پیشنهاد‌های نمیخوام بنویسم (١٤٧)

بازدید
٣٠
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد

به سید محمد مجلسی که خیال میکند زبان عربی همان دین اسلام هست، از تعصب بیجا و نادرست مذهبی و دروغ پراکنی دست بردارید، البته عجیب نیست که شما نسبت به ع ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی پیش به معنی جلو، و قبل تر هم هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

نوشته بودم خوی در گویش دشتی ریخت دیگر خایه است. میخواهم کاملتر توضیح بدهم و اصلاح کنم. خوی با کسره زیر خ و سپس ضمه ریخت دیگر خایه است. و خوی با تلف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین تنگیدن در گویش دشتی به معنی استعاری از کوره در رفتن برای کسی هم هست. مثلا : میتنگت سیم= با عصبانیت و از سر خیره سری یکدفعه حرف درشت بهم میزند ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگیدن با کسره زیر ت به معنای پریدن در گویش دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگیدن در گویش دشتی به معنی پریدن و جهیدن هست. بتنگ= بپر.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدی تو زیر و کام بدو اندرون بسی با ریدکان مطرب بودی به فر و زیب " رودکی" ریدکان= رودکان= رودک ها، جمع کرد به معنی خردسال و عزیز یا کوچک و عزیز یا ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گَرد، با فتحه روی گ به معنی پودر هم به کار میرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بچه ده روزه ترک انده به پدر و مادرم و پدران و مادرانشان در دشتی که گرخیدن را به معنی گر گرفتن و در حال برافروختن به کار میبردند ایراد گرفته و میخواهد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جِخی با کسره زیر ج، جخی، به دویدن و به گریختن گویند در گویش دشتی، جَس گذشته آن ( بن ماضی ) هست. میجخی= می دوی جسی= گریختی، دویدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِزی، با کسره زیر م، در گویش دشتی همان خواستن یا بن ماضی فعل خواه هست. اُم مِزی= میخواستم. اِت میت= میخواهی. در گویش دشتی همانند دوران های باستان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی آن را مُشک گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رُبیون، با ضمه روی ر، در گویش دشتی به میگوی رودخانه مند گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رُبیون، با ضمه روی ر، به میگوهای درون رودخانه مند در منطقه دشتی میگفتند. میگو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیلَک، با برگ درخت نخل درست میکردند برای نگهداشتن ماهی های که از رود میگرفتند در منطقه دشتی درست میکردند و به کار میبردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریَه، با فتحه روی ی، در گویش دشتی نوعی نخ که با ان تور ماهیگیری می بافتند .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سِدِدو، با کسره زیر س و د ، و " و" آخر را " او" بخوانید نوعی ماهی رودخانه ای در رودخانه مند در منطقه دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَدر، با فتحه روی ه، نوعی دام تور صیادی که با گرز ( شاخه ) درخت نخل درست میکردند، و با آن در رودخانه مند ماهی می گرفته اند در منطقه دشتی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُله، با ضمه روی ک، در گکیش، دشتی به معنی آغل و خس که بز و گوسفند را د آن نگه می داشتند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لُوکه، و را مانند" او "در جور و نو و دو ( دویدن ) و روشن" بخوانید، نوعی تختخواب که با گرز ( شاخه ) درخت نخل میساختند در منطقه دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُردنه، با ضمه روی گ، گردینه، سته، دسته صدتایی گرز ( شاخه درخت خرما ) نخل، که کنار هم پیچیدند و با آن در برای آغل و خس ( کله در گویش دشتی ) را با آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی و بوشهر آن را سپسو گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپسو، سپسون، در گویش دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی آن را سِپَک گویند، با کسره زیر س و فتحه روی پ، تویزه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دشتی چندین نوع زنبیل از برگ درخت خرما درست میکردند. بزرگترین را بَل میگفتند با فتح روی ب بخوانید، بعد زنبیل، بعد گلیله و در انتها پَرسدو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی هم کوگ گویند، او را مانند او در "جور، نو، روشن و. . . " بخوانید نه مانند او در "رو "، " گو" و . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُغول، با ضمه روی چ ، و "و" را " او" بخوانید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُغول، پرنده ای کمی بزرگتر از گنجشک، تاجدار، تلاش کمی بزرگتر از گنجشک در منطقه دشتی ( احتمالا نوعی هد هد ( نوعی شانه به سر، نوعی پوپک ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی مار ملوسک هم میگفتند در قدیم. نمیدانم الان بگویند یا نه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

در گویش دشتی آن را از لیست گویند، بز لیسک نوعی تمساح ، همان بزمجه درست تر هست. سمی بوده و هست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُز لیسک، نوعی جاندار شبیه پمبزک و مارمولک در منطقه دشتی، نیشش سمی بوده و هست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پمبزک، جانوری شبیه مارمولک، آفتاب پرست را گویند، هنگام بیرون آمدن آفتاب می انده زیر آفتاب و آفتاب می گرفته است در منطقه دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هُوانه، با ضمه روی ه و واو را واو بخوانید، نوعی ظرف ذخیره سازی آب که با خاک رس درست میکردند در منطقه دشتی، دیر و کنگان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَل ، نوعی زنبیل بلندتر از زنبیل، با برگ نخل ( پیش مُه ( درخت خرما ) ) در گویش دشتی گویند. بل بزرگتر از زنبیل، زنبیل بزرگتر از گلیله و گلیله بزرگتر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش، برگ درخت خرما را در گویش دشتی گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَک، با فتحه روی ت به نوعی حصیر که با پیش ( برگ درخت خرما را پیش گویند ) نخل درست میکردند میگفتند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گِرخیدن، به شروع آتش گرفتن و به درحال سوختن گویند در گویش دشتی و این تنها از لحاظ آوایی شبیه آن چرندیانی که مشتی ترک انده اند اینجا وآبادیس را با واژ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خُرُنگ، ذغال در حال سوختن ( گرخیدن ) را گویند در گویش دشتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَنکَل، در گویش دشتی نوعی ظرف ذخیره سازی آب که با خاک رس درست میکردند در منطقه دیر و کنگان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هُوانه، با ضمه روی ه و "و" را واو بخوانید، ظرفی برای ذخیره سازی آب بوده و با خاک رس درست میکردند. در دشتی، خمره یا بشکه ذخیره آب که با گل رس درست می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیف در گویش دشتی به پوسته ریشه ریشه روی درخت نخل میگفتند و باهاش ظرف هایشان را میشستند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش دشتی تُوه گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاپو را در دشتی با گچ درست میکردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو ( چوو ) ، در گویش دشتی به وردنه گویند. و را واو بخوانید، و روی چ ضمه هست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُو ( چوو ) با ضمه روی چ و واو را واو بخوانید نه مصوت او، باهاش نان پهن میکردند، وردنه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَرسِدو، با فتحه روی پ، و کسره زیر س، نوعی زنبیل کوچکتر از گلیله و زنبیل، برای نگهداری رطب بیشتر به کار میبرند. زنبیل بزرگتر از گلیله و گلیله بزرگتر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلیله در گویش دشتی نوعی زنبیل کوچک، برای نگهداری خرما

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوکو، نوعی کوبنده شبیه هاون در دشتی برای کوبیدن پنگ نخل به منظور ساخت بند به کار میبردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چَخ ، نوعی سنگ شبیه سنگ اسیاب که روی آن با دوکو ( شبیه هاون ) ، پنگ نخل را میگویند تا نرم شود و با پنگ نخل بند ( طناب ) درست میکردند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دد گویش دشتی آن را دروش گویند