پیشنهادهای مسعود رئیسی (٣٢٥)
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جَهانتِن می گویند. به معنی فراری دادن کسی یا حیوانی
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جِهِستِن می گویند. به معنی گریختن، فرار کردن، دررفتن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، کارجِل kārjel می گویند
واژگان کتیچی کول kōl در گویش کتیچی به معنای واحد شمارش نان است. کول نان: قرص نان
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، گَنْدَه gandah می گویند. به معنای نحس، شوم، بدیمن
واژگان کتیچی دل کِرتِن ( دل کردن ) به معنای جرات کردن و شهامت به خرج دادن است.
واژگان کتیچی دل داشتِن در گویش کتیچی به معنای جرات داشتن، شهامت داشتن است.
واژگان کتیچی بیدل bēdel، در گویش کتیچی به معنی ترسو است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، چَرَّگو čarragō می گویند
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جیره jēra می گویند. به معنی جدل، کشمکش و مجادله
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به زین شتر، کَتَب katab می گویند. در بعضی مناطق بلوچستان هَیّیَت نیز می گویند.
دَپ در زبان بلوچی به معنای دهان است.
واژگان کتیچی دِپ در گویش کتیچی به معنای برجسته و بر امدگی و برجستگی است.
واژگان کتیچی دال در گویش کتیچی به عدس قرمز یا همان عدس هندی می گویند.
واژگان کتیچی داز در گویش کتیچی و زبان بلوچی به نخل وحشی می گویند.
واژگان کتیچی درگویش کتیچی، دراز مهار می گویند. به معنی فردی که بلند قامت و بدقواره باشد.
واژگان کتیچی داب در گویش کتیچی به معنی روش، شیوه، مرام و خصلت است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، کارجِلّی kār - jelli می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، بَوش bowš می گویند. بوش بورن: گیج شدن، سرگردان شدن بوش کرتن: گیج کردن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، سامان گرفتن به معنای ازدواج کردن است
حسادت ورزیدن، حسد ورزیدن، بد کسی را خواستن،
واژگان کتیچی در گویش کتیچی دِل حَوَرَکی del hwaraki می گویند. به معنی نگرانی، پریشانی، اضطراب و دلواپسی است
واژگان کتیچی در گویش کتیچی هِنْگَل و هنگَلُک می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی حِشمناک گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، حِشْم می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، حارشت hārešt می گویند.
خاریدن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی وَیلاک به معنی ولگرد، زن روسپی و هرزه است. ویلاک بورن: ولگرد بودن، روسپی بودن، هرزه بودن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی وَیْل می گویند.
واژگان کتیچی ویل در گویش کتیچی به معنی ول، آزاد و رها است. ویل کرتن: آزاد کردن، رها کردن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی آزردگی، ناراحتی و پریشانی است.
واژگان کتیچی دِلبَندان در گویش کتیچی به معنی امیدوار، انتظار و امید است. دلبندان بورن: امیدوار بودن، انتظار داشتن دلبندانی: امیدواری
واژگان کتیچی درگویش کتیچی به چارپای نر ی که برای جفتگیری برگزیده میشود، تُهمی می گویند.
بکسوات ( روسی: буксовать، buksovat': لغزش ) به عمل لیز خوردن و درجا زدن چرخ های خودرو گفته می شود. اکثر مردم این واژه را به اشتباه بکس باد و یا بکس ...
واژگان کتیچی چَچِّی در گویش کتیچی به معنی الکنی و با لکنت زبان صحبت کردن است.
واژگان کتیچی چَچ čač درگویش کتیچی به کسی می گویند که لکنت زبان داشته باشد. الکن چچ بورن: لکنت زبان داشتن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی جاک jāk می گویند. به معنی بانگ، فریاد و داد است. جاک زرن: بانگ زدن، داد زدن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، چّرِّستِن می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی چیزی را بین چند نفر بصورت مساوی تقسیم کردن است. جزءجزء کردن و بخش بخش کردن است.
واژگان کتیچی جا جا در گویش کتیچی به معنی تقسیم کردن، بخش بخش، جزءجزء است.
واژگان کتیچی درگویش کتیچی، تیگ tēg به معنی جلو و پیش است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، تیربَن می گویند به معنای دعا و تعویذی که از اصابت گلوله به فرد جلوگیری میکند.
واژگان کتیچی تیر کشّیرن: در گویش کتیچی به معنی درد کشیدن عضوی از بدن است به نحوی که عضله و اندامی در یک لحظه شدید درد کند و سپس درد آن کم شود.
تیا در زبان بلوچی به معنی آماده و مهیا است و نیز به معنی سلامت و تندرستی است
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَیار به معنی سلامتی و تندرستی است.
واژگان کتیچی تَکـــُل در گویش کتیچی نوعی پاپوش است که از برگ درخت داز یا همان نخل وحشی بافته می شود.
واژگان کتیچی تُوار درگویش کتیچی به معنی صدا و آواز است. توار کرتن: صدا زدن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تُهم می گویند. به معنای تخم، بذر، دانه
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَهنا tahnā و نیز تَک tak می گویند. تک تهنا نیز میگویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی پاره کردن و دونیم کردن است.