تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جَهانتِن می گویند. به معنی فراری دادن کسی یا حیوانی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جِهِستِن می گویند. به معنی گریختن، فرار کردن، دررفتن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، کارجِل kārjel می گویند

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی کول kōl در گویش کتیچی به معنای واحد شمارش نان است. کول نان: قرص نان

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، گَنْدَه gandah می گویند. به معنای نحس، شوم، بدیمن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی دل کِرتِن ( دل کردن ) به معنای جرات کردن و شهامت به خرج دادن است.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی دل داشتِن در گویش کتیچی به معنای جرات داشتن، شهامت داشتن است.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی بیدل bēdel، در گویش کتیچی به معنی ترسو است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، چَرَّگو čarragō می گویند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، جیره jēra می گویند. به معنی جدل، کشمکش و مجادله

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی به زین شتر، کَتَب katab می گویند. در بعضی مناطق بلوچستان هَیّیَت نیز می گویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دَپ در زبان بلوچی به معنای دهان است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی دِپ در گویش کتیچی به معنای برجسته و بر امدگی و برجستگی است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی دال در گویش کتیچی به عدس قرمز یا همان عدس هندی می گویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی داز در گویش کتیچی و زبان بلوچی به نخل وحشی می گویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی درگویش کتیچی، دراز مهار می گویند. به معنی فردی که بلند قامت و بدقواره باشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی داب در گویش کتیچی به معنی روش، شیوه، مرام و خصلت است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، کارجِلّی kār - jelli می گویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، بَوش bowš می گویند. بوش بورن: گیج شدن، سرگردان شدن بوش کرتن: گیج کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، سامان گرفتن به معنای ازدواج کردن است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حسادت ورزیدن، حسد ورزیدن، بد کسی را خواستن،

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی دِل حَوَرَکی del hwaraki می گویند. به معنی نگرانی، پریشانی، اضطراب و دلواپسی است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی هِنْگَل و هنگَلُک می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی حِشمناک گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، حِشْم می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، حارشت hārešt می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خاریدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی وَیلاک به معنی ولگرد، زن روسپی و هرزه است. ویلاک بورن: ولگرد بودن، روسپی بودن، هرزه بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی وَیْل می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی ویل در گویش کتیچی به معنی ول، آزاد و رها است. ویل کرتن: آزاد کردن، رها کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی آزردگی، ناراحتی و پریشانی است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی دِلبَندان در گویش کتیچی به معنی امیدوار، انتظار و امید است. دلبندان بورن: امیدوار بودن، انتظار داشتن دلبندانی: امیدواری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی درگویش کتیچی به چارپای نر ی که برای جفتگیری برگزیده میشود، تُهمی می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

بکسوات ( روسی: буксовать، buksovat'‎: لغزش ) به عمل لیز خوردن و درجا زدن چرخ های خودرو گفته می شود. اکثر مردم این واژه را به اشتباه بکس باد و یا بکس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی چَچِّی در گویش کتیچی به معنی الکنی و با لکنت زبان صحبت کردن است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی چَچ čač درگویش کتیچی به کسی می گویند که لکنت زبان داشته باشد. الکن چچ بورن: لکنت زبان داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی جاک jāk می گویند. به معنی بانگ، فریاد و داد است. جاک زرن: بانگ زدن، داد زدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، چّرِّستِن می گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی چیزی را بین چند نفر بصورت مساوی تقسیم کردن است. جزءجزء کردن و بخش بخش کردن است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی جا جا در گویش کتیچی به معنی تقسیم کردن، بخش بخش، جزءجزء است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی درگویش کتیچی، تیگ tēg به معنی جلو و پیش است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی، تیربَن می گویند به معنای دعا و تعویذی که از اصابت گلوله به فرد جلوگیری میکند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی تیر کشّیرن: در گویش کتیچی به معنی درد کشیدن عضوی از بدن است به نحوی که عضله و اندامی در یک لحظه شدید درد کند و سپس درد آن کم شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تیا در زبان بلوچی به معنی آماده و مهیا است و نیز به معنی سلامت و تندرستی است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَیار به معنی سلامتی و تندرستی است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی تَکـــُل در گویش کتیچی نوعی پاپوش است که از برگ درخت داز یا همان نخل وحشی بافته می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی تُوار درگویش کتیچی به معنی صدا و آواز است. توار کرتن: صدا زدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی تُهم می گویند. به معنای تخم، بذر، دانه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَهنا tahnā و نیز تَک tak می گویند. تک تهنا نیز میگویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی پاره کردن و دونیم کردن است.