پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
یکدستی زدن: [ اصطلاح در تداول عامه] غافلگیر کردن ، گول زدن . ( ( شیرین گفت "از کجا فهمیدی ماجرای ماشین رختشویی دروغ بود ؟""یک دستی زدم . سیگار داری ...
زیر آبی رفتن: [ اصطلاح در تداول عامه] مخفیانه کاری انجام دادن ، دور زدن کسی . ( و رو کرد به محسن " خوب گوش کن این بار بیرونت نمی کنم ولی وای به روز ...
زیر گلدانی: ظرفی شبیه بشقاب بزرگ به تناسب هر گلدان در زیر آن قرار داده شود تا آب اضافی گلدان موقع آبدادن گل در آن بریزد . ( ( شیرین دست کشید به پیش ...
آجر فرش: [ اصطلاح در تداول عامه]سطحی که با آجر پوشیده شده باشد . مثل سنگ فرش . ( ( اتاق مستطیل بزرگی بود با کف آجر فرش . پنکه ای قدیمی از وسط سقف ب ...
خوش و بش کردن: [ اصطلاح در تداول عامه]خوش آمد گفتن احوال پرسیدن ( ( وارد مغازه شدند و آقای فرهنگی سلام و تعارف و خوش و بش را از سر گرفت و احوال خانو ...
بساب و بمال: [ اصطلاح در تداول عامه]رفت و روب ، انجام کارهای خانه ( ( مجبور نبودی مثل ماها صب تا عصر بیرون خونه جون بکنی و خونه هم که آمدی بساب و ب ...
دومَندِش: [ اصطلاح در تداول عامه]در ثانی ، دوماً ، دوم اینکه، دوما که ( ( مادر بچه پرید وسط حرفش " اولندش بیچاره سرشون را بخوره . دومندش زمان شما مرد ...
اَوَلندِش: [ اصطلاح در تداول عامه]اولا , اول اینکه، اولاً که، پیش از همه. ( ( مادر بچه پرید وسط حرفش " اولندش بیچاره سرشون را بخوره . دومندش زمان ش ...
ونگ زدن: [ اصطلاح در تداول عامه]ونگ ونگ کردن. داد و فریاد کردن ( کودک مخصوصاً ) . گریستن توأم با داد و فریاد. ( ( مادر بچه روی صندلی یکوری شد " بعل ...
تشر زدن: [ اصطلاح در تداول عامه] عتاب کردن، پرخاش کردن، توپیدن ( ( دختر جوانی که لابد دختر زن بود ، پرسید چه چیزی را می بندند و مادرش تشر زد که " ای ...
روسری منجوق دوزی : نوعی از روسری زنانه که روی آن منجوق دوزی شده باشد . ( ( زنی با روسری منجوق دوزی از مادر بچه پرسید " چه شماره ای اعلام کرده اند ؟ ...
خاک گرفته: [ اصطلاح در تداول عامه]چیزی که روی آن خاک نشسته باشد مثل کتاب خاک گرفته , شیشه ی خاک گرفته . اصطلاحا چیزی که تنها گذاشته شده باشد . چیزی ک ...
جواد بودن : [ اصطلاح در تداول عامه]بی کلاس بودن ، آدمی که بدلباس باشد، هر چیزی که از مد افتاده باشد و یا استفاده از آن دیگر معمول و مقبول نباشد. جواد ...
از خنده روده بر شدن : [ اصطلاح در تداول عامه] از خنده غش کردن ، از شدت خنده شکم درد گرفتن ( ( هر بار ماجراهای مدرسه اش را برای آیه تعریف میکرد آیه ...
ریش توپی: [ اصطلاح در تداول عامه]ریشی که گرد باشد . بزرگ ریش . آنکه ریش بزرگ و انبوه دارد نه بسیار بلند. ( ( . ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ...
به روی خود نیاروردن: [ کنایه در تداول عامه]بی اعتنایی کردن , عکس العمل نشان ندادن. خم به ابرو نیاوردن : عادی رفتار کردن . ( ( راننده راه افتاد "آقا ...
به فین فین افتادن: [ اصطلاح در تداول عامه]سرما خوردن ، زکام گرفتن ( ( آرزو گفت " آیه اگر زنگ زد بگو ویتامین ث خریدم گذاشتم روی میز تحریرش. دیروز اف ...
پابه پا شدن: [ اصطلاح در تداول عامه]مردد بودن . ۲ - درنگ کردن . این پا و آن پا کردن ( ( تهمینه پوشه را چسباند به سینه و سر تکان داد که کار دیگری نیس ...
چکمه ساقه کوتاه: بوت ساق کوتاه , چکمه ای که دارای ساق کوتاه باشد . ( ( شیرین پاها را گذاشت روی زمین . چکمه های ساقه کو تاه قهوه یی پوشیده بود با شل ...
ثمن معامله: [ اصطلاح حقوقی ]ثمن معامله در لغت به معنای بها و نرخ است و در حقوق منظور همان پولی است که بابت فروش مال بدست می آوریم. زمانی که فردی مالی ...
اشخاص ممنوع المعامله: [ اصطلاح حقوقی ] اشخاص ممنوع المعامله به کسانی اطلاق می شود که از انجام دادن معامله یا مداخله در اموال خود به طور کلی یا نسبت ب ...
اماکن اقامتی: اماکن اقامتی ، به واحد هائی اطلاق می گردد که جهت اسکان و بیتوته افراد اختصاص یافته است . مثل هتل ها ، مسافرخانه ها ، متل ها ، پانسیون ه ...
اماکن عمومی :اماکن عمومی ، به اماکنی اطلاق می گردد که عموم مردم و یا قشر خاصی از جامعه به منظور انجام فعالیت های تولیدی ، تجاری ، خدماتی ، فرهنگی ، م ...
اداره نظارت بر اماکن عمومی: [Police monitor public places ]اماکن ، پلیس نظارت بر اماکن عمومی . یکی از پلیس های تخصصی تابع پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ...
اماکن: [ اصطلاح در تداول عامه ]اداره نظارت بر اماکن عمومی، پلیس نظارت بر اماکن عمومی . یکی از پلیس های تخصصی تابع پلیس اطلاعات و امنیت عمومی می باشد ...
قد خر: [ اصطلاح در تداول عامه ] اندازه ی خر ، در حد خر . ( ( آرزو نگاه به چشم های قرمز دختر فکر کرد " حق با آیه ست یا من ؟ وقتی که از حامله شدنم ذو ...
جار و جنجال: [ اصطلاح در تداول عامه ]الم شنگه، سر و صدا، داد و فریاد ( ( ماه منیر گفت این همه جارو جنجال برای یک دست لباس اسکی و یک جفت کفش کوفتی ؟م ...
ور تخت افتادن: [ اصطلاح در تداول عامه ]از پا درآمدن و در تخت خواب و بستر افتادن ، مریض شدن و در بستر افتادن , عبارتی برای نفرین . مبتلا شدن . به مخمص ...
خسیس بازی: [ اصطلاح در تداول عامه ]خسیس بازی در آوردن ، ادای خسیسان را از خود نشان دادن ، خساست کردن ، خساست و فرو مایگی از خود نشان دادن . رفتار خسی ...
استخر سرپوشیده: [ اصطلاح در تداول عامه ]استخری که زیر سقف و محیط بسته باشد . ( ( زن جوانی با لب های کلفت از فروشنده پرسید " مایو دارید ؟" آرزو باآ ...
گرمکن: [ اصطلاح در تداول عامه ]پشمینه ، نوعی از لباس های زخیم ، مثل لباس های گرمکن ورزشی ( ( ماه منیر رفت طرف رخت آویز ها دست کشید به گرمکن سیاه . ...
حال و حول: [ اصطلاح در تداول عامه ]تفریح، حال کردن ، لذت بردن ؛ حظ کردن , احساس خوشی کردن . ( ( آرزو به دور بر نگاه کرد "کی گفته پول توی دست و بال ...
دست و بال: [ اصطلاح در تداول عامه ]دم دست ، در اختیار ، دست و پا، دور و بر. ( ( لباس ورزشی فروشی پر بود از زن و مرد و دختر پسر های جوان . آرزو به د ...
زِبِل: [ اصطلاح در تداول عامه ]زیرک ، هوشیار، زرنگ . ( ( سهراب گفته بود "زن بدون چروک زیر چشم مثل شراب یک ساله ست . به درد نخور . " آرزو که برای شی ...
حبه ی انگور: [ اصطلاح در تداول عامه ]دانه انگور ، دانه انگوری راگویند که از خوشه جدا افتاده باشد و شیره و تخم در میانش باشد؛ یعنی تازه بود و خشک نشده ...
عینک آرمانی: [EMPORIO ARMANI]عینک امپریو آرمانی, یکی از برند های عینک های فرانسوی تولیدی شرکتی به همین نام . جورجو آرمانی و سرجیو گالئوتی شرکت آرمانی ...
شانل: [CHANEL]عینک شانل, یکی از برند های عینک های فرانسوی تولیدی شرکتی به همین نام . عینک آفتابی شانل اصل یکی از باکیفیت ترین عینک های موجود در بازار ...
ورساچه: [Versace ]عینک ورساچه , یکی از برند های عینک های ایتالیای تولیدی شرکتی به همین نام . ورساچه نام یک برند معروف ایتالیایی است که در سال 1978 به ...
دلچه گابانا: [Dolce & Gabbana ]دولچه اند گابانا , عینک دولچه گابانا ، یکی از برند های عینک طبی و آفتابی تولید شرکتی به این نام . برند ایتالیایی D&G د ...
کفش بسکتبال:یکی از مهم ترین ورزش هایی که باید در آن ورزشکار یا بازیکن مورد نظر کفشی اصولی و مناسب به پا داشته باشد بسکتبال است ، چرا که بسکتبال دارای ...
کفش بَسکِت: [در تداول عامه ]کفش بسکتبال، یکی از مهم ترین ورزش هایی که باید در آن ورزشکار یا بازیکن مورد نظر کفشی اصولی و مناسب به پا داشته باشد بسکتب ...
مرکز خرید: [ اصطلاح در تداول عامه ]به طور کلی، مرکز خرید به محلی گفته می شود که تعدادی فروشگاه در آن قرار گرفته اند و نیازهای مختلف مردم را در معرض ف ...
تفاله چای: [ اصطلاح در تداول عامه ]جزء بیکاره و بیفایده چای که بعد از دم کردن در ته قوری باقی می ماند ، باقی مانده ی چای در قوری بعد از مصرف . ( ( ...
نوار بهداشتی: [ اصطلاح در تداول عامه ]دستمال از جنس پنبه طبیعی و یا مصنوعی که زنان استفاده کنند . ( ( از وقتی که یادش بود مادر طوری رفتار می کرد و ...
: [ اصطلاح در تداول عامه ]ظریف و نازک ، زود رنج و بی تحمل ( ( سهراب به دست های آرزو نگاه کرد و سر تکان داد بعد گفت "چه دست های قشنگی " آرزو دلخور ش ...
هاج و واج: [ اصطلاح در تداول عامه ]متحیر. مات . انگشت به دهان. شگفت زده ( ( برای بچه ها ی بنگاه توضیح داده بود که چرا نمی خواهد بانی وباعث فروش آپار ...
آبروداری: [ اصطلاح در تداول عامه ] نگه داشتن آبرو با وجود نداشتن امکانات مادی. حفظ مشکلات نهان از دیگران . ( ( "از من می پرسی عروسی باید گرفت . هرچ ...
غرغره کردن: [ اصطلاح در تداول عامه ]حرفی را زیرلب / نامفهوم تکرار کردن، بدون فکر از روی تقلید گفته های دیگران را به زبان آوردن ( ( ماه منیر آینه را ...
قِر و فِر: [ اصطلاح در تداول عامه ] آرایش ، ( ( من میمیرم برای مسافرت . دیدن جاها و آدم های تازه . مرجان فقط فکر شوهر و جواهر و این جور چیزهاست "آر ...
کیف ورنی: [ اصطلاح در تداول عامه ]کیفی که با ماده ورنی براق شده . ورنی ماده صمغی شکلی است که پس از تصفیه از آن جهت لعاب دادن و روکش برخی مصنوعات به م ...