پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٤٥٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اندیشه: ( ( اندیشه در پهلوی در ریخت هندشگ handēšhag بکار می رفته است ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 332. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

انبوه : انبوه در پهلوی همبوه hambūh می توانسته است بود .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " تاره" می نویسد : ( ( تاره ، در پهلوی تارگ tarag بوده است ، همچون " تاری " و تاریک " ، ریختی پساوندی از" تار" است . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گنده: [ گ َ دَ / دِ ] ( ص ) گندیده و عفن دکتر کزازی در مورد واژه ی " " می نویسد : ( ( گنده در پهلوی گندگ gandag است ) ) ( ( پیامش چو بشنید شاه یمن، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پژمردن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پژمردن " می نویسد : ( ( پژمردن ریختی پیشاوندی از " مردن " است و پژ در آن پیشاوند . این پیشاوند را در " پژواک " نیز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژگان کوچک و کودک ( در اوستایی kutaka بوده ) و کُر ( =پسر در گویشهای ایران غربی ) و کُرک ( در ارمنستان ) و کولان ( =پسر در وزیرستان ) همریشه هستند ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه قباد Qubāδگویش دیگر واژه ایرانی کوات kavāta به معنای جوان یا نیرومند young vigorous از ریشه kau به معنای کوچک small ساخته شده است. واژگان کوچک و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی نوکر با واژه پهلویک چاکر cakar به معنای خدمتکار با واژه لوری - کوردی چوکره co - ke - rah به معنای پسرک و واژه هندیchokra - छोकरा به معنای پسر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

واژه پهلویک چاکر cakar به معنای خدمتکار با واژه لوری - کوردی چوکره co - ke - rah به معنای پسرک و واژه هندیchokra - छोकरा به معنای پسر ( پادو ) boy ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

لغت مادی ( قوم ماد ) فرانک ( فرنه=شکوه/کا=پسوند دارندگی ) به معنای شکوهمندکه در آرامی و عبری پرانک ثبت شده از واژه اوستایی هرنکا ( h ) varnaka ستانده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

لغت اوستایی کار به معنای مردمان سپاه people army است که در واژه کاروان kāravān* ( حرکت گروهی از مردمان ) و سرکار ( رئیس مردمان ) و کس وکار ( کس و کسا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه طرح شکل دیگر واژه ایرانی تهر به معنای مدل نمونه شما scheme الگو است که امروزه در گویشهای مرکز و غرب ایران به کار میرود، مثلن میگویند "این دو چیز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

آنطور که لغت شناسان لاتین میگویند واژه body به معنای بدن که در پیشا - آلمانی به شکل budagan ثبت شده از ریشه آریایی bʰewd ستانده شده که معنای آن بیدار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

لغت عربیزه فلز filiz گویش دیگر واژه آریایی پلز یا پلنز به معنای درخشنده نورافشان تابنده براق است که از ریشه هندواروپایی ( s ) plēnd به معنای درخشنده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه ی انگلیسی meet با واژه ی مهمان فارسی هم ریشه می باشد . زیرا لغت امروزی مهمان در فارسی و واژه ی انگلیسی meet از لغت اوستایی و به شکل قدیمی تر هند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه ی آجر در اصل به شکل آگر egar بوده به معنی دیوار آجری که لغت سومری است آگر egar از دو بخش تشکیل شده بخش اول آن e ( ائ ) می باشد که با واژه ی ترکی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی یخ از واژه ی آریایی yeg گرفته شده است . حرف خ که در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است . لذا در واژه آریایی yeg نیز حرف خ جانشین گ شده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارآگاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کارآگاه" می نویسد : ( ( کارآگاه در پهلوی در ریخت کاریآگاس kār - āgās و آگاهی در ریخت آگاسیهāgāsīh بکار می رفته ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاهزاده در پهلوی شاهزاتگ šāh - zātag بوده است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نهفت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نهفت" می نویسد : ( ( نهفت ، در معنی نهان ، از مصدر نهفتن بر آمده است . این مصدر ، در پارسی ، تنها در ساخت های گذشته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

گویش در زبان انگلیسی بهguage بدل شده که در واژه ی language آن را می بینیم language در اصل landguage بوده به معنی گویش سرزمینی یا زبان و گویش منطقه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی فارسی " دختر " با daughter در انگلیسی و tochter در آلمانی ، datter نروژی و دانمارکی، dotter در سوئدی ، سنجیدنی است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شَمَن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شَمَن" می نویسد : ( ( شَمَن در سانسکریت sramana در بنیاد ، به معنی راهب بودایی بوده است و در پی آن ، از آن روی که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

گویش در زبان انگلیسی بهguage بدل شده که در واژه ی language آن را می بینیم language در اصل landguage بوده به معنی گویش سرزمینی یا زبان و گویش منطقه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

دهان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دهان" می نویسد : ( ( می توان انگاشت که " دهان ریختی پدید آمده از زبان : ریختی کهنتر از " زبان " ، در پهلوی زوان zuw ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دهن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دهن" می نویسد : ( ( دهن ریخت کوتاه شده ی دهان است که با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است . می توان انگاشت که " ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خواهر: خواهر در پهلوی خوهر xwahar بوده است و خوه xwah ( ( سه خواهر ز یک مادر و یک پدر پری چهره و پاک و خسرو گهر. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جندل: دکتر کزازی در مورد واژه ی " جندل" می نویسد : ( ( جندل ریختی از چندل می تواند بود که نام درختی است با چوبی سرخ فام و گرانبها . همین واژه است که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

زیبا: دکتر کزازی در مورد واژه ی "زیبا " می نویسد : ( ( زیبا از زیب و " ا" ( =پساوند ) ساخته شده است و در معنی زیبنده و شایسته به کار رفته است . ستاک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گرامی در پهلوی گرامیگ grāmīg بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمّیشه : دکتر کزازی در مورد واژه ی " تمّیشه " می نویسد : ( ( تمّیشه که استاد نام نوین آن را "گوش" دانسته است بیشه و شهری بوده است در مازندران و زیستگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَبَه: [ ب َ ب َ ] ( اِ ) بچه . دکتر کزازی در این مورد می نویسد: ( ( بر پایه انگاره ای در زبان شناسی، پاره ای از واژه ها در زبان های گونه گون از زبان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مام" می نویسد : ( ( مام واژه ای است دیگر مادر را. این واژه را با maman در فرانسوی و mamā در اسپانیایی می توانیم سنجی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رج یا راژ در سنسکریت به شکل راجrAji राजि به معنای line row به کار میرود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

واژه ی فرانسوی مرسی که امروزه ایرانی ها با افتخار به کار می برند شکل تغییر یافته ی مراد است و در معنی " به مراد و آرزوی خودت برسی " چون مراد تغییر یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی فرانسوی مرسی که امروزه ایرانی ها با افتخار به کار می برند شکل تغییر یافته ی مراد است و در معنی " به مراد و آرزوی خودت برسی " چون مراد تغییر یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

درویش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " درویش" می نویسد : ( ( درویش در پهلوی دریوش driyōš بوده است ریختی در پارسی ، نزدیک به ریخت پهلوی واژه ی دریوز است و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تهی در پهلوی تهیگ tuhīg بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تنْ آسانی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " تنْ آسانی" می نویسد : ( ( تنْ آسانی به معنی آسایش و بهروزی است و زیستن در ناز و نوش و بدور از رنج و گزند . این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهرگان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مهرگان" می نویسد : ( ( مهرگان در پهلوی با همین ریخت ، نیز در ریخت مترگان mitrgān به کار می رفته است . در شاهنامه ...

پیشنهاد
٥

قارتال در زبان ترکی به معنی عقاب و قایا به صخره گفته می شود. قارتال قایاسی یعنی صخره ی عقاب. البته قایا به نظر با صخره در زبان فارسی فرق دارد. قایا ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شوشا یا شوشه : تغییر یافته شوشی یا شؤشه که واژه ی ترکی است امروزه همان شیشه ی فارسی است . پیشروی در ۳ جبهه آغاز گردید : سمت راست به سوی شیروان، سمت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

در مورد معنی کوپ cup که در پزشکی : بادکش کردن، خون گرفتن . آمده است . قضیه از این قرار بود که در پزشکی سنتی ظرفی به شکل فنجان وجود داشت که در حجامت ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی گوسفند و رمه به شکل شُو šu ریختی کوتاه شده از fašu در پهلوی آمده است که از اوستایی پَسُو گرفته شده . بنابرین واژه شُو šu که ریختی است کوتاه ش ...