پیشنهاد‌های نمیخوام بنویسم (١٦٣)

بازدید
١١٠
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش، برگ درخت خرما را در گویش دشتی گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تَک، با فتحه روی ت به نوعی حصیر که با پیش ( برگ درخت خرما را پیش گویند ) نخل درست میکردند میگفتند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

گِرخیدن، به شروع آتش گرفتن و به درحال سوختن گویند در گویش دشتی و این تنها از لحاظ آوایی شبیه آن چرندیانی که مشتی ترک انده اند اینجا وآبادیس را با واژ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خُرُنگ، ذغال در حال سوختن ( گرخیدن ) را گویند در گویش دشتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَنکَل، در گویش دشتی نوعی ظرف ذخیره سازی آب که با خاک رس درست میکردند در منطقه دیر و کنگان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هُوانه، با ضمه روی ه و "و" را واو بخوانید، ظرفی برای ذخیره سازی آب بوده و با خاک رس درست میکردند. در دشتی، خمره یا بشکه ذخیره آب که با گل رس درست می ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیف در گویش دشتی به پوسته ریشه ریشه روی درخت نخل میگفتند و باهاش ظرف هایشان را میشستند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی تُوه گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاپو را در دشتی با گچ درست میکردند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو ( چوو ) ، در گویش دشتی به وردنه گویند. و را واو بخوانید، و روی چ ضمه هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُو ( چوو ) با ضمه روی چ و واو را واو بخوانید نه مصوت او، باهاش نان پهن میکردند، وردنه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَرسِدو، با فتحه روی پ، و کسره زیر س، نوعی زنبیل کوچکتر از گلیله و زنبیل، برای نگهداری رطب بیشتر به کار میبرند. زنبیل بزرگتر از گلیله و گلیله بزرگتر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلیله در گویش دشتی نوعی زنبیل کوچک، برای نگهداری خرما

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوکو، نوعی کوبنده شبیه هاون در دشتی برای کوبیدن پنگ نخل به منظور ساخت بند به کار میبردند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چَخ ، نوعی سنگ شبیه سنگ اسیاب که روی آن با دوکو ( شبیه هاون ) ، پنگ نخل را میگویند تا نرم شود و با پنگ نخل بند ( طناب ) درست میکردند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دد گویش دشتی آن را دروش گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سِپَک با کسره زیر س و فتحه روی پ، نوعی زنبیل که با برگهای دل نخل میبافتند، برای ناندان استفاده میکردند، به خاندان با پیش نخل میگفتند. در دشتی در استا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنگاشت به پنگ ( خوشه درخت خرما ) خشک شده در گویش دشتی میگفتند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هس، به نوعی اسیاب گندم در گویش دشتی در زمان قدیم میگفتند در روستای مادریم در دشتی. امروز میخوام چندتا از این واژه ها بنویسم که امروزه در هیچ فرهنگ ل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم علاوه بر معنی اندک در گویش دشتی به قیف هم گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُم کُم، با ضمه روی هر دو کاف، به معنای قالب در گویش دشتی ، برای قالبی که با آن خشت میزدند به کار نیرود، قالب خشت. در واقع گمانم تکرار دوبار واژه کم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خاسیدن به معنی گزیدن در گویش دشتی، مثلا میگوییم: مارش خاسید، یعنی مار او را گزیده است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنیم با ضمه روی گ ، میخواهم کمی دقیق تر توضیح بدهم، گنیم همان عدس سبز هست و به نوعی نخود یا چیزی شبیه آن که انکار امروزه دیگر یافت نمی شود میگفتند خُ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنیم با ضمه روی گ، نخود، خُره به معنی عدس. خُره از خوردن گرفته شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیرُم، با ضمه روی ر، در گویش دشتی یعنی اینکه به فرض من، یعنی اینکه فرض کنم. گیریم شکل جمع آن یعنی اینکه فرض کنیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُنیم با ضمه روی گ به معنی عدس هست در گویش دشتی و متفاوت از گنم هست که به گندم میگویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِنه، با کسره زیر گ به معنی نامرغوب و بی کیفیت هست در گویش دشتی از گنگ و گوناک پهلوی ساسانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُند، با ضمه روی گ به معنای آلت تناسلی در جنوب ایران

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گنا، با کسره زیر گ، به معنای دیوانه و خل هست در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِمنه، با کسره زیر گ، بلغور گندم، نوعی خوراکی که با گندم درست میکنند در گویش دشتی ، ( گندمینه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُما، با ضمه روی گ، در گویش دشتی به قسمت زیربنای انسان گویند، قسمت نرم بالای شرمگاه،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گَزَر، نوعی هویج در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِریخ، با کسره زیر گ، به معنای گریه هست در کویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِریچه، با کسره زیر گ، در گویش دشتی به استخوان نیمه شانه، استخوان قسمت بالای بازوی انسان که به شانه و کتف متصل است گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِرِند، با کسره زیر گ و ر، در گویش دشتیو در همه گویش های بوشهر به معنای گره هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِنَر، با کسره زیر گ، فتحه ردی گ، به معنای گره هست در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَندَک، با فتحه روی س و ک، همان سنگدان مرغ را گویند در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرجی، در بوشهر به هوای دم کرده و مرطوب گویند و نام باد نیست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نُم داشتن ( ن را با ضمه بخوانید ) به معنای رطوبت داشتن هست در گویش دشتی، به معنی مرطوب بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

شَرجی، دهخدا نادرست نوشته، نام باد نیست، به هوای مرطوب میگوییم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرگُم، با ضمه روی هر دو گ، به نوعی خار بوته صحرایی در گویش دشتی گویند. خاص منطقه بوشهر گمانم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُردیک، با ضمه روی گ ریخت دیگر گُرد، به معنای قلوه، کلیه در گویش دشتی، از گورتک زبان پهلوی ساسانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرده، با ضمه روی گ ، در گویش دشتی همان کلیه را گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گِرده، با کسره زیر گ، نوعی نان محلی در دشتی و بوشهر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُرد، با ضمه روی گ به معنی شاخه درخت نخل در گویش دشتی، گُرز هم میگویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُر، با ضمه روی گ، به معنی شعله آتش که یکباره سرکش شده و اوج می گیرد در گویش دشتی. آتش گرفتن، سوختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُچیل، با ضمه روی ب، همانند بچیک یا بجیک به گنجشک گویند در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گُت، با ضمه روی گ، به معنی بزرگ در گویش دشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُند با ضمه روی س در گویش دشتی همان سن ، سن و سال

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُپ، با ضمه روی گ، در گویش دشتی به لپ و گونه گویند،