پیشنهاد‌های نمیخوام بنویسم (١٦٣)

بازدید
٤٨
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گپ، با فتحه روی گ در گویش دشتی هم به معنای بزرگ و هم به معنای صحبت و گفتگو هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گبه نوعی فرش از لحاظ کیفیت از گلیم بهتر و از قالی پایینتر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوهنه، او را همانند او در روشن تلفظ میشود و سپس فتحه، در واقع تلفظ نزدیک به تلفظ پهلوی ساسانی آن البته با افتادن گ در انتها و جانشین شده ه بجای ان، ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَکه با فتحه روی ل، در گویش دشتی به معنی پارچه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست افغانی آن که نوشتید بوتل، بتل از انگلیسی باتل هست به معنی شیشه و بطری، و واژه ای انگلیسی هست که به کار میبرید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِتَک، با کسره زیر گ، فتحه روی ت، در گویش دشتی، نوعی علف و بوته، بوده و علف هرز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیل سه حرفی به معنی سیلاب ریشه عربی دارد ، و واژه ای مانند مسیله هم از همین کلمه ساخته شده و به معنای محل سیل میباشد یا جایگاهی که بیشترین احتمال سیل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

این دوستانی که مینویسند قره در ترکی میشود سیاه، میشود بگویند ربط یک رنگ به یک ابزار چی هست که استدلال نامربوط مینویسند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشوک با کسره زیر چ، به معنای روزنه و سوراخ درون در و دیوار و مانند اینها ( بیشتر برای دیوار ) هست در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سیل با کسره زیر س، به معنی دیدن هست در گویش دشتی، سیل کردن ) ( نگاه کردن ) و در گویش بوشهری با افتادن ل به سی تبدیل میشود به همین معنا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاییدن، در گویش دشتی به معنی توانستم هم به کار میرود، میگوییم اُم میشاند ( یعنی من میتوانم ) . میتوان این را برای موفق شدن هم به کار برد و در گویش د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شور در گویش دشتی شستن، میشورم ( همان میشویم هست ) بشور ( در فارسی بشوی، بشور )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غَر با فتحه روی غ به معنی گردو خاک و غبار هستش در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غوری، ریخت درست این واژه هست که در گویش دشتی هم به کار میرود زیرا در این گویش همچنان به فارسی میانه و پهلوی ساسانی و فارسی باستان وفادار تر هست حرف ق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غاپ به معنی پنیر نخل در جنوب ایران چه در گویش دشتی و چه در دیگر گویش های رایج در استان بوشهر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاپ ریخت دیگر غاپ به معنی پنیر درخت خرما ( نخل ) هست در جنوب ایران

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوُوَته، که با سایواک خاصی تلفظ میشود که امروزه تنها در کردی موجود هست و در فارسی باستان در واژه خوش بوده است، باید خوانش شود، همان ریخت دیگر سوخته ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوگ با تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی کبک. این را دوباره نوشت تا درباره او در کوگ و واژه های مانند آن که نوشتهنوشته کمی بی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوگ، با تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، همان کبک هست در گویش دشتی. و لرها هم به کبک همین را میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دِروُشیدن با کسره زیر د، و تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی لرزیدن هست در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُور، با تلفظ او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنای ابر در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اُو با تلفظ شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، ریخت دیگر اب در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوسار با تلفظ او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، ریخت دیگر واژه افسار که در گویش دشتی به کار میرود و به افسار گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوشی با تلفظ او همانند آنچه در جور عربی به معنی ظلم و ستم هست ریخت دیگری از شانه هست که به گونه اختصاصی برای وسیله برباد دادن گندم از کاه جدا نشده ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شی با ش و ای و نه مانند شیء عربی بلکه کنند ای در عدد سی تلفظ شود، به معنای زیر در گویش دشتی و همچنین همانند لری معنای شوهر هم میدهد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو با او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم بخوانید میشود شایعه در گویش دشتی. دهخدا چون نتوانسته یا نمیدانستم در گویش ها و زبان مردم ایران ساوا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شو، با خواندن او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی شب در گویش دشتی هست. این واژه همانند تلفظش همان تلفظ show انگلیسی به معنی نمایش هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوش، با خواندن او همانند او در واژه جور عربی به معنی ظلم و ستم به معنی کفشدر گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گور، او را همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم بخوانید، این واژه میشود پاره ای از زمان، لختی از زمان در گویش دشتی و مترادف گاه در فارسی هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُلَرِه، با ضمه روی ک، فتحه روی ل، کسره زیر ر ، به آنچه هنگام زخم روی بدن بسته میشود تا خوب شود گفته میشود ( در گویش دشتی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِتَک، با کسره زیر گ و فتحه روی ت، در گویش دشتی و دیگر گویش های بوشهر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زُرد با ضمه روی ز، به معنای نخ هست در گویش دشتی و زَرد با فتحه همان رنگ زرد هست مانند فارسی در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَکرَک، با فتحه روی ب و ر ، به معنای قرقره که در کارهای ساختمانی و مانند آن به کار میبرند. و گُروک با ضمه روی گ ، به قرقره نخ و مانند آن میگویند در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

گُروک، به معنی قرقره نخ هست در گویش دشتی و قرقره معرب یا ترکی شده این واژه هست. در ضمن به قرقره که در کارهای ساختمانی به کار گرفته میشود، میگفتند بَ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِلیس، با کسره زیر پ به معنای بسیار اندک، ، بسیار کم در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرزه، به معنی بسیار کم، بسیار اندک،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَسَک، با فتحه در ابتدا روی همزه و روی س، به معنای هسته در گویش دشتی و ریخت دیگر آن هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گمانم ساعت مغرب همان سایگ و سایک که پهلوی ساسانی سایه هست باشد. هنوز هم مادرم و قدیمی ترها در دشتی برپایه سایه زمان را می سنجند و بر پایه اینکه سایه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَروَنگ، کمربند مخصوص بالارفتن از درخت خرما

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی هم به معنی تنبل و بی عرضه هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُتُل، با ضمه روی ب و ت ، به معنای سوسک سرگین گردان که عربیش جُعَل هست. در گویش دشتی و همچنین در لری و بختیاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هونَخ ، با فتحه روی نون، فعل امر نشستن در گویش دشتی. خود نشستند را چزدن ( چسدن ) با کسره زیر چ، گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زته با زبر ( کسره ) زیر ز و ت، همان ریخت دیگر زدن هست. در گویش دشتی به جای زدن به کار میرود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

خوی در گویش دشتی ریخت دیگری از خایه هست، و باید بیافزائیم که از لحاظ تلفظ با واژه خوب به معنای سرشت و طبیعت افراد متفاوت هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُه، با پیش ( ضمه ) روی م، همان نخل هست در گویش دشتی و بوشهری و تنگستان و دشتستانی ( برازجان و اطرافش ) و . . . و برابر پارسی اصیل واژه نخل هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُه، م با پیش ( ضمه ) به درخت نخل در گویش دشتی و تمام گویش های دیگر استان بوشهر گویند. گمانم برابر پارسی واژه نخل عربی هست. گاهی مُخ هم گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاره در گویش دشتی و بگونه کلی در جنوب ایران به ویژه بوشهر به حاصل درخت نخل نر گویند که گل و گرده نخل نر را در خود نگه میدارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاکا در گویش دشتی به برادر میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم، اشکم، در گویش دشتی هر دو برای واژه شکم به کار میرود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سور، در گویش دشتی به غذای پرنمک سور میگویند، به آب شور دریا و رو ام آب شور میگویند. و به ندرت شور برای معانی که سور به کار میرود به کار میرود. گمانم ...