پیشنهادهای امیر (٣١٤)
خبرگزار، کسی که گزارشی را مخابره می کند
جمع "حبیب" است
نقطه تمایز To establish a niche ایجاد نقطه تمایز ( در مقالات آکادمیک )
ریزدوره
ID شناسه What is the payment ID? شناسه پرداخت چیست؟
مثلی ناظر به داستان "لباس جدید پادشاه" نوشته هانس کریستین اندرسون؛ جایی کاربرد دارد که برای کسی احترام بیجا بتراشند یا از چیزی صحبت کنند و مبنا بگیرن ...
تقلید کردن در مدخل وبستر copy می خوانیم: ( فعل ) ایجاد یک نسخه ( نسخه برداری ) یا تکثیر از ( چیزی ) و جالب اینکه در مترادف هایش، اسم هایی مثل mock ...
بی حاشیه ( متضاد بحث برانگیز )
راست و ریس کردن
پیش افتادن از کسی، جلو رفتن از کسی
اهرم مالی
پی نما/پس نما background میان نما middle - ground پپش نما foreground
زمان اندک That test was so easy, I was done in no time flat
Porosity تخلخل
نوه دختری
ambiguity
حسن تعلیل ( آرایه ادبی )
هنجارگریزی معنایی
Semantic anomaly
versification
Defamiliarization
appropriate enough
Stylistic Feature ویژگی ها/مختصات سبکی
به شهر و روستایی که در بیابان دیده می شد "سواد" می گفتند همچنین به معنی درون و باطن؛ خاقانی: بیمار بِه سوادِ دل اندر نیاز عشق ( بهتر است باطن دل تو د ...
واژه "سکه" ابتدا به قالبی می گفتند که روی نقره یا طلا می زدند ( به عنوان مثال تصویر پادشاه ) و سپس مجازاً به معنی خود پول استفاده شد. در این معنا معا ...
1 - اثر/احساس منفی ( نسبت به کسی ) 2 - قالب وارونه ( در ریخته گری و قالب گیری )
بلاشَک، چیزی که مقول به تشکیک نباشد
( ضرب المثل ) در توجیه بدعهدی کسی که قول کاری را دهد اما از عهده انجامش برنیاید
هسته خرما ابوسفین عمره اشتر ایشان فراگرفت و بمالید اثر خرماسته دید
یکی از معناهایش �همراه با�ست: I was moving my body to music بدنم رو با ریتم ( همراه موسیقی ) حرکت می دادم
با ریتم They were dancing to music همراه با ریتم، می رقصیدند
( ضرب المثل ) به چیزی گفته می شود که اضافه بیاید و درجای نادرست استعمال شود
مشق نظامی، رژه
زن دیگری گرفتن، خاقانی در مرثیه همسرش می گوید: گفتی دگری کنی، مفرمای * کاین در ورق گمان مبینام ( خاقانی )
گمان: خیال باطل
به پایان بردن گر عمر کران کنم به سودات * سودای تو را کران مبینام ( خاقانی )
به معنی "تاثیر، مهارت هنرمندانه" است و می توان "نمونه کار" هم معنی کرد: دستبردش همه جهان دیده * به همه دیده ای پسندیده ( نظامی ) بت که بتگر کُنَدش د ...
گزاره های "حسبِ حال" و شخصی درباره احساسات ( I feel ) ، نیازها ( what I need is ) و نگرش هایی ( perspective ) که از موضع شخصی و نه نسبت دادن چیزی به ...
نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند هر گردی گردو نیست
دیده شده Musical sense of "union of all parts in a performance" for "ensemble" in English first attested in 1844 معنای موسیقایی "پیوستن تمام قطعه ها ...
اسهال
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
رسمی است که در پایان سال نو میلادی با خاطرات و عادت های بد سال گذشته خداحافظی می کنند و آن ها را روی کاغذی نوشته به آتش می کشند.
well founded
جا افتاده
فک وفامیل relatives
Syllable structure such as CCCV in the word "spray" ساختارها/الگوهای هجایی متشکل از مصوت ( V ) و صامت ( C )
ادای کاری را درآوردن
"نه تنها، بلکه" در فارسی حشو است. می توان "علاوه بر" را به جای آن به کار بست