ژاسپ - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشبرداری: دُشبُرداری = ناشکیبایی ، عدم تحمل و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشبرش: دُشبَرِش = بدخواه ، بدرفتار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشابه: دُشابه = زشت روی ، بدنام و بی آبرو

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوشویچار: دُشویچار = تشخیص اشتباه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزذیدن: روذیدن = 1 - نمو یافتن ، روئیدن ، ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزذش: روذِش = توسعه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیسومند: دیسومند = تنومند ، خوش اندام

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رسایش: رِسایش = 1 - بلوغ ، کمال 2 - کفای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزنیدن: روزِنیدن = جرقه زدن ، روشن کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رامستار: رامِستار = صلح ، رامَنی ، آشتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریچیدن: ریچیدن = 1 - ترک کردن 2 - ریزیدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رامنیدن: رامَنیدن = آشتی دادن ، خوش بودن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیواد: زیواد! - = زنده باد! عمرش دراز باد!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زاورش: زاوَرِش = خدمت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیوستار: زیوِستار = زندگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زباییدن: زباییدن = ( پازند ) ستایش کردن ، دع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبایش: زبایش = استغاثه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیوشمند: زیوِشمند = زنده ، جاندار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جندبد: جندبُد / زندبُد= شهربُد ، حاکم شهر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زارمند: زارمند: غمگین ، اندوه مند ، بیشمند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زپاک: زِپاک = اشتباه ، نادرست

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

his eminence: "اوی اَشو" = حضرت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زامنیدن: زامَنیدن = 1 - فرستادن 2 - بسیج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوشتانومند: اُشتانومند = هستیمند ، زنده ، جاندا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیاو: سیاو = لباس

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ستومی: ستومی = 1 - گیجی ، بهت زدگی ، حیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپسی: اَپُسی = بی پسری ، بی فرزندی ، نازا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ستفت تگ: ستفت تگ = تند رو ، بسیار تازنده ست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیده بر: پیچیده بر = برجسته بر ، داررای سینه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیزایی: سیزایی = ستمکاری ، استبداد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سودش: سودِش = ( به پهلوی ) بهره و سود دهی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تدارکات چی: تدارکات چی = سور ویرایی ، کارساز

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیراتی: سیراتی = سیری ، سیرمونی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سزدن: سَزدن = سَختن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنبش: سُنبِش = سوارخ

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنایند: هُنایند = اثر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنونه: هنونه = اثر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنایشگر: هُنایشگر = اثر گذار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنایشگیر: هنایشگیز = متاثر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شایک: شایک ( Shaik ) = نیرومند ، قوی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شنایش: شنایِش = رضایت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شنایانش: شنایانش = ارضاء ، کامروایی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکستار: شکستار = غلبه و چیرگی ، فرآیند شکست ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غلغ: غِلِغ = 1 - سرشت ، نقطه ضعف ، خوی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرشن: فَرشَن = مسعله ، پرسش ، معما

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرشو: فَرشو = مضر ، زیان بخش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروندایی: فَروَندایی = شمول ، فروندگی ، شامل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروستار: فَروَستار = شمول ، محتوی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرتوم: فَرتوم = نخستین

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرکان: فرکان = مبداء

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرکاناندن: فرکاناندن = تاسیس کردن ، بنیان نهاد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرویدن: فَرویدن = 1 - موج زدن ، مرتعش شدن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروانیدن: فَروانیدن = 1 - مرتعش کردن 2 - جا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرمان ابردار: فرمان اَبردار = نافرمان ، کسی که فر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابردن: اَبُردن = نبُردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابرد فرمانی: اَبُردفرمانی = نا فرمانی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برد فرمانی: بُردفرمانی = پیروی و اطاعت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرمانبد: فرمانبُد = فرمانده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فتایش: فتایش = پایداری ، قوام

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیرفتای: دیرفَتایی = دیر پایی ، مقاومت زیاد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرادرش: فرادَرش ( faradarsh ) = تولید

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرجامش: فرجامش = اختتام ، پایان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرپای: فرپای = قسمت جلویی پا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرپیسه: فرپیسه = فربه ، پرگوشت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرایی: فَرایی = نزدیکی ، پیش آمد ، کیفیت ف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرا انداختن: فرا انداختن = مطرح کردن ، طرح کردن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فاچین: فاچین = نسخه ، کُپی ، رونوشت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فراایستادن: فرا ایستادن = پایدار بودن ، استوار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره ورشت: فَرِه وَرِشت = بسیار انجام دهنده ، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرایر: فرایَر = پیش از ظهر

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرا پذیرفتن: فراپذیرفتن = به محضر خویش راه دادن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فراسیدن: فراسیدن = لرزیدن در هنگام تب ، تشنج ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوی مجست: اوی مَجِست = علاحضرت ، عالیجناب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فشنجیدن: فشنجیدن = 1 - خراب شدن، پوسیدن ، ف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرهیست: فَرِهیست = بیشترین

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره اوخت: فَره اوخت = پُرحرف

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره مت: فَرِه مَت = پرُاندیش ، زیاد فکر کنن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فراگشتن: فراگشتن= 1 - متحول شدن 2 - بازگشتن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره هوخت: فره هوخت = گوینده ی گفتار نیک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره هومت: فره هومت = دارانده ی اندیشه نیک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره گان: فره گان = پایه ، بنیان ، اساس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرستش: فِرِستِش = ارسال

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فزونش: فَزونِش = زیاد شدن ، افزایش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرساختن: فرساختن = تکمیل کردن ، به کمال رسان ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فشوش کردار: فُشوش کردار = فزون کردار ، آبادی ده ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فساختن: فِساختن = بازسازی کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فره هورشت: فَرِه هورشت = پیشی گیرنده در نیکوکا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردانستن: گَردانِستن = گرداندن ، چرخاندن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروام: فَروام = مهاجرت ، کوچ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرووشتن: فرووَشتن = عقب نشیی کردن ، کناره گی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردانستار: گَردانِستار = مدیریت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروامیدن: فروامیدن = راهی شدن ، شروع به حرکت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گویچار: گُویچار / گوویچار = تصریح ، توضیح

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وایه دل: وایه دل = حسرت به دل ، عقده ای

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیمار: کیمار = خار ، تیغ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کربزی: کُربُزی = فتنه ، مکر و حیله ی پنهان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کربونه: کَربونه = مارمولک ، کَلبوک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گبراک: گبراگ = قبراق ، هشیار ، مسلح ، آماد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرزم: کَرَزم = فرمانده ی جنگی ، جنگ سالار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوژ سینه: کوژ سینه = دارای سینه های برآمده

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گراهیدن: گراهیدن = شبیه بودن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرفه کام: کَرفه کام = نیک خواه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گراهه: گِراهه = شباهت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گراهانش: گِراهانِش = شبیه سازی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گتا: گِتا = جهان ، گیتی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرفه منش: کَرفه منش = نیک منش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گراهش: گِراهِش = شباهت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرپ خور: کرپ خور = لاشه خور ، مرده خور

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوته سور: کوته سور = کم اشتها

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهرا: چِهرا = متشکل ، دارای هیبت و شکل

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گروان: گروان= گریوانه ، رحم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرازش: گُرازِش = کنایه از رفتار ، تمایل ، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کومند: کومند = ساکن ، دارای جای و مکان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوژ سرون: کوژ سرون / کوژ سُنج = درای سرین و ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردتا: گَردتا = گردنده ، گردون ، چرخنده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرفه مزد: مزد کار خیر ، مزد نیکوکاری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تایاندن: تایاندن = همانند ساختن ، همتا ساختن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهرانا: چهرانا = چهره گر ، شکل دهنده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گریوانه: گریوانه / گریو = زهدان ، پوگان ، رح ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همچهراندن: همچهراندن = همانند کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گاتن: گاتن = سرود خواندن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیریپیدن: گیریپیدن / گیریخیدن = گریه کردن ، گ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیریخیدن: گیریپیدن / گیریخیدن = گریه کردن ، گ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرویش: گرویش = تمایل ، ایمان اسم از گرویی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میت گویش: میت گویش = بد گویی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میت کنش: میت کنش = بد کنش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میت منش: میت منش = بد منش ، کژ منش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوکاردن: گوکاردن = شهادت دادن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیشامی: نیشامی = پگاه ، فجر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نایادی: نایادی = فراموشی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیتاک: گیتاک = موجود در گیتی ، مادی، فیزیک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نهفتار: نهفتار = اختفاء ، پوشیدگی ، نهفتگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مادور: مادوَر = مهم ، اساسی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وینیردن: وینیردن = 1 - انجام دادن 2 - برگ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نستوم: نِست = عمیق ، ژرف نِستوم = عمیق تری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوابه: هوابه = خوش روی ، زیبا ، آبرومند

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیم ژه: نیم ژه = مژه بر هم نهادن و رضایت دا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گنارش: گُنارش = ترتیب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناشایی: ناشایی = نابودگری ، مرگ آوری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگوشیدن: آگوشیدن = در آغوش گرفتن اَنگوشیدن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گناردن: گناردن = مرتب کردن ، ترتیب دادن ، ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم بدی: مردم بُدی / مردم پَدی = مردم سالاری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یدکردن: یُدکردن = جدا کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوپد: هوپد = پدر خوب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نگانیدن: نِگانیدن = نهان کردن ، مخفی کردن ، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ودیرنده: وَدیرنده = درگذرنده ، متوفی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسانیدن: نَسانیدن = تخریب کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناف بش: ناف بش = آزارنده ی خانواده ، برادر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیارس: نیا رَس = ارث ، آنچه از نیا رسد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیوستن: نی وَستن = انجام دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسش: مَسِش = بزرگ داشت ، تکریم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیدواریدن: نی دواریدن = فرار کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهارش: بَهارش = گردش ، تحول

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مامس و بامس: مامَس و بامَس = مادربزرگ و پدربزرگ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نست: نِس = عمیق ، ژرف نستوم = عمیق ترین ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوپس: هوپُس = پسر خوب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسانش: نَسانِش = تخریب

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدردن: بِدردن / وَدَردن = بدر کردن ، گذران ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باپیر و ماپیر: باپیر و ماپیر = پدربزرگ و مادربزرگ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هپره: هَپَره = چرک ، ریم ، زخم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوجیدن: یوجیدن = یوغیدن ، به هم بستن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیزارش: بیزارش = بیزار شدن ، متنفر شدن ، بر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یودگی: یودگی = جدایی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوتبستری: یوت بستری = خیانت زناشویی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوسپوری: هوسپوری = کمال ، بی عیب و نقصی ، در ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وادیدن: وادیدن = 1 - راهنمایی کردن 2 - عر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوژست: هوژست = نیک بار آمده ، با تجربه ، م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوتاش: هوتاش = خوش بُرش ، خوش اندام

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورهومند: وَرهومند = بی اعتماد ، مشکوک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وهمه: وهمه =1 - ترس ( پارسی است ) ، 2 - گ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جدبینشی: جُد بینشی = حالت داشتن عقیده و بینش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ودیرش: وَدیرش = رحلت ، مرگ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پدوماد: پدر و مادر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یشتگار: یشتِگار = عبادت کننده

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هستور: هَستوَر = موجود ، حیوان ، جاندار هس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سارایی: سارایی = خلوص و بی آلایشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هخ: هَخ = هَخا ، دوست ، رفیق

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وایودگانی: وایودگانی = عروسی ، زناشویی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الک گویی: گفتار بیهوده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الک کاری: الک کاری / هَلَک کارش = رفتار دیوان ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الک کنی: اَلِک کنی= کار الکی ، کار بیهوده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هچیشه: هَچیشه / هَچیشیک = نتیجه و ثمره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غنش: غَنِش = زَنِش ( ر. ک : زدن )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پدگاه: پَدگاه = بلا فاصله ، در دم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوشنی: گوشنی / گُشنی = نری ، مردی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همابایستی: هم آبایستی = هم میلی ، نیاز مشترک د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هماگ روش: هماگ رویش = روندگی و پیشرفت همیشگی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هماگ ایستش: هماگ ایستش = دوام همیشگی ، استمرار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هماگ انجمن: هَماگ انجمن = انجمن کُل ، انجمن بزر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوشن: گوشن / گُشن = جوان ، نر ، مذکر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گمیختگی: گُمیختگی = اختلاط ، درهم بودگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوندک: گوندک = سپاه ، دسته سربازان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همبدست: همبَدَست / همبَتَست = مصادف ، مُقار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همبستار: همبستار = الحاق ، به هم بستگی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همدوسیدن: هم دوسیدن / هم دوشیدن = هم دیگر ر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم چمشی: همچَمشی = شریک بودن در قدم زدن ، هم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همگسان: هَمگُسان / همویسان / همبَسان = متضا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همبراتی: همبراتی / همبراتیه = رفاقت ، برادری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همدرنجش: هم دَرَنجِش = مکالمه ، هم صحبتی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همبرات بش: همبرات بِش = دوست آزار ، رفیق رنجان

٢ ماه پیش

مدال‌های ژاسپ