حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insight navigator: ✍️ناوبر بینش به ابزاری، منبعی یا فر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esg reporting: ESG Reporting refers to the disclos ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gen ai: Generative Artificial Intelligence ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به وضعیتی اشاره دارد که در ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

### معنی و کاربرد اصطلاح محاوره‌ای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fly by the seat of your pants: to do something difficult without t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweeping: Affecting many things or people; la ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open door: An “open door” refers to an easy op ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero energy buildings: Zero Energy Buildings ( ZEBs ) are ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero energy: Zero energy refers to a state of ha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making energy work: Making Energy Work ( MEW ) is a hol ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country house: mainly UK a large traditional house ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

requisition: to officially request or take somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable plumbing: ✍️سیستم های لوله کشی پایدار به استف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harvesting rainwater: جمع آوری آب باران/ فرآیند جمع آوری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable house: ✍️خانه ای پایدار، که به عنوان خانه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea tree oil: ✍️روغن درخت چای/ یک روغن اساسی است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco friendly kettle: ✍️کتری سازگار با محیط زیست نوعی کتر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annual fuel utilization efficiency: ✍️بهره وری سالانه استفاده از سوخت ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beeswax wrap: ✍️پوشش موم زنبور یک جایگزین قابل اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

composting system: ✍️سیستم کمپوست روشی یا ساز و کاری ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insulated water bottle: ✍️بطری آب عایق نوعی ظرف است که برای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydronic radiant heating: ✍️گرمایش تابشی هیدرونیک سیستمی است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single use plastic: ✍️پلاستیک یک بار مصرف به اقلام پلاس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plant based dairy: ✍️محصولات لبنی گیاهی به محصولات جای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hangover: A hangover is a feeling of illness ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wasted: slang very drunk or very drunk or i ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotty: او در یک اتاق کوچک کثیف زندگی می کر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: ماترک املاک او، بطور مساوی میان فرز ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: در انتهای لوله آزمایش، مقداری ماده ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: چند نفر هنوز مشغول تمیز کردن دندان ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: این احتمال وجود دارد که از پسماندها ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estate: املاک یا زمین ها تقسیم شدند و سپس ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know the score: اگر واقعاً می خواهید از وضعیت یا جز ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know the score: می دانم آن غیرنظامیان بیچاره از وضع ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presence: Presence refers to a person’s abili ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitfall: مثال؛ One pitfall of starting your ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual flush toilet: توالت دوگانه شستشو نوعی توالت است ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manual water filter: فیلتر آب دستی دستگاهی است که برای ح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water meter: ✍️کنتور آب دستگاهی است که حجم آب مص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double glazing glasses: ✍️شیشه های دوجداره به پنجره ها یا د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triple glazing glasses: ✍️شیشه های سه جداره به پنجره ها یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greenhouse gas emission: ✍️انتشار گازهای گلخانه ای به آزاد ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vampire power: به آن بار خیالی یا قدرت آماده نیز گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

task lighting: ✍️ به نور خاصی اشاره دارد که برای ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart plug: یک دستگاه که به شما این امکان را می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dimmer: ✍️ "دیمر" دستگاهی است که برای تنظیم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rice light: "نورپردازی برنجی" نوعی نورپردازی تز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart bulb: "لامپ هوشمند" لامپ LED است که می تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

external storage: "ذخیره سازی خارجی" به دستگاه های ذخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy efficient lamp: "لامپ های صرفه جویی در انرژی" دستگا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy efficient devices: تعریف: دستگاه های انرژی کارآمد، وسا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco friendly devices: دستگاه های دوستدار محیط زیست محصولا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low flow showerhead: یک سر دوش کم جریان به گونه ای طراحی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low flow toilet: توالت کم مصرف نوعی توالت است که به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petrichor: /ˈpet. rɪ. kɔːr/ noun [ U] ENVIRONM ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydroelectricity: برق آبی یا انرژی هیدرولیکی به برقی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mingle: To associate or interact with other ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry cell: A room that prisoners are placed in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get one's head around: to understand ( something ) فهمیدن ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reverie: Reverie refers to a state of being ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sack: 1 - the sack Mainly US informal be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BP: BP Blood Pressure A measurement of ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn someone in: to take a criminal to the police, o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speak my language: ✍️عبارت "حرف دل من می زنی" / برقرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contention: Argument, contest, debate, strife, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

horny: informal feeling or arousing sexual ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congregation: a group of people who have come tog ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go undercover: To investigate or gather informatio ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraction: a situation in which less money is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunch: an idea that is based on feeling an ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bludgeon: beat ( someone ) repeatedly with a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wack job: Wack job or Whack job noun [ C ] UK ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marten: a small wild mammal found in Europe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the record: If someone says something off the r ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pound town: This slang term is used to describe ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در بیت زیر: **بخورد آب و روی سر و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwind: ( Also wind down ) to relax and al ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sub: 1 - A short for submarine sandwich ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on high: in heaven در بهشت، در آسمان God loo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full blown: adjective [ before noun ] completel ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see oneself out: To "see oneself out" means to leave ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shitfaced: adjective/offensive extremely drun ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job: In slang, a “job” refers to a crimi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: To crack something means to success ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dysautonomia: /ˌdɪsɔːtəˈnoʊmiə/ دیس اوتونومی، که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear out: 1 - wear someone out To make someo ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savage: According to Urban Dictionary, “sav ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

macabre: Macabre is used to describe somethi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: 1 - US informal ( also, side orde ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in someone's words: The phrase "in someone's words" ref ...

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub off on someone: Rub off on someone means to influen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transgression: This term refers to an act of break ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novel: Something that is new, original, an ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: Getup A more casual and colloquial ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laparoscopic hysterectomy: تعریف: هیسترکتومی لاپاروسکوپی یک عم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the wind behind: The phrase "have the wind behind" m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rupture: a sudden or violent breaking or bur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call out: informal to criticize someone or as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

render: To render means to portray or repre ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sombre music: /ˈsɒmbə ˈmjuːzɪk/ ✍️موسیقی سوگوار ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sinister music: 👈موسیقی شوم به سبکی از موسیقی اشار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ominous beat: ✍️ضرب آهنگ شوم به الگوی ریتمیک در م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic music: ✍️موسیقی دراماتیک به قطعات موسیقی ا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip off: a secret warning or piece of secret ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferment: commotion or excitement آشوب و هیجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop up: pop - up a restaurant, bar, shop et ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schadenfreude: /ˈʃɑː. dənˌfrɔɪ. də/ a feeling of p ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sore all over: Feeling pain and discomfort in vari ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

پاسخ این سوال به تاریخچه و س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast: An expression of frustration or ang ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spit it out: used to tell someone to start speak ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moloch: مولوخ یا مولک یا مولاک ( به عبری: מ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the spot: 1 - To be exactly what is needed o ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march to your own drum: “March to your own drum” is an idio ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march to your own drum: To do something, act, or behave in ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluster: Cluster refers to a style of jewelr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluster: A cluster is a collection of things ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taser: A brand name for a weapon that give ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip: A container holding bullets and tha ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با سلام. به پیوست عنایت فرمایید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmute: Transmute refers to the act of chan ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit the bed: 1 - ( chiefly US, slang, vulgar, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cushion: In the context of contingency, a cu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: This word is used to describe somet ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excavator: 1 - ( US steam shovel ) a large, ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charlatan: A charlatan is someone who pretends ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: 1 - a cheap copy of a popular prod ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acute: This term is used to describe any c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip: RIP Rest in peace This term is used ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strenuously: /ˈstren. ju. əs. li/ in a way that ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no strings attached: done without conditions or limitati ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am spacing on it: ✍️عبارت "I am spacing on it" به معن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kid yourself: to believe something that is not tr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle: to push or put someone or something ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: آن ها در هر دو مورد پیش بینی هایشان ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: آن متن زمانی که کشتی غرق شده ای بر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch up on sleep: Catching up on sleep refers to the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچ امین الدوله: پیچ امین الدوله، پلاخور، شونگ، شن ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call it a day: This phrase is commonly used to ind ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotty: او در یک اتاق کوچک فرسوده فاقد آشپز ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotty: ما داخل یک خانه فرسوده و کثیف شدیم ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estate: فرد مسئول مدیریت ارث ( وصی ) دارایی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: هاوز آن را یک موقعیت پیش گویانه دان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offshore market: ✍️ بازارهای مالی که خارج از حوزه نظ ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

تقصیر یا خطای کیفری (Criminal Fa ...

١١ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: "موجب شدن" / باعث شدن یا شروع کردن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snow job: A snow job is an informal term that ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

douchebag: /ˈduːʃ. b�ɡ/ mainly US offensive an ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back into the fold: To rejoin or start participating ag ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smell the coffee: "Smell the coffee" is an idiomatic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go a long way with someone: The phrase "go a long way with some ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point well taken: "Point well taken" is an expression ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mountain didn't go to muhammad: The phrase "the mountain didn't go ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hip: To be “hip” means to be up - to - d ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital decision: ✍️ تصمیم گیری های مهم بلندمدت دربار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isothymia: Isothymia is a term coined by polit ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tainted alcohol: Tainted alcohol refers to alcoholic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bootleg alcohol: Bootleg alcohol refers to illegally ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرانه درامد: این مفهوم از تقسیم درآمد کل یا تولی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heartburn medication: داروهایی برای درمان سرماخوردگی و بی ...

١١ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار