پیشنهادهای محمد محمودی اردلانی (٦٠)
نگاه کلان به چیزی داشتن، از جزئیات صرف نظر کردن
دوره ی جدل بس
مثل خر تو گل گیر کردن ، هاج و واج موندن
نتونستم، دلم نیومد
شایان ذکر ، قابل توجه
شایان ذکر ، قابل توجه
ارتقا یافته ، به ورژن بهتر خود بهبود یافته، به نظرم متعالی دیگه جای پیشرفت نداره و غلطه وtranscendental نزدیکتره اما شاید بتونیم از تعالی یافته استف ...
کاهش دادن مشکل ، استرس و. . .
بینش گیرا و مستحکم
شخصیت پرورش دهنده، ذاتا مربی
مانع بالقوه
مانع اساسی
گرمای طاقت فرسا
گرمای توان فرسا حرارت تاب فرسا
شوخ طبع تیز زبان شخصیتی شبیه به رشید در جوکر که توانایی انتقال مفاهیم طنز آلود را در کوتاه ترین و موجز ترین شکل ارائه میدهد که غالبا کمی بی ادبانه است
خانه از پایبست ویران است شیخ در بند نقش ایوان است
علی رغم میل باطنی کاری رو انجام دادن
تهاجم تمام عیار اشغال سراسری
حرف نداره محشره!
سالهای مدید در دست ساخته
جنسش ( پارتی مهمونی مراسم، دکور و. . . ) جوره جوره ، همه چی هست از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
آخرت و ته چیزی بودن، خدای . . . . بودن
لقمه ی شبهه خوردن ، تحصیل مال نامشروع کردن
سرمشق گرفتن ، الگو گرفتن که خوبه اما یاد بگیر نصف توعه! یاد بگیر . . . . توعه!
To keep your head above water سر از آب بیرون نگه داشتن کنایه از عدم وجود مشکلات مالی است. از بدهی و مشکل مالی آسوده بودن /فارغ بودن
وظیفه ی خود را انجام دادن ، به تعهد خود عمل کردن
از خروس خون تا بوق سگ کار کردن فارسی را درست یاد بگیریم در بازار های بزرگ بعد از اتمام ساعت کاری بوقی به معنای آزاد شدن سگ های نگهبان بازار دمیده میشد
کیفر خواست کوبنده
Leaning to one side کج شده به یک سمت
با حال و خوش مشرب ، کسی که وقتی باهاشی گذر زمان رو حس نمیکنی
تمایل به سرکشی و عصیانگری تمایل به گستاخی
استعداد اکتسابی است نه وراثتی
سخنان مهرآمیز و با ملاطفت
تماس و لمس مهرآمیز و با ملاطفت
گوشت لطیف
ایده ی چندشناک
مخالفت و انزجار اخلاقی
تیپ زدن، ترگل ورگل کردن، بزک کردن
تیپ زدن، ترگل ورگل کردن
بدیهی که بدیهیه اما در ادبیات پارسی از تحصیل حاصل که نیاز به اثبات نداره نیز استفاده میشه صائب تبریزی میگه حاصل تحصیل ما تحصیل حاصل بوده است ما پی تح ...
توجه کسی را جلب کردن ،
مدافع سرسخت ،
ناظر پرشور ، محقق سخت کوش
کاملا مسخره و به شدت مضحک
به شدت کارآمد
شدیدا اهل رقابت
کشتی شکسته و به شدت مایوس
به شدت جدی، به طور ناموسی
تا ابد قدردان، تا همیشه سپاسگزار
به شدت مخالف, بسیار ضد