پیشنهادهای صاحب بابائی (٥٩)
to bap someone به آرومی و با ملایمت ( معمولاً ) به منظور شوخی یا بازی به بدن یا سر کسی مشت یا ضربه زدن.
دهن لق، بی ملاحظه، بی ثبات
این کلمه بیشتر به معنی خاص و یا عجیب و غریب بودنه، اونم به طرزی که جالب به نظر بیاد. معادل �خل و چل� شاید به خاطر بار منفی زیادی که داره، درست نباشه.
به چین و چروک های روی پوست گفته می شه که در اثر استرس و اضطراب ایجاد می شن.
to sleep something away به جای پرداختن به کار یا فعالیتی به خوابیدن مشغول بشین. با خوابیدن از شر چیزی خلاص بشین.
کلاه گذاشتن سر کسی، کسی که سرش کلاه گذاشته شده
صرفاً اون معنی رو نمی ده. a person who anonymously supplies information about covert or illegal action in the organization where they work
فاحشه خانه
وقتی این اصطلاح درباره کاری یا چیزی به کار می ره یعنی اون چیز باید هرچه سریع تر انجام بشه یا گفته بشه و اگه دیرتر بشه ممکنه دیگه فایده نداشته باشه. ...
( بریتیش ) حمله کردن یا انتقاد از کسی که موقعیت و قدرت ( علمی، سیاسی، رسمی، خانوادگی، دوستانه و. . . ) پایین تری از شما دارد.
در مسائل جنسی به معنی همجنس گرا یا همنجس گرایی.
ممکنه به نوعی نوشیدنی الکلی اشاره داشته باشه: a type of light - coloured beer similar to bitter, typically with a higher than average alcohol and hop ...
مراسم ختم. مراسم یادبود برای مردگان.
در روزنامه به معنی مقاله.
برای دارو به معنی عوارض.
بی کم و کاست
سرپرست وضعیت تحصیلی. مقامی دولتی در برخی کشورها از جمله انگلیس که وظیفه برسی وضعیت تحصیلی، و وجود امکانات و شرایط اساسی تحصیلی برای دانش آموزان در ت ...
"?can you hold on two ticks, Terry" ( بریتیش ) ثانیه. "میشه دوثانیه صبر کنی، تری؟"
"entrusting darkness to deceive his god's attention" در این مثال به معنی اعتماد کردن هست: "به تاریکی اعتماد کرد تا خدای خود را فریب دهد. "
( غیر رسمی ) درخواست، سفارش. مثال: I got "app". I already got some hot dogs "سفارش" دادم. از قبل چندتا هات داگ سفارش دادم.
بدون شک. شک نکن. مسلماً. یقیناً.
گردهمایی. مثال: - where are you going - I got a panel. we gonna see The Silence there. - کجا میری - یه گردهمایی دارم. قراره اونجا فیلم �سکوت� ر ...
حماقت
1. زمین تمرین. 2. منطقه آموزشی - نظامی.
وقفه. وقفه انداختن.
ممکنه به عنوان مخفف Metropolitan Police استفاده بشه.
داغون، شکسته، ناامید، غرق در مشکلات. معنی لفظی: مچاله شده.
San Francisco Police Department
شیرابه ی زباله.
به تدریج خراب کردن/نابود کردن/قطع کردن چیزی.
همچنین به معنی سواستفاده از کسی. نفع بردن از کسی و سپس دور انداختن آن فرد.
شک کردن ( بریتیش ) مثال: nobody would cop on with you هیچکس به تو شک نمی کنه
I've come to ask for your blessing اومدم تا برام "دعای خیر" کنی.
در فوتبال عادی و فوتبال آمریکایی به پاس منجر به گل گفته می شود.
ممکنه به عنوان یک اصطلاح به معنی " آب خنک خوردن " استفاده بشه. ( گذراندان وقت در زندان ) همچنین در لغت ممکنه برای فرد ضربه خورده یا درب و داغون استف ...
گاهی می تونید "مورد نقد قرار دادن" ترجمه کنید.
چمباتمه زدن. به حالتی گفته میشه که فرد در دستشویی میشینه.
بیشتر به معنی "موکل" استفاده می شه. شخصی که وکیل مسئولیت دفاع از اون در دادگاه رو به عهده می گیره.
همچنین به کسانی گفته میشه که روح احضار می کنن و یا مثلا جن گیری می کنن
کیف کوچکی که برای نگهداری لوازم بهداشتی و وسایل شستشوی شخصی استفاده می شود.
این کلمه به معنی دستشویی یا همون bathroom هست
برای مواد غذایی مونده هم استفاده میشه خراب/مسموم
یه مثال که بهش بر خوردم, و بیشتر یه اصطلاحه: I'm back in the black زندگیم دوباره خوب شده
قدیم اسم یه غذا بود که متشکل از گوشت، سیب زمینی و پیاز بود البته الان هم شاید استفاده داشته باشه
اصطلاح به معنی تمیز و آراسته بودن. یا به صورت آمیانه خوشتیپ بودن یا تیپ زدن
"کم پیدایی"
بیشتر به عنوان دعوا کردن یا نزاع استفاده میشه
این عبارت یک اصطلاحه و به مسائل مالی مربوط میشه: چقدر پول می خوای؟ چقدر پول کم داری؟
به صورت غیر رسمی و آمیانه به معنی دنیا یا عالم استفاده میشه
مثالی که امروز بهش بر خوردم: the voice with the "husk" of Kim Carnes صدایی با "پوسته" ی کیم کارنس