حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

briefcase jockey: A briefcase jockey is a slang term ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

law titan: A “law titan” is a term used to des ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouth for hire: This slang term refers to a lawyer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the library: This term is a playful way of refer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the office: This term refers to the bathroom in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: to express sadness and feeling sorr ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

"Daddy Issues" is a term used to d ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwavering: The term "unwavering" is often used ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: 1 - a long, narrow open hole that ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gear up: to prepare for an activity or event ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

megahertz: یک مگاهرتز ( به اختصار: مگاهرتز ) ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gigahertz: یک گیگاهرتز برابر با 1000 مگاهرتز ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interlope: The word "interlope" means to intru ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutting: unkind and intending to upset someo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roller coaster: 1 - ( also, rollercoaster ) an e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lodging: a place someone pays to stay in whi ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

«اقناع فیزیکی» به استفاده از نیروی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gauge: To make a judgment about something, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

page master: This term refers to someone who has ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wordaholic: A wordaholic is someone who is obse ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like a broken record: This phrase is often used to descri ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without a breather: This phrase means to continue witho ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without a let up: This phrase means to continue witho ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sizzurp: A recreational drug concoction made ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a potty break: This phrase is a more informal and ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break the seal: This slang phrase is often used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yellow rain: This slang term is a euphemism for ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او با حالتی بی خیال و با اعتماد به ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او کودک را با اطمینان، ظرافت و به ر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: عبارت red flag اغلب به عنوان علامت ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: عبارت ممکن است به این ایده اشاره دا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poker face: an expression on someone's face tha ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greenback: از آن زمان تا کنون، یوان چین در مقا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: عشق خیره شدن و زُل زدن به یکدیگر نی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aka: abbreviation for also known as مخفف ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allottee: stock market a possible buyer who h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabbage head: Cabbage head is a term used to desc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skull cracker: Skull - cracker is a slang term for ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throbbing noggin: Throbbing noggin is a colloquial te ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheapflation: the situation when the price of a p ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refute: جاش بیلینگز می گوید؛ "سکوت یکی از ا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkwardness: خندید تا احساس شرمندگیش را پنهان کن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designation: حالا که ارتقاء پیدا کرده، عنوان رسم ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wed: چرا دختر زیبایت را به عقد و ازدواج ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

douche: اگر حامله هستید، هرگز داخل مهبل یا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

douche: تو یک نمونه ژاپنی ناخوشایندی. . . ی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nick: کیف پولم را دزدید.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nick: پلیس او را به اتهام جعل اسناد بازدا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refute: ایزابل هر نوع نماد و ظاهر افاده روش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the floor: سناتور اجازه خواست تا جلسه را برای ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the floor: همه آنها مصرانه درخواست داشتند تا ص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ptsd: Post - traumatic stress disorder ( ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

استیکینگ یا استیک کردن به معنا ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این یک عبارت مجازی است به معنای کو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crank it up: This phrase means to increase the l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin: to invent a new word or expression, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rack one’s brain: To think hard or intensely about so ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the floor: اکنون از رییس جمهور درخواست می کنم ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the floor: اول کسانی که صحبت را آغاز کردند، تا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: سیفون دستشویی را بکشید

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: او دیگر در عنفوان جوانی نیست

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scam: کلاه برداری در حوزه رفاه عمومی، برا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: به خاطر بیماری صرع، او نتوانست آن م ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

odds: پیش از رفتن، چند کار جزئی دارم که ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the floor: رییس خزانه داری بعد از ساعت 12 نیمه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: ای پسره شیطان، گورت را گم کن

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perp: the perpetrator of a crime انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suckle: feed ( a baby or young animal ) fro ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in your business: This phrase refers to someone who i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckface: This word is a derogatory term used ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raggedy: This term describes something that ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worn to a frazzle: This phrase is used to describe som ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worn thin: This term is used to describe somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peeker: A “peeker” is someone who takes qui ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spyer: Spyer is a term used to describe so ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

survivor’s guilt: Survivor’s guilt is a psychological ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental anguish: Mental anguish refers to extreme ps ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با سلام دوست عزیز. من در حوزه بازا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barricade: A barricade is a temporary barrier ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: پاراسلسوس ( پزشک و کیمیاگر و گیاه ش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: ممکن است انجام ورزش های آبی در آب و ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: سامانه ارزیابی فنون و تکنیک های آمو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prowess: اگر چه جثه کوچکی داشت، اما مهارتش د ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scam: او درگیر یک کاهبردی مرتبط با کارت ه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scam: اعتقاد بر این است که آنها نه در جری ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scam: به دلیل این نوع کلاهبرداری، صنعت نف ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: سازمان های محلی و ملی صرع نیز می تو ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead cert: This term is used to describe somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender creative: This term refers to individuals who ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wither: To become dry and shriveled, often ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fester: Fester means to become worse or mor ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: پژوهش مربوطه توسط همتایانش مورد برر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: تنهاده درصد از زندگی با شرایطی که د ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: کیفیت و نتیجه زندگی فرد تا حد زیادی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: خیلی چیزها شرایط را برای رسیدن زنان ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: پنهان کردن یا اجتناب از چالش ها راه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it: در مدت ده دقیقه نمی توانم موفق شوم.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

void: بلند شد و زمانی که به سمت در رفت، چ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

void: خلا فوت مادرش هرگز پر نشد.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

void: شهر بازی جای خالی تفریحات را در این ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

void: زیر پای او هیچ چیز، بجز یک حفره سیا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

void: اداره بسته است ( کارمندان رفته اند ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: جنبه منفی زندگی کردن در اینجا، هزین ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: بیکاری، تورم و نابرابری بیشتر، اغلب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: بار دیگر، تجربه تلخ پیامدهای جذاب ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revile: آنها ترسیدند که اگر او را ناراحت کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saffron: This term refers to a shade of brow ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با سلام. در جستجو ی پاسخ جنا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mood: با حالتی در خود فرورفته به سمت خودر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bully: یک گردن کلفت، دهان او را خونی کرده ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bully: صد بار به گفته ام با مردم گردن کلفت ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bully: او کاملاً زورگویی های تو را به فرام ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: something, such as a swimming pool ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk all over sb: to treat someone badly غیر رسمی رف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stigma scar: This refers to a lasting impact or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outworn: ( especially of an idea or phrase ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رانه: drive theory, theory of drives or d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mug shot: a photograph taken by the police of ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knack: a skill or an ability to do somethi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cunnilingus: فرج لیسی یا به زبان عامیانه، کُ** ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outman: To outsmart or outwit someone in a ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: در باید با دیوار تراز باشد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the aces: To “hold the aces” means to have a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contraire: Contraire is a slang term used to d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versant: Versant is a slang term used to des ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your nose in a book: "Have your nose in a book" is an id ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your wits about you: ( also keep your wits about you ) ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: ماهیچه های پشت دیو صدمه دیده و به ز ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: وزرا شایعات مطرح شده درباره تهمت رش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: اقدامات و فعالیت هایشان/ رابطه عشقی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: این رسوایی، استعفای او را اجتناب نا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رس ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: The sentence "Go to me when her bef ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardcore: ( of a person ) having a very stro ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: شکل حمام های عمومی زنانه گرد با منف ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تک ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست ج ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: سرم کلاه رفته! نصف این گوجه فرنگی ه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: او سر موضوع اجاره، فریبم داد.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: از فریب و دغلبازی دست بردارید و کار ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diy: او دستش به کار نمی رود، حتی یک قفسه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlook: او در ایوان ایستاد تا به اتاق نشیمن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: فکر می کنم باید صادقانه بگویی شب گذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marshy land: Marshy land refers to an area of lo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hilly landscape: A hilly landscape refers to an area ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravel pit: A gravel pit is an excavation or op ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tidbit: A small or interesting piece of inf ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

porcine: Porcine is an adjective that descri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ursine: This word is used to describe somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your finger on the trigger: "Have your finger on the trigger" i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a sea of something: a large amount or number of somethi ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: جف، لازمه اعتراف کنی چه کسی در کارت ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار