تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

در اصل پاچه خار است اما اکثرا این اصطلاح را با واژه پاچه خوار اشتباه می گیرند. در قدیم وقتی کسی میخواسته موضوعی و خواسته خود را با کسی مطرح کنه و از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به کسی که تو دل برو و جذاب باشد �دلاله� dalāla می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبل، بی حوصله، کسی که حوصله بلند شدن از جای خود را ندارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک جان مقابل گران جان و تنبل است. به معنای با حوصله، چالاک، کسی که همیشه حوصله انجام کار دارد. کسی که برای انجام دادن کاری، بهانه نمی آورد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بلوچی روتک rōtak به معنای روده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بلوچی روت rōt به معنای روده است. روده انسان یا حیوان. به آن روتک rōtak نیز می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی raytā به معنی دیوانه و مجنون است. کسی که همیشه حرف های پوچ و بیهوده می زند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی، رمنده ramanda ب معنای دیوانه و بی خرد است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی: گوک gwak می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رپکو repkō: کسی که مکر و حیله کند. مکار، حیله گر، فریبکار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رپک راه repk - rāh حیله گری، مکاری، راه و چاره، چاره اندیشی، تدبیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رپک در زبان بلوچی به معنای فریب، حیله، مکر، فن و هنر است. شاید رپک همان ریب عربی باشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بلوچی به شغال، شگال šagāl می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان بلوچی به آن چلکن čelken می گویند. آبی که آلوده و کثیف باشد، آب گل آلود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی از گویش های زبان بلوچی نیز به دیوار، دیوال میگویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتار شدن، در بند افتادن، اسیر شدن،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زبان دراز، کسی که هر چیزی را انکار می کند. در بلوچی می گوین: کحبه زبان kahba zobān

پیشنهاد
٠

خود را آرایش دادن، خود را زینت و زیور بستن، خود را زیبا کردن،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نزnez در برخی از گویش های بلوچی به معنای کِز و کز شدن است. جمع شدن، در خود فرو رفتن، در خود جمع شدن. پارچه ای که به دلیل چروک زیاد، یا آب رفتگی، در خ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پروا، بی ملاحظه، بی تقوا،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منصرف شدن، انصراف دادن، کناره گیری کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داخل کردن، فرو کردن، جای دادن مثل: واژه های عربی را در زبان فارسی وارد کرده اند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی در جایی فرو کردن، چیزی در جایی وارد نمودن. مثل: پنبه را داخل گوش کردن

پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی و گویش کتیچی، پترتن peterten می گویند

پیشنهاد
٠

به زبان بلوچی و گویش کتیچی، پترانتن peterānten می گویند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا شپن، گرفتار شدن، دچار شدن

پیشنهاد
٠

خیلی سریع حرف زدن، پشت سر هم حرف زدن و سکوت نکردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی سریع، با عجله، با شتاب،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بلوچی چَوْچَل čowčalبه معنی، حقه، نیرنگ، فریب و مکر است. چوچل باز یعنی حقه باز، مکار، نیرنگ باز، کسی که اهل مکر و نیرنگ است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوچل باز یعنی حقه باز، مکار، نیرنگ باز، کسی که اهل مکر و نیرنگ است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل دیوانه ها رفتار کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر شخصی، هر فردی، هر انسانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی عمومی، چیزی که عمومی باشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که همه از آن استفاده رایگان کنند، چیزی یا وسیله ای که هر کسی می تواند از آن استفاده کند.

پیشنهاد
٠

بسیار ترسیدن، کنایه از ترسیدن زیاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستمگری، ظلم کردن، ستم کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کُتیچی از گویش های بلوچی به چوشیدن، چوسیرن می گویند. چوس به معنای مکش هست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه به سمت کاری یا چیزی رفتن، با حرص و طمع زیاد به جایی رفتن، مشتاقانه به جایی رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی یا کسی که کج و راست باشد، نوشته ای که خوانا نباشد و از سطر خارج شده باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کُتیچی میگویند: کنج کلانج konj - kalānj

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شتاب زده، کاری که با شتاب و عجله انجام شود. حرفی که با عجله زده شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهربان بودن، شفقت داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل افگارشدن، اندوهگین شدن، آزرده خاطر شدن، از دست کسی دل خون شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خون دل خوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را آزار رساندن، کسی را اذیت کردن، دل افگار کردن، آسایش و آرامش را از کسی گرفتن. معمولا مادران به فرزندان خود که شیطنت می کنند میگویند.

پیشنهاد
٠

چیزی را بسیار تاب دادن، حرفی را پیچاندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. پیچ در پیچ، چیزی که زیاد تاب داشته باشد، چیزی که در هم پیچیده باشد۲. دروغ، حرف ناراست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کسی بدون مزد کار گرفتن، در حق کارگر ظلم کردن، حق کارگر را ندادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به کاغذ، چیزی که از جنس کاغذ باشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Carlos Paredes ComSE یک نوازنده گیتار و آهنگساز پرتغالی بود. او به عنوان یکی از بهترین نوازندگان گیتار پرتغالی در تمام دوران شناخته می شود.