ژاسپ - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زامینیدن: نیدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادینیدن: آدینیدن = نیدن / آنیدن ، هدایت کردن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوینیدن: مقدس و متبرک کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترمنیدن: تحقیر کردن ، خفت دادن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پالافتن: پالاییدن ، تمیز کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپیختن: اسپیختن / اشپوختن = مجبور کردن ، اج ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیشیدن: رنگ کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنجافتن: تکمیل کردن ، کامل کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همینیدن: سرودن ( چکامه ) ، نواختن ( ساز )

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنون: هنون = اثر هنود= تاثیر مانند نمون ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابیستن: آبیستن= آراستن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیابیدن: آراستن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارستیدن: اَرستیدن = 1 - آراستن 2 - منظم کرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افرندیدن: آراستن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهاردن: نِهاردن = تُنُک کردن ، رقیق کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر زیدن: پَرزیدن = مانع شدن ، سد کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بریستن: بدست آوردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارغیدن: خشم گین شدن ، نزاع کردن ، پرخاش کرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوهریدن: تغییر کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوینیدن: انتقاد کردن ، پند دادن ، سرزنش کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رخیدن: رَخیدن = نفس نفس زدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارستدن: آراستن ، آراییدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیودن: تخمیر کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازرایستن: آراستن ، مرتب کردن ، منظم کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وهیریدن: تغییر کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شپوختن: زور گویی ، بولی کردن ، قلدری کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هندرزیدن: اندرز دادن ، پند دادن ، نصیحت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرتمیدن: شکاف برداشتن ، پاره شدن ، خراشیده ش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسبیدن: شکاف برداشتن ، پاره شدن ، خراشیده ش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیواژیدن: موافقت کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش پختن: شپوختن / اِشپختن = قلدری کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنوریدن: فریفتن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیویدن: هیویدن = جُزیدن ، تغییر کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملنجیدن: مَلنجیدن = بر کشیدن ، جذب کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیفتن: کیفتن = خم شده به سویی ، گرایش و می ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساردن: آساردن = آماردن ، هماردن ، شماردن ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوشیدن: اندیشیدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میدن: تغییر کردن ، دگرگون شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوینیستن: انتقاد کردن ، نقد کردن ، سرزنش کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاوریدن: جاور کردن ، تغییر کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کهولیدن: کهولیدن / گهوایدن = تغییر کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوتاکیدن: جدا کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوتر: یوتَر = 1 - دیگر 2 - مشخص

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زفا: ابر بارانی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهکمند: دارای فرزند

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرمان: زرمان در پهلوی = پیری ، سالخودگی و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرغون: زرغون = سبز ، تر و تازه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زستن: زستن = 1 - طلب کردن 2 - جُستن ، جس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیاک: زیاک / زهاک = فرزند

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زفان: زفان / زسپان = خطلا ، اشتباه ، بیهو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیناوندیدن: مراقبت کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یان گویی: گفتن سخنان مقدس ، قُدسی گویی ، دعا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیوستن: = زیستن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفاک: گودی ، ژرفا

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یسک: یَسک = بیماری ، ناخوشی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوشیست: عزیز ترین

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یتک: یَتَک = خاصیت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژودن: ژودن = 1 - بلعیدن ، خوردن 2 - ترک ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژوتار: بلع

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژوییدن: = ژودن ، خوردن ، بلعیدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوشداسرینیدن: یوشداسرینیدن = تطهیر کردن ، پاک کرد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در یاختن: قصد کردن ، نیت کردن ، تصمیم گرفتن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایاخت: قصد ، نیت آیاختن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایازش: اراده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشنافتن: اِشنافتن = درک کردن ، فهمیدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوارم: احساس رضایتی که از خوردن غذا حاصل م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوتات: قائم به ذات خود ، به خود متکی ، خدا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خودینگی: صمیمیت ، خودی بودن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خویشینش: تعلق ، تعلق داشت ، وابستگی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خویشیدن: مطعلق کردن ، اختصاص دان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیتودت: ازدواج با خیشاوندان ، ازدواج فامیلی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خویستن: تعریق عرق کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویاپان: دیوانه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویاپهیستن: ویاپِهیستن = دیوانه شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویزاستن: ویزاستن / گزاستن = زیان زدن ، آسیب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ووئیک: ووئیک = رنج ، سختی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانیک: اصلی ، اساسی ، سرچشمه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجیستن: محصور کردن ، احاطه کردن ، محاصره کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خزیستن: خیزیدن ، برخاستن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خروسته: خروسته = صدمه دیده ، لطمه دیده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خروژد: محکم ، استوار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خومر: Xumr = رویا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویتاشتن: ترک کردن ؛ رها کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویخاز: میل ، تمایل

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویخازیدن: خود را وادار کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واسنیدن: غذا دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویشتن: ویشتن = تغییر از خوب به بد ، از حال ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وتیه: وَتیه = شرارت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویشتیه: ناخوشی ، بیماری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویتنگ: غصه ، اندوه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وخشش: رشد و نمو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واینیدن: وایِنیدن = به پرواز در آوردن ، روان ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وزنیدن: وَزنیدن = روشن کردن ، افروختن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وازنیدن: وازَنیدن = هدایت کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وازش: الهام

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویناردن: ترتیب دادن ، مرتب کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وپیک: لقاح

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویشست: ویشست = اکثر ویشستی = اکثریت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچاردن: 1 - توضیح دادن 2 - مشخص کردن 3 - تش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچرد: معتبر ، راست ، اصلی ، مسلم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچهش: تمییز ، تشخیص

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچینش: تشخیص

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچیدار: تشخیص ، قضاوت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچویش: تحقیق ، تفحس ، جستو جو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویدیفته: اغفال شده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویمندمند: محدود ، دارای حد و مرز

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اورور: اوروَر = غذا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویکافتن: پاره کردن ، ویران کردن ، شکافتن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوزوستان: مرده ، بی جان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویمیختن: مخلوط کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اورواخمان: دارای اندیشه ی شاد ، سعید ، خوشبخت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزواریدن: تعبییر کردن ، تفسیر کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اورواخمانیدن: شاد کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اورواخت: خوشبختی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واچافراهیدن: احضار کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وینارش: تمرین

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اورواختن: خوشبخت کردن شاد کردن برای گذشته است ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واچنیدن: به حرکت درآوردن ، بردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویناسش: ارتکاب به گناه ، جرم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوسکارش: 1 - اندیشه 2 - مشاوره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وینست: فاسد ، مفسد ، نا پاک و جانی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وانش: 1 - پیروزی ، فتح 2 - دفاع

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وینیرش: نظم و ترتیب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وانیدن: پیروز شدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویسپ: ویسپ = همه ، هر ، کل

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برمیدن: برمیدن / ورمیدن = از بر کردن ، حفظ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویستار: بی توجه ، تنبل ، غافل

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازوردیدن: آزوردیدن = منحرف شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویشوفتن: منهدم کردن ، نابود کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وسناد: وسناد = برای این که کم کم به "واسه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویشمند: زهراگین

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوسوفرید: قربانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوستن: خاستن ، بلند شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویگرادن: بیدار شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اول اوستن: اول اوستن = برخاستن ، بلند شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوشبام: صبحگاه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اول اوزش: بلند شدن ، خیزش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویهرنده: متغییر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوزدهیک: خارجی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اول ورزیدن: اول ورزیدن = 1 - نفض کردن ، فسخ کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویتاپیدن: گداختن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stratify: لایه بندی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تچانیدن: روان کردن ، به حرکت درآوردن ، به جر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترمانیدن: ترمانیدن = حقیر شمردن ، خوار کردن ، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سترت: گیج ، بیهوش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سترتن: مدهوش شدن ، بی هوش شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترومت: مغرور و متکبر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ستنیک: ثابت ، ایستاده و استوار

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تویه: تویه = توانایی ، نیرو ، قدرت "تویه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن ویمختن: تن در آمیزی ، آمیزش جنسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستوری: سِتوری ( پهلوی ) = قیومیت ، امانت د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توجیدن: کفاره دادن ، جبران کردن ، تنبیه کرد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترازانیدن: 1 - اندازه گرفتن ، سنجیدن 2 - تراز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوتکی: بی توجهی ، غفلت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تروفتن: تَروفتن = دزدیدن ، سرقت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شب یار: شپیار =شربت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توخشش: کوشش و تلاش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریخن: ریخَن = ارثیه ، ثروت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریشک: موی بدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنود: سنود ( اوستان ) = به معنی ابر است.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپاش: سپاش / اسپاش = فضا ، فلک ، جهان Sp ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپورهیدن: سپورهیدن = کامل کردن ، تمام کردن سپ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوهر: کفاره ، تنبیه جسمانی به منظور طلب م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پولیدن: استغفار کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر سرده: دارای انواع گوناگون ، اقسام بسیار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوردن: 1 - مخالفت کردن 2 - عقب راندن 3 - ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سریشک: سریشَک= توده ، گروه ، دسته

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوسدان: زهدان ، رَحِم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستمه: ستمه = شدید

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پزد: در پهلوی ، پزد = رنج و غصه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راذنیدن: راذنیدن = آراستن ، نظم دادن ، منظم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریهری: تمسخر استهزا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پزمایش: پزامش = بلوغ

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پژم: پژم = رنج و غصه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیمینیدن: پیمینیدن = شیر دادن پیم = شیر خوراک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رامستن: خوش بودن ، شاد بودن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رانکیدن: رانَکیدن = آزار و اذیت کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیسیت: گوهر آگین ، زینت شده با گوهر و سنگ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیشمار: شاکی ، کسی که به دادگاه شکایت برد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رانندیدن: از خاطر بردن ، از یاد بردن ، فراموش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج سپوز: کسی که بتواند رنج را تحمل کند ، قوی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیدایستن: پیدا شدن ، آشکار شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رسیک: رَسیک= کودک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روتن: غارت کردن ، تاراج کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزدک: حریص و طماع

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رادیدن: رادی کردن ، بخشش کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رختکی: رختکی / رختکیه = نا خوشی ، بیماری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رایناه: رایِنا / رایِناک = حاکم ، نظم دهنده ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوهلیستن: پوهلیستن / پوهلیدن = کفاره دادن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پتکفتن: اوفتادن ، نزاع ، زد وخورد کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاتیاوند: توا نا ، نیرو مند

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پادشاهش: فرمانروایی ، پادشاهی، ستاک کارواژه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پتموچ: لباس ، پوشش ، حجاب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پتموختن: پوشیدن ، لباس پوشیدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پت روچ: پتروچ = قوت و غذا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پدرودن: پدرودن / پتروتن = هجوم بردن ، حمله ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پتسای: مطابق با ، بر طبق . . . ، بنابر. . ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پتایش: پتایش = دوام ، ادامه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پتوکی: پتوکی / پتوکیه = استحکام ، دوام یاف ...

٢ ماه پیش

مدال‌های ژاسپ