پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٥)
آدم دردسرساز
دستم بنده
آدم بدغذا
ابدا هرگز اصلا حرفشم نزن
آب قطعه!
باید بشاشم
یه الف بچه
در یه چشم بهم زدن
روی میز
به وقتش در زمان مناسب
سرخوشی
برداشتی آزاد
گنده لات
زمان همه چی رو مشخص میکنه.
چشم خوردم
عقب مونده
نفرت انگیزی! بوی گند میدی!
بهت حق میدم قبول دارم
هول نشو نترس دستپاچه نشو
کاری نکردم، قابلی نداشت
هر چی میشه ، بذار بشه
حرف بزن ، اعتراف کن
حرف مفت نزن
منم همینطور
آنتن نمیده
همیشه تو فکرتم
اندازه آسمونا دوست دارم
می خوام کنارم باشی
بدرود
نه بهم برنخورد
یه لحظه وایسا
سرم کلاه نگذاری فریبم ندی!
با بد کسی طرف شدی!
بگا رفتم
اهمیتی نمیدم
با من درنیوفت
نان ساندویچی باریک
بهت بدهکارم
دست از سرم بردار
کاملا موافقم
سهامی عام شدن سهام را به مردم فروختن
کالایی را به کسی انداختن
دم دست در موجودی انبار
به فروش رفتن
آتش به مال خود زدن
چشم بسته خرید کردن معامله سربسته کردن
یک پشیز چندرغاز
به حراج گذاشتن
حراج کردن
کامل به فروش رفتن