پیشنهاد‌های نمیخوام بنویسم (١٤٧)

بازدید
٣٢
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوُوَته، که با سایواک خاصی تلفظ میشود که امروزه تنها در کردی موجود هست و در فارسی باستان در واژه خوش بوده است، باید خوانش شود، همان ریخت دیگر سوخته ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوگ با تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی کبک. این را دوباره نوشت تا درباره او در کوگ و واژه های مانند آن که نوشتهنوشته کمی بی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوگ، با تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، همان کبک هست در گویش دشتی. و لرها هم به کبک همین را میگویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دِروُشیدن با کسره زیر د، و تلفظ او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی لرزیدن هست در گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُور، با تلفظ او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنای ابر در گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اُو با تلفظ شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، ریخت دیگر اب در گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوسار با تلفظ او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، ریخت دیگر واژه افسار که در گویش دشتی به کار میرود و به افسار گویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوشی با تلفظ او همانند آنچه در جور عربی به معنی ظلم و ستم هست ریخت دیگری از شانه هست که به گونه اختصاصی برای وسیله برباد دادن گندم از کاه جدا نشده ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شی با ش و ای و نه مانند شیء عربی بلکه کنند ای در عدد سی تلفظ شود، به معنای زیر در گویش دشتی و همچنین همانند لری معنای شوهر هم میدهد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو با او همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم بخوانید میشود شایعه در گویش دشتی. دهخدا چون نتوانسته یا نمیدانستم در گویش ها و زبان مردم ایران ساوا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شو، با خواندن او شبیه او در جور عربی به معنی ظلم و ستم، به معنی شب در گویش دشتی هست. این واژه همانند تلفظش همان تلفظ show انگلیسی به معنی نمایش هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوش، با خواندن او همانند او در واژه جور عربی به معنی ظلم و ستم به معنی کفشدر گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گور، او را همانند او در جور عربی به معنی ظلم و ستم بخوانید، این واژه میشود پاره ای از زمان، لختی از زمان در گویش دشتی و مترادف گاه در فارسی هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُلَرِه، با ضمه روی ک، فتحه روی ل، کسره زیر ر ، به آنچه هنگام زخم روی بدن بسته میشود تا خوب شود گفته میشود ( در گویش دشتی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِتَک، با کسره زیر گ و فتحه روی ت، در گویش دشتی و دیگر گویش های بوشهر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زُرد با ضمه روی ز، به معنای نخ هست در گویش دشتی و زَرد با فتحه همان رنگ زرد هست مانند فارسی در گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَکرَک، با فتحه روی ب و ر ، به معنای قرقره که در کارهای ساختمانی و مانند آن به کار میبرند. و گُروک با ضمه روی گ ، به قرقره نخ و مانند آن میگویند در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

گُروک، به معنی قرقره نخ هست در گویش دشتی و قرقره معرب یا ترکی شده این واژه هست. در ضمن به قرقره که در کارهای ساختمانی به کار گرفته میشود، میگفتند بَ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِلیس، با کسره زیر پ به معنای بسیار اندک، ، بسیار کم در گویش دشتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِرزه، به معنی بسیار کم، بسیار اندک،

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَسَک، با فتحه در ابتدا روی همزه و روی س، به معنای هسته در گویش دشتی و ریخت دیگر آن هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمانم ساعت مغرب همان سایگ و سایک که پهلوی ساسانی سایه هست باشد. هنوز هم مادرم و قدیمی ترها در دشتی برپایه سایه زمان را می سنجند و بر پایه اینکه سایه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَروَنگ، کمربند مخصوص بالارفتن از درخت خرما

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی هم به معنی تنبل و بی عرضه هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُتُل، با ضمه روی ب و ت ، به معنای سوسک سرگین گردان که عربیش جُعَل هست. در گویش دشتی و همچنین در لری و بختیاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هونَخ ، با فتحه روی نون، فعل امر نشستن در گویش دشتی. خود نشستند را چزدن ( چسدن ) با کسره زیر چ، گویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زته با زبر ( کسره ) زیر ز و ت، همان ریخت دیگر زدن هست. در گویش دشتی به جای زدن به کار میرود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خوی در گویش دشتی ریخت دیگری از خایه هست، و باید بیافزائیم که از لحاظ تلفظ با واژه خوب به معنای سرشت و طبیعت افراد متفاوت هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُه، با پیش ( ضمه ) روی م، همان نخل هست در گویش دشتی و بوشهری و تنگستان و دشتستانی ( برازجان و اطرافش ) و . . . و برابر پارسی اصیل واژه نخل هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُه، م با پیش ( ضمه ) به درخت نخل در گویش دشتی و تمام گویش های دیگر استان بوشهر گویند. گمانم برابر پارسی واژه نخل عربی هست. گاهی مُخ هم گویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاره در گویش دشتی و بگونه کلی در جنوب ایران به ویژه بوشهر به حاصل درخت نخل نر گویند که گل و گرده نخل نر را در خود نگه میدارد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاکا در گویش دشتی به برادر میگویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم، اشکم، در گویش دشتی هر دو برای واژه شکم به کار میرود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

سور، در گویش دشتی به غذای پرنمک سور میگویند، به آب شور دریا و رو ام آب شور میگویند. و به ندرت شور برای معانی که سور به کار میرود به کار میرود. گمانم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ختیدن ریخت دیگری از خوابیدن در گویش دشتی کاربرد دارد. هوختم ( یعنی بخوابم ) ختدسیدم ( خوابیده ایم ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و در ادامه دیدگاه پیش تپ با ضمه روی ت، به معنای اندک و قطره هست در گویش دشتی، و برای مقدار مایعات به کار میرود تنها. ان تَپ با فتحه باشد، بخشی از بد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَپ، به قسمتی از بدنه درخت نخل گفته میشود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البته باید در توضیح دوستمان اضافه کنم که تاره برای محصول نخل می به کار میرود که نگهدارنده گرده های نخل تر هست که از آن برای بارور کردن نخل ماده استفا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنگ، خوشه خرما، در واقع چوب یا شاخه ای که هنگام تولید مثل خرمای ماده ، میوه خرما را حمل می کند پنگ میگویند. پنگ خرما برای ساخت جارو پنگی هم استفاده م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنگ خوشه خرما هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

است با کسره در گویش دشتی در بوشهر هم به نوعی خرما میگویند. یک گونه خرما هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

من خودم پدر و مادرم و تمام نیاکانم اهل دشتی هستند و ما لر نیستیم. گویشمان هم مانند لری از پهلوی ساسانی منشعب شده و به این دلیل شباهت هایی دارد. به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دوست عزیز من خودم از دشتی هستم ما لر نیستیم. اما گویشمان چون مانند عرب از پهلوی ساسانی منشعب شده تا حدی نزدیک هست. ما یکی از گروههای قومی قوم پارس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گنز در گویش دشتی هم به نوع خاصی از زنبورها میگویند البته نه به زنبور عسل.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُزیم ، واژه ای از گویش دشتی که به عقرب میگویند، از همان ریشه فعل گزیدن هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشته مردم در شمال و شمال شرقی روسیه هستند که ترکی حرف میزنند و واژه هایشان مشابه ترکی آذربایجان و چون آنها یک واژه ای مانند چاقو یا از این دست به کا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاقو فارسی هست و در اصل چاکو ( در گویش دشتی که حرف ق را ندارد و غ را هم ندارد یا به ندرت دیده میشود هستش و این گویش از پهلوی ساسانی جدا شده و از گویش ...