل نبودن، بی حرفه بودن۲. حوصله داشتن، ۳. ولگرد بودن، لاابالی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساس، کسی که نسبت به مسائل اطراف خود حساس باسد و حساسیت به خرج بدهد، کسی که بی خیال نباشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی غمی: بی غکری، بی خیالی، سهل انگاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوب کردن، آب کردن، گداختن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوب شدن، آب شدن، در چیزی حل شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بم بودن صدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بیرجندی به زباله و هر چیزی که دورانداختنی باشد پفتل می گویند. در گویش کُتیچی از گویش های بلوچی پهتل pahtal می گویند

پیشنهاد
١

قطعه قطعه کردن، جزءجزء کردن

پیشنهاد
٠

۱. مسئولیت دادن، منصوب کردن۲. به سر بردن، کسی را به کرسی نشاندن: کسی را منصوب کردن و مسئولیت دادن حرف خود را به کرسی نشاندن: حرف خود را به سر بردن، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر نحو، هر طور مانده،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که گوش های بلند و بزرگی دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نفرین است، زهر خوردن، خوردنی که موجب درد و مرض شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دری وری گفتن

پیشنهاد
٠

با یکدیگر منازعه نمودن، با خشونت و عصبانیت در مورد موضوعی صحبت کردن، درگیری لفظی پیدا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درگیری لفظی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با خشونت و عصبانیت با یکدیگر صحبت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابرام ورزیدن، پافشاری کردن، یکدندگی نمودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکدندگی کردن، پافشاری کردن، اصرار ورزیدن برای انجام کردی،

پیشنهاد
٠

چاره ای برای خود اندیشیدن، تدبیری برای خود اندیشیدن، فکر به حال خود کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی: دستشو: ۱. کسی که در مجالس و محافل دست دیگران را بعد و قبل از غذا خوردن، می شوید۲. ظرفی است که در مجلس و محافل، قبل و بعد از غذا خوردن، ...

پیشنهاد
٠

به گویش کتیچی از زبان بلوچی جَهکُلی jahkoli می گویند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندکی، مقداری ناچیز،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملاحظه کاری،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درکاری هوشیار بودن، جمع کردن حواس، ملاحظه کردن، دوراندیشی نمودن، محتاط بودن

پیشنهاد
٠

بر عهده گرفتن، وظیفه خود دانستن، خود را موظف به انجام کاری کردن

پیشنهاد
٠

برعهده کسی بودن، کسی موظف بودن،

پیشنهاد
٠

۱. کاری را بر عهده کسی گذاشتن، کاری را به کسی محول کردن ۲. کسی را مقصر جلوه دادن کوتاهی در کاری را به کسی نسبت دادن

پیشنهاد
٠

وظیفه خود دانستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی بلوچی به آن دندان گریشتک dandān gerištak می کویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

توگوشی به معنی حرفی که در گوش کسی گفته میشود نیز هست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریخت و پاش به معنی اسباب و اثاث خونه یا جایی را درهم و برهم زدن، بدون حساب و کتاب خرج کردن، شلختگی، بی نظمی. ریخت و پاش کردن: اسباب و اثاثیه را برهم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه تنفس کسی مسدود شدن، بر اثر فشردگی گلو مردن، سکوت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی از گویش های بلوچی کنف را هُپَّک hoppak می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنف به معنی خجل، شرمنده و شرمسار است.

پیشنهاد
٠

اشتهای کسی تحریک شدن

پیشنهاد
٠

اشتهای کسی را تحریک کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به معنای اجازه گرفتن و اختیار داشتن برای انجام کاری است. وقتی ۳ نفر از شاهدان که از نزدیکان عروس هستند برای بله گرفتن، پیش عروس می روند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دادن، اذن دادن، در زبان بلوچی رخصت دادن یا رکست دادن به بله گفتن عروس می گویند. وقتی ۳ نفر مرد از اقوام و نزدیکان عروس برای بله گرفتن پیش عروس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رخصت در بلوچی رکست می گویند. به معنای اجازه، خداحافظی، وداع رکست کردن: خداحافظی کردن، وداع کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به معنای خداحافظی کردن، وداع کردن است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبلا، سابقا، جلوتر، مدت زیادی قبل، چندسال قبل.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خنده واداشتن، با لمس نقاط حساسی بدن به وسیله نوک انگشت یا چیزی نرم، کسی را تحریک کردن و موجب خنده او شدن