پیشنهاد‌های نمیخوام بنویسم (١٦٣)

بازدید
٤٨
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش، برگ درخت خرما را در گویش دشتی گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَک، با فتحه روی ت به نوعی حصیر که با پیش ( برگ درخت خرما را پیش گویند ) نخل درست میکردند میگفتند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گِرخیدن، به شروع آتش گرفتن و به درحال سوختن گویند در گویش دشتی و این تنها از لحاظ آوایی شبیه آن چرندیانی که مشتی ترک انده اند اینجا وآبادیس را با واژ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خُرُنگ، ذغال در حال سوختن ( گرخیدن ) را گویند در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَنکَل، در گویش دشتی نوعی ظرف ذخیره سازی آب که با خاک رس درست میکردند در منطقه دیر و کنگان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هُوانه، با ضمه روی ه و "و" را واو بخوانید، ظرفی برای ذخیره سازی آب بوده و با خاک رس درست میکردند. در دشتی، خمره یا بشکه ذخیره آب که با گل رس درست می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیف در گویش دشتی به پوسته ریشه ریشه روی درخت نخل میگفتند و باهاش ظرف هایشان را میشستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی تُوه گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاپو را در دشتی با گچ درست میکردند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو ( چوو ) ، در گویش دشتی به وردنه گویند. و را واو بخوانید، و روی چ ضمه هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُو ( چوو ) با ضمه روی چ و واو را واو بخوانید نه مصوت او، باهاش نان پهن میکردند، وردنه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَرسِدو، با فتحه روی پ، و کسره زیر س، نوعی زنبیل کوچکتر از گلیله و زنبیل، برای نگهداری رطب بیشتر به کار میبرند. زنبیل بزرگتر از گلیله و گلیله بزرگتر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلیله در گویش دشتی نوعی زنبیل کوچک، برای نگهداری خرما

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوکو، نوعی کوبنده شبیه هاون در دشتی برای کوبیدن پنگ نخل به منظور ساخت بند به کار میبردند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چَخ ، نوعی سنگ شبیه سنگ اسیاب که روی آن با دوکو ( شبیه هاون ) ، پنگ نخل را میگویند تا نرم شود و با پنگ نخل بند ( طناب ) درست میکردند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دد گویش دشتی آن را دروش گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سِپَک با کسره زیر س و فتحه روی پ، نوعی زنبیل که با برگهای دل نخل میبافتند، برای ناندان استفاده میکردند، به خاندان با پیش نخل میگفتند. در دشتی در استا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنگاشت به پنگ ( خوشه درخت خرما ) خشک شده در گویش دشتی میگفتند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هس، به نوعی اسیاب گندم در گویش دشتی در زمان قدیم میگفتند در روستای مادریم در دشتی. امروز میخوام چندتا از این واژه ها بنویسم که امروزه در هیچ فرهنگ ل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم علاوه بر معنی اندک در گویش دشتی به قیف هم گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُم کُم، با ضمه روی هر دو کاف، به معنای قالب در گویش دشتی ، برای قالبی که با آن خشت میزدند به کار نیرود، قالب خشت. در واقع گمانم تکرار دوبار واژه کم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاسیدن به معنی گزیدن در گویش دشتی، مثلا میگوییم: مارش خاسید، یعنی مار او را گزیده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنیم با ضمه روی گ ، میخواهم کمی دقیق تر توضیح بدهم، گنیم همان عدس سبز هست و به نوعی نخود یا چیزی شبیه آن که انکار امروزه دیگر یافت نمی شود میگفتند خُ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنیم با ضمه روی گ، نخود، خُره به معنی عدس. خُره از خوردن گرفته شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیرُم، با ضمه روی ر، در گویش دشتی یعنی اینکه به فرض من، یعنی اینکه فرض کنم. گیریم شکل جمع آن یعنی اینکه فرض کنیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُنیم با ضمه روی گ به معنی عدس هست در گویش دشتی و متفاوت از گنم هست که به گندم میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِنه، با کسره زیر گ به معنی نامرغوب و بی کیفیت هست در گویش دشتی از گنگ و گوناک پهلوی ساسانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُند، با ضمه روی گ به معنای آلت تناسلی در جنوب ایران

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گنا، با کسره زیر گ، به معنای دیوانه و خل هست در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِمنه، با کسره زیر گ، بلغور گندم، نوعی خوراکی که با گندم درست میکنند در گویش دشتی ، ( گندمینه )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُما، با ضمه روی گ، در گویش دشتی به قسمت زیربنای انسان گویند، قسمت نرم بالای شرمگاه،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گَزَر، نوعی هویج در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِریخ، با کسره زیر گ، به معنای گریه هست در کویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِریچه، با کسره زیر گ، در گویش دشتی به استخوان نیمه شانه، استخوان قسمت بالای بازوی انسان که به شانه و کتف متصل است گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِرِند، با کسره زیر گ و ر، در گویش دشتیو در همه گویش های بوشهر به معنای گره هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِنَر، با کسره زیر گ، فتحه ردی گ، به معنای گره هست در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَندَک، با فتحه روی س و ک، همان سنگدان مرغ را گویند در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرجی، در بوشهر به هوای دم کرده و مرطوب گویند و نام باد نیست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نُم داشتن ( ن را با ضمه بخوانید ) به معنای رطوبت داشتن هست در گویش دشتی، به معنی مرطوب بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

شَرجی، دهخدا نادرست نوشته، نام باد نیست، به هوای مرطوب میگوییم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرگُم، با ضمه روی هر دو گ، به نوعی خار بوته صحرایی در گویش دشتی گویند. خاص منطقه بوشهر گمانم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُردیک، با ضمه روی گ ریخت دیگر گُرد، به معنای قلوه، کلیه در گویش دشتی، از گورتک زبان پهلوی ساسانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرده، با ضمه روی گ ، در گویش دشتی همان کلیه را گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گِرده، با کسره زیر گ، نوعی نان محلی در دشتی و بوشهر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرد، با ضمه روی گ به معنی شاخه درخت نخل در گویش دشتی، گُرز هم میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُر، با ضمه روی گ، به معنی شعله آتش که یکباره سرکش شده و اوج می گیرد در گویش دشتی. آتش گرفتن، سوختن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُچیل، با ضمه روی ب، همانند بچیک یا بجیک به گنجشک گویند در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گُت، با ضمه روی گ، به معنی بزرگ در گویش دشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُند با ضمه روی س در گویش دشتی همان سن ، سن و سال

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُپ، با ضمه روی گ، در گویش دشتی به لپ و گونه گویند،